حکمت متعالی

فرمایشات عرشی مرحوم دولابی که توسط استاد معظم جناب آقای مهدی طیب شرح گردیده است

حکمت متعالی

فرمایشات عرشی مرحوم دولابی که توسط استاد معظم جناب آقای مهدی طیب شرح گردیده است

تسلیم - 9

بســــــــم الله الرحمــــــن الرحیــــــــــم

خداوند به حضرت داود پیامبر وحی نمود فلان خانم را برای همسری تو برگزیده ام . حضرت داود به سراغ آن خانم رفت و قضیه را مطرح کرد ، ولی آن خانم گفت ، من چندان عبادت و اعمال صالحی ندارم که لیاقت همسری شما را داشته باشم ، خانم دیگری هم نام من در همین محله زندگی می کند که خیلی اهل عبادت است ، قاعدتاً اشتباه شده است و آن خانم منظور خداوند بوده است . حضرت داود که به هدایت الهی مطمئن بود ، از او پرسید : شما وقتی فقیر می شوید چه می کنید ؟ آن خانم گفت : چون نمی دانم فقر برای من بهتر است یا ثروت ، لذا کاری نمی کنم و به همان که خداوند پیش آورده ، تن می دهم . حضرت پرسید : وقتی بیمار می شوید چه می کنید ؟ آن خانم گفت ، چون نمی دانم مرض برای من بهتر است یا صحت ، لذا کاری نمی کنم و به همان که خداوند پیش آورده تمکین می کنم . حضرت چند فقره از این سؤالات را مطرح کرد و آن خانم هم همین گونه پاسخ داد . بعد حضرت داود گفت : با این معرفت و روح تسلیم و رضا که در شما می بینم ، مطمئناً اشتباهی رخ نداده است و خود شما برای همسری من تعیین شده اید .

شرح استاد : در این داستان فروتنی و تواضع این خانم را می رساند ، که وقتی حضرت داود پیغام خداوند را به او می رساند ، این خانم خودش را کوچک دانست و گفت من لیاقت همسری شما را ندارم و شما خیلی بزرگوارید و این خودش یک شرافت بزرگی برای انسان است که آدم خودش را کوچک ببیند و با همه عبادات جن و انسی هم که انجام می دهد خودش را در پیشگاه الهی و اولیاء الهی دست خالی ببیند .

پیامبر اکرم (ص) در مناجات خود می فرمایند : " الهی ما عرفناک حق معرفتک و ما عبدناک حق عبادتک /  خدایا ما تو را آن گونه که باید نشناختم و آن گونه می‏بایست عبادت نکردیم ".

اما نکته محوری این داستان همان روح تسلیم و رضاست که صلاحیتی در این خانم ایجاد کرده که همسر یک پیامبر بزرگ الهی باشد .

روح این خانم بگونه ای است که هر چیزی را که خداوند برایش پیش می آورد سکوت و پذیرش محض است . چرا که ما در مقابل حوادث چه اظهار نظری بکنیم ، که اگر اظهار نظری هم بکنیم بیگدار به آب زده ایم و حرف بی ربطی زده ایم .

مثال آن بیماری است که نزد پزشک می رود و آنچه را پزشک برای سلامت او تجویز می کند ، آن بیمار پذیرش محض است و نه به دکتر می گوید چه چیزی را در نسخه بنویس و نه به دکتر می گوید چرا فلان دارو را برای من نوشتی چون می داند هر اظهار نظری در مقابل پزشک بکند بی ربط سخن گفته است .

این زن همه شایستگی اش برای همسری با پیامبر خدا از این روح تسلیم و رضای او نشئت گرفته است .

این مطلب را بارها گفته ایم که : " العبد کالمیت بین یدی الغسال یقلبها کیف یشاء / عبد واقعی خدا در بین دو دست جمال و جلال الهی مثل جنازه مرده ایست در دستان مرده شور " .

جنازه مرده هیچ اظهار نظری در مورد کاری که مرده شور می کند نمی کند .

لذا هر چه خدا می کند فقط و فقط سکوت است و پذیرش محض .

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد