حکمت متعالی

فرمایشات عرشی مرحوم دولابی که توسط استاد معظم جناب آقای مهدی طیب شرح گردیده است

حکمت متعالی

فرمایشات عرشی مرحوم دولابی که توسط استاد معظم جناب آقای مهدی طیب شرح گردیده است

تسلیم - 5

بســــــــم الله الرحمــــــن الرحیــــــــــم

یک سال تمام مزارع را ملخ خورد و برای اینکه نکن با دیدن صحنه از مقدرات الهی مکدر شوم ، حتی به سر مزرعه ام هم نرفتم . یک از پیرمردهای ده به من گفت : وقتی کارها بر وفق مراد است و روی غلتک افتاده ، لازم نیست فکرش را بکنی و برو بگیر بخواب ، وقتی هم کارها خراب شده ، باز هم فکرش را نکن و بگیر بخواب . دیدم راست می گوید و با مزاج من هم سازگار است .

شرح استاد : این امکان وجود دارد که یک عبد با دیدن صحنه ای از مقدرات الهی خودش را ببازد و نمی تواند در مسیر تسلیم الهی بودن پایداری نشان بدهد .

وقتی کارها بر وفق مراد باشد و یکدانه در زمین تبدیل به هفتصد دانه شده  دیگر فکر و خیال معنا نمی دهد و وقتی هم که کارها خراب شده که در اصل ظاهرش خراب شده و این ملخ ها لشگریان الهی بودند و همه آنها به امر الهی مزارع را خورده اند و آنچه را هم که خداوند امر کرده جز خیر نیست منتها ظاهرش با تشخیص های ما تعارض دارد و به همین دلیل توصیه شده که برو و بگیر بخواب . چون اگر غصه بخوری و فکرش را بکنی کاری از تو بر نمی آید و ملخ ها آمدند و مزارع را خوردند و رفتند . اگر آن حُـسن ظن به مقدرات الهی را نداری حداقلش این را بفهم که این غصه خوردن فایده ای ندارد .

پس بهتر است انسان بیخودی با خدا کُشتی نگیرد و تسلیم مقدرات الهی بشود .

-----------------------------------------------------------------------

به اصطلاح کشتی گیرهای قدیمی ، باید پیش خدا لُـنگ انداخت و تسلیم شد .

شرح استاد : زمان قدیم در زورخانه ها وقتی کشتی گیران می دیدند که تاب مقاوت در مقابل حریفشان را ندارند لُـنگ می انداختند . معنای لُـنگ انداختن این بود که من شکست خوردم و زمین خورده توأم و تسلیم هستم .

حالا ما پیش خدا لُـنگ نیاندازیم ؟

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد