حکمت متعالی

فرمایشات عرشی مرحوم دولابی که توسط استاد معظم جناب آقای مهدی طیب شرح گردیده است

حکمت متعالی

فرمایشات عرشی مرحوم دولابی که توسط استاد معظم جناب آقای مهدی طیب شرح گردیده است

رضا - 10

بســــــــم الله الرحمــــــن الرحیــــــــــم

اشخاص ابتدا طالب غنا و سلامتی و رفاهند و اگر خدا به آنها ندهد ، چه بسا از خدا مکدر شوند و کافر گردند . بعد که کم کم رشد کردند ، خدا گاهی اوقات می دهد و گاهی اوقات نمی دهد . تا به جایی می رسند که فقر را از غنا ، بیماری را از صحت و سختی را از راحتی بیشتر دوست دارند . البته معلوم نیست از فقر و غنا و صحت و بیماری و راحتی و سختی کدام یک بهتر است ، بستگی به اشخاص دارد . لذا وقتی جابر خدمت حضرت سجاد (ع) رسید و گفت : سختی ها و محرومیت ها را بیشتر دوست دارم ، حضرت فرمودند : ما این طور نیستیم ، هر چه را خدا برای ما پیش بیاورد ، ما دوست داریم . به هر حال ، بشر اول با بشارت به راه می آید و بعد آمادگی انذار را پیدا می کند . انذار از بشارت بزرگ تر است . لطف و محبتی که در انذار نهفته است ، بیشتر از لطف و محبتی است که در بشارت ها آشکار است .

شرح استاد : خداوند در ابتدای کار همه چیز را می دهد چون اگر ندهد انسان دست از همه چیز بر می دارد . این داستان دانشجویان بنده است که می آیند و می گویند استاد ، دیگر نه من و نه خدا و من امروز نماز صبح هم نخواندم . می گویم چرا ؟ می گویند این همه نذر کردم ، سفره انداختم ، نماز حاجت خواندم ، دعای توسل خواندم ولی خدا خواسته مرا اجابت نکرد . بخاطر همین مسئله خدا ابتدای کار می دهد ولی چون انسان باید رشد کند بعضی وقتها می دهد و بعضی وقتها نمی دهد و این رشد بجایی می رسد که می فهمند در این ندادنهای خدا چه عطاهای بزرگی نهفته است .

اینکه خداوند وضعیت ظاهری زندگی  ما را تغییر می دهد بدلیل حال درونی ماست و در هر وضعیتی رشد ما متناسب با یک چیزی است .

" ... ِ إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِم‏ ... (رعد/11) ... و خدا نعمتى را که نزد گروهى هست تغییر ندهد، تا آنچه را که ایشان در ضمیرشان هست تغییر دهند ... "

حال درونی ما که تغییر می کند حال بیرونی ما را هم تغییر می دهد . یک وقتی فقر است و یک وقتی غناست ، یک وقتی بیماری است و یک وقتی صحت و ...

انسان در ابتدای کار با چهار تا باریک اله که به آدم می گویند انگیزه پیدا می کند . انسان تا زمانی که بچه است با باریک اله راه می رود که به این می گویند بشارت . اما بعد آمادگی انذار پیدا می کند و لطف خدا در انذار بیشتر از بشارت است و آن زمانی که خدا به ما اخم می کند لطف و محبت بیشتری نسبت به بشارت در آن نهفته است .

مثال آن کودکی است که تحت نظارت دایه ای بزرگ می شود . وقت نهار که می شود دایه با ریشخند سعی می کند غذا را به کودک بدهد اما اگر کودک آن غذا را نخورد دایه غذا را بر می گرداند و دایه زیاد کاری به آن ندارد که کودک غذا را خورد یا نخورد . اما مادر کودک در ابتدا با ریشخند و قربون صدقه سعی می کند غذا را به کودک بدهد ، اگر کودک نخورد ، مادر در ابروهایش گره می اندازد و اخم می کند و با عصبانیت می گوید بچه جون بخور و کودک را تهدید می کند . توجه بفرمائید که محبت مادر از محبت دایه بالاتر است ولی آن محبت بالاتر را در انذار اظهار می کند . آنجائی که خداوند متعال در حال انذار است اهل معرفت شیرینی بیشتری را می چشند و لذت بیشتری را می برند .

لذا در آن زمانی که خداوند مشغول انذار است یکدفعه ترش نکنیم و بدانیم که پروردگار عالم دارد محیت بیشتری را اعمال می کند .

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد