حکمت متعالی

فرمایشات عرشی مرحوم دولابی که توسط استاد معظم جناب آقای مهدی طیب شرح گردیده است

حکمت متعالی

فرمایشات عرشی مرحوم دولابی که توسط استاد معظم جناب آقای مهدی طیب شرح گردیده است

مبحث قناعت – 9

بســــــــم الله الرحمــــــن الرحیــــــــــم

در مسافرت اگر دندان طمع را بکنی ، سفر خوش می گذرد . در دنیا ما مسافریم .

شرح استاد : وقتی انسان به سفری میرود معمولاً در مهمانخانه وسط راه چند ساعتی خستگی را بدر می کند ، حالا اگر این مسافر به مهمانخانه دل ببندد و به ظرفی  که در آنجا هست و قالی که در آنجا پهن شده و زینتی که به در و دیوار آن مهمانسرا آویزان شده طمع بورزد ، این مسافرت بر او تلخ می گذرد ، چون این وسائل و اشیاء را که به او نمی دهند و متعلق به مهمانسرا است و آن مسافر هم به دلیل اینکه باید مهمانسرا را به سمت مقصدش ترک کند و برای همیشه نمی تواند در این مهمانسرا بماند لذا خیلی به او سخت می گذرد . اما اگر دندان طمع را بکنی و به هیچ چیزی نه دل ببندی و نه طمع بورزی ، آنوقت است که سفر خوش می گذرد . اما وقتی به وسائل دل بستی و یقین هم داری که این اشیاء را به تو هم نمی دهند و باید چند ساعت دیگر از اینها جدا بشوی ، آنوقت است که همان لحظه ای هم که در کنار این اشیاء قرار گرفته ای باز هم غصه می خوری که باید چند ساعت دیگر از اینها جدا بشوی .

پس برای اینکه انسان بتواند لذت ببرد باید دندان طمع را در سفر دنیا بکند  .

دنیا یک مهمانخانه بین راه است که ما در این مهمانخانه مسافریم . راهی که ما از بی نهایت شروع کرده ایم و تا بی نهایت ادامه خواهد داشت . به گفته حافظ :

رهرو منزل عشقیم و ز سر حد عدم              تا به اقلیم وجودی این همه راه آمده ایم

این سفر طولانی که طی کرده ایم در عوالم مختلف تا رسیده ایم به عالم دنیا و ادامه این سفر طولانی در عوالم بعدی در پیش خواهد بود و در چنین سفری دل بستن به هیچ کدام از منزل گاها و مسافرخانه های بین راه وجود ندارد .

حالا اگر پیشرفت را درست معنا کنیم و بدانیم که پیشرفت انسان در اندوختن سرمایه های مادی و جمع آوری تجملات دنیوی نیست و پیشرفت انسان در سیرش به سوی خداوند متعال است و نیلش به کمالاتی است که خداوند متعال نیل به آنها را در وجودش قرار داده است .

اگر آنچه را که خداوند متعال در دنیا در اختیار ما قرار داده به دید ابزار به آن نگاه کنیم ، این ابزار خیلی چیزهای ارزشمندی است و دنیا بهترین وسیله است و بدترین هدف . اما اگر دنیا را مقصد بداند و به قول امروزی ها پیشرفت و موفقیت را در نیل به دنیا بداند این از بزرگترین اشتباهات است و دنیا عامل ویرانگری است

دنیا را به دو گونه می شود نگاه کرد : یکی بعنوان معبر ( محل عبور و عبرت«عبور کردن و متوقف نشدن») و عبور کنیم از آن حادثه ای که در دل این واقعه بود و به ظاهر حادثه متوقف نشویم و متوجه باشیم که خداوند با این حادثه ای که در زندگی پیش آورد چه چیزی را خواست که ما متوجه بشویم که به این می گوئیم عبرت گرفتن (الدنیا معبرة الاخره ) و یکی بعنوان مقصد که بسیار مهلک و خطرناک است . درست همانند کسی که به شیشه عینک خودش می تواند به دو صورت نگاه کند : یا  شیشه عینک را معبر نگاه خودم داشته باشم ، این شیشه عینک کمک می کند که با این کار اطراف خودم را شفاف تر و بهتر ببینم اما اگر شیشه عینک را مقصد نگاه خودم قرار بدهم یعنی خیره بشوم به شیشه عینکم ، آنوقت دیگر هیچ جایی را نمی بینم . و می بینید که این شیشه عینک هم می تواند انسان را بینا و بصیر کند و هم می تواند انسان را نابینا و کور کند .

امیرالمومنین علی (ع) در نهج البلاغه می فرمایند : اگر به وسیله دنیا کسی نگاه کرد ، دنیا او را بصیر می کند ، اما اگر کسی توجه اش را به سوی دنیا کند ، دنیا او را کور می کند .

اگر در دنیا مقصد ما این باشد که ما ثروتمند و قدرتمند و امثال اینها باشیم این ما را نابود می کند اما اگر دنیا را وسیله قرار بدهیم آنوقت این ثروت و قدرت چقدر چیزهای خوبی هستند که به کمک این ثروت تحصیل کند ، به کمک این ثروت احسان و انفاق کند .

انسان به وسیله دل نمی بندد اما به مقصد دل می بندد .

به یک میوه فروش نگاه کنید ، با تمام میوه هایی که داخل مغازه است اگر میوه فروش به آنها دل ببندد دیگر دلش نمی آید که این میوه ها را به کسی بدهد و آنوقت میوه ها می ماند و می گندد ، اما اگر دل نبندد این میوه ها را می فروشد و با فروش میوه ها کلی هم سود می برد .

اگر انسان به دنیا دل ببندد دلش نمی آید دنیا را خرج کند ، حتی انسانهای بخیل دلشان نمی آید پولشان را برای خودشان هم خرج کنند چون دلبستگی به آن پول دارند ، حالا چه برسد به اینکه بخواهند انفاق کنند و به دیگران بدهند .

دلبستگی به دنیا همانند همان میوه برای میوه فروش است ، عمر برف است و آفتاب تموس و آفتاب داغ تابستان برف را آب می کند و عمر ما مانند آن میوه ها می ماند و بالاخره این ثروت می گندد و از بین می رود .

دنیا را باید خرج کرد ، ابزار را باید مصرف کرد ، ابزار برای دوختن و نگه داشتن نیست ، ابزار برای هزینه کردن و مصرف کردن است .

اگر نگاهتان به دنیا اینطوری باشد آنوقت دنیا بسیار ارزشمند و سودمند است اما اگر دنیا شد مقصد ما دیگر آنوقت خیلی ضرر کرده ایم .

قرآن می فرماید :" ... عَلى‏ تِجارَةٍ تُنْجیکُمْ مِنْ عَذابٍ أَلیمٍ (صف/10) ... آیا مى‏خواهید شما را بر تجارتى راه نمایم که از عذابى دردناک نجاتتان مى‏دهد؟ "

" إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى‏ مِنَ الْمُؤْمِنینَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّة ... (توبه/111) خدا از مؤمنان جانها و مالهایشان را خریده به این (بهاء) که بهشت از آن آنها باشد ... "

اگر اهل معامله بودیم و اموال و انفسهم را معامله کردیم و مشتری اش هم خدا بود و آنرا خرید از ما ، سود کلانی گیر ما می آید ، اما اگر دل بستیم به دنیا دیگر اهل معامله نخواهیم بود ، چون می خواهیم آنها را حفظشان کنیم و چون دنیا گندیدنی است طبیعتاً ضرر خواهیم کرد .

انسانها به دو طریق ضرر می کنند . یک وقت انسان در یک معامله سودی نمی برد ، بعد از یک سرمایه گذاری می بیند پس از گذشت شش ماه فقط همان سرمایه اولیه را دارد . اما ضرر بزرگتر آن زمانی است که انسان سرمایه اولیه را هم از دست بدهد .

انسانی که دل به دنیا می بندد اصل سرمایه را هم از دست می دهد .

قرآن می فزماید : " ... قُلْ إِنَّ الْخاسِرینَ الَّذینَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَ أَهْلیهِمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ أَلا ذلِکَ هُوَ الْخُسْرانُ الْمُبین‏ (زمر/15) ... بگو براستى زیانکاران واقعى آنهایند که نفس خود و خویشان خود را در روز قیامت باخته باشند، آگاه باشید که براستى خسران مبین همین است‏ )

انسان باید در دنیا تلاش بکند برای هزینه کردن در راه خدا . وقتی شما دنیا را وسیله گرفتید حالا به دنبال این هستید که این وسیله را کجا می شود خرجش کرد . حالا دیگر این ثروت و قدرت و مقام و آبرو و ... را در راه خدا خرجش می کنید .