حکمت متعالی

فرمایشات عرشی مرحوم دولابی که توسط استاد معظم جناب آقای مهدی طیب شرح گردیده است

حکمت متعالی

فرمایشات عرشی مرحوم دولابی که توسط استاد معظم جناب آقای مهدی طیب شرح گردیده است

خود را مهمان خدا دیدن – 8

بســــــــم الله الرحمــــــن الرحیــــــــــم

  • هزار غم به دل صاحبخانه است که یکی به دل مهمان راه ندارد . در زندگی خودت را مهمان خدا بدان تا راحت شوی .

  • در دنیا اگر خودت را مهمان حساب کنی و حق تعالی را میزبان ، همه غصه ها میرود . چون هزار غصه به دل میزبان است که دل مهمان از یکی از آنها خبر ندارد .

شرح استاد : این نکات لطیف ، آداب شاد و راحت و بی دردسر و بی زحمت زندگی کردن است . تمام اینها برای این است که در زندگی ، حرص و حسرت و غصه نداشته باشیم و در زندگی دنیا خوش بگذرانیم . کسی که مهمان است ، زحمت و تقلا ندارد ، مهمان که در فکر و خیال نیست که مثلاً برای وعده بعدی چه غذایی درست کنم و چه مواد غذایی را بروم بخرم و چگونه آنرا بپزم . مهمان اصلاً از این غصه ها ندارد . اینها همه غم هایی است که به دل صاحبخانه هست . انشاءالله اگر ما در زندگی دنیایی خودمان را مهمان خدا بدانیم با خیال راحت باید لم بدهیم و تمامی زحمات هم برای خدا باشد .

مطمئناً فردای ما را همان کسی اداره می کند که دیروز و امروز ما را اداره کرده است .

گذشته خودتان را مرور کنید از زمانی که به اندازه یک سلول در رحم مادر شکل گرفتیم ، از همان روز مهمان خدا بودیم ، در رحم مادر ما چه فهم و عرضه و جربزه ای داشتیم ؟ ، چه کسی ما را تغذیه کرد؟ چه کسی نیازهای ما را در آن رحم تأمین کرد ؟ و زمانی هم که می خواستیم متولد بشویم قبل از تولد سینه های مادر پر از شیر شد تا زمانی که این بچه متولد شد بی غذا نماند و سفره این بچه را قبل از اینکه به دنیا بیاید چیده اند . اینها را باید ببینیم که فقط خدا بود که از ما پذیرائی کرد .

اینها را باید ببینیم تا اعتماد کنیم به این میزبان . اینها را باید ببینیم  خدا چه زمانی ما را گرسنه گذاشته است ؟ در حالی که ما فهم و شعوری نداشتیم . در حالی که ما هیچ دغدغه خاطری برای رفع نیازهامان نداشیتم . آن خدای دیروز ، خدای امروز هم هست . پس نه غم امروز را بخوریم و نه نگران فردا باشیم . در فردای قیامت هم همین میزبان از ما پذیرائی می کند . کسی که ادب میهمانی در دنیا را مراعات می کند غصه قیامت را هم ندارد .

اینهایی را که گفتیم به معنای بیکار شدن نیست ، اینها به آن معنا است که نباید دغدغه خاطر و اضطراب داشته باشیم . مؤمن واقعی بسیار پر تلاش و مولّد و پر تحرک است . منتها این تلاش و تحرک زائده نگرانی و دغدغه خاطر و اضطراب و استرس نیست . خیال مؤمن راحت راحت است .

حاج آقای دولابی می فرمودند : مؤمن همانند یک مسافر کشتی است ، این مسافر در کشتی لم داده ولی کشتی ، امواج اقیانوس را می شکافد و این اقیانوس پر تلاطم را پشت سر می گذارد و به جلو می رود . دل مؤمن همانند آن مسافر است ، با قلبی مطمئن و دلی آرام آرام ، سر سوزنی استرس و اضطراب و تشویش ندارد . این دل را لم داده داخل کشتی بدن ، ولی این بدن که مثل آن کشتی است دارد امواج اقیانوس دنیایی را می شکافد و به جلو می رود . بدن مؤمن پر از تلاش و کوشش و فعالیت است .

انسانی که دارای اضطراب و استرس است تلاش مفیدی را هم انجام نخواهد داد و بسیاری از انرژیهای او را همین اضطرابها تخلیه می کند . حتی فرد مضطرب نمی تواند یک برنامه ریزی مناسبی را انجام دهد .

پس اگر می گوئیم که میهمان خدائیم نه اینکه دست از تلاش و کوشش برداریم و بگوئیم که باید لم بدهیم . لم بدهیم ولی دلمان باید لم بدهد ، یعنی اینکه قلب مطمئن پیدا کنیم ، همانند همان دعائی که در زیارت امین الله می گوئیم که خدایا من را مطمئن کن به قدرات خودت ، تا به این وسیله با دلی آرام آرام مشغول کار و تلاش و سازندگی شویم .  

 

  • مهمان خیلی هوشیار است . هیچ کس مثل مهمان از اسرار صاحبخانه با خبر نیست .

شرح استاد : اگر کسی بیشتر از سه روز در خانه شخصی میهمان باشد می گویند که دیگر آن کس میهمان نیست بلکه صاحبخانه است ، چون سر از همه چیز آن خانه درآورده است و جای همه چیز را می داند و از اسرار صاحبخانه با اطلاع می شود .

ما هم اگر بخواهیم صاحب سر الهی بشویم باید خود را میهمان پروردگار بدانیم و مانند یک میهمان در این میهمان خانه زندگی کنیم .

خود را مهمان خدا دیدن – 7

بســــــــم الله الرحمــــــن الرحیــــــــــم

  • در مهمانی خدا وقتی صاحبخانه را شناختی ، مشاهده ی جمال او سیرت می کند و دیگر از غذا می افتی ، بدون غذا سیر و بدون ثروت غنی خواهی بود .

شرح استاد : در همین عشق مجازی این دنیا هم همینطور است که عاشق و معشوق که عاشق هم هستند ، وقتی عاشق در محضر معشوق باشد و همین لذت حضور در محضر او و تماشای جمال او، عاشق را سیر می کند و حتی یاد خودش را هم فراموش می کند و حتی شاید ساعتها از وقت غذایش هم بگذرد ولی اصلاً یاد گرسنگی نیافتد ، چون جمال محبوب او را سیر می کند .

یک پله بالاتر بیائید و در همین جلسات معنوی یاد اهل بیت (ع) درست دقت کنید که شاید ساعتها انسان در جلسه بنشیند و ذره ای گرسنگی به انسان دست ندهد . چون انسان از راه باطن تغذیه می شود . بنابراین جمال محبوب انسان را سیر می کند و انسان را از خورد و خوراک می اندازد .

در ضیافت الهی در ماه مبارک رمضان ، آیا غیر از این است که مؤمن از خورد و خوراک می افتد ؟ روزه یعنی چه ؟ مؤمن حقیقی در صیافت الهی چنان جذب تماشای الهی است که از غذا خوردن سیر می شود ، و لذا روزه می گیرد . این خاصیت عشق است که انسان را سیر می کند .

وقتی حضرت موسی (ع) دعوت شد به ملاقات با خداوند متعال و این سفری که سی روز طول کشید ، حضرت از شوق دیدار در طول این مسیر نه چیزی خوردند و نه چیزی آشامیدن .

شرط زنده بودن بدن ما خوردن و آشامیدن و نفس کشیدن نیست . این مرتاضها را نگاه کنید که حتی مقام معنوی هم ندارند . آنها را داخل تابوت می گذارند و تابوت را هم میخ می زنند و او را ته قبر می گذارند و رویش را هم خاک می ریزند و هفتاد روز بعد میروند و خاک را می کنند و در تابوت را که باز می کنند مرتاض بلند می شود و راه می افتد . خوب این چطوری می شود در این مدت هفتاد روز ؟

باید به این باور برسیم که شرط زنده بودن این نیست که وابسته باشیم به خوردن و آشامیدن و تنفس کردن . البته این به آن معنا نیست که انسان دیگر چیزی نخورد و نیاشامد و یا نفس نکشد بلکه اینها نشانه ای است که انسان می تواند از جای دیگر تغذیه کند . انشاءالله به گونه ای بشویم که به سیری روح دست پیدا کنیم و به حالت استغناء روح برسیم که بی نیاز از همه خلق می شود . بی نیازی ، مقام بزرگی است تا این حالت دَلگی و گدا صفتی و حرص و طمع و ولعی که در روح است خاموش بشود . غنا در خارج قابل به دستیابی نیست چون ثروت نمی تواند انسان را بی نیاز کند . در روایات داریم که ثروت همچون آب دریای شور است که انسان هر چه میخورد بیشتر تشنه تر می شود .

غنا و بی نیازی مربوط به روح انسان است و این جمال محبوب است که این روح را تغذیه می کند .

خود را مهمان خدا دیدن – 6

بســــــــم الله الرحمــــــن الرحیــــــــــم

  • از مهمان بابت آنچه در مهمانی خورده است ، سؤال و مؤاخذه نمی کنند . مهمان نه در دنیا و نه در آخرت ، حساب و کتاب ندارد . پس صلاح در مهمان شدن است که خیر دنیا و آخرت در آن است .

شرح استاد : شما وقتی در یک رستوران غذایی را استفاده می کنید ، زمان بیرون آمدن ، صورتحساب را به شما می دهند و تا دینار آخر قیمت غذا و خدماتی را که استفاده کرده اید را از شما خواهند گرفت و تا مبلغ راتسویه نکنید اجازه بیرون رفتن را به شما نمی دهند . ولی مهمان اینطور نیست از همه امکانات مفت استفاده می کند و بعدش هم آنجا را ترک می کند بدون اینکه کسی جلواش را بگیرد . این مراسم عقد و عروسی را حتماً دیده اید ، همه چیز را برای انسان می آورند و پذیرائی می کنند بدون اینکه دیناری بپردازد و تازه زمان بیرون آمدن میزبان کلی عذرخواهی می کند که آنطور که لازم بود نتوانستیم پذیرائی کنیم و باید ما را ببخشید و با احترام مهمان را بدرقه می کنند .

در دستگاه خداوند متعال هم همینطور است و اگر انسان خودش را مهمان خداوند بداند که البته همه ما مهمان هستیم ولی باید حالت و توجه به مهمان بودن را داشته باشیم و ادب میهمانی را مراعات کنیم. حالا اگر این حالت میهمان بودن وجود داشت میداند که سؤال و مؤاخذه ای نه در این دنیا و نه در آن دنیا وجود ندارد .

قرآن می فرماید : " ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ یَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعیمِ (تکاثر/8) سپس در چنین روز از شما در باره‏ى نعمتها [ى کفران شده‏ى دنیا] بازخواست شود ) .

امام معصوم از اصحاب خود خواستند که نظراشان را در باره (نعیم) که خداوند به آن اشاره کرده را بگویند . اصحاب هر کدام چیزی گفتند ، یکی گفت آب گوارایی که در این عالم نوشیدیم ، یکی گفت غذای لذیذی که ما استفاده کرده ایم و ... ، حضرت فرمودند : این حرفها دور از شأن خداوند متعال است و خداوند همه این آبها و غذاها و ... را دسترس همه اشقیا و گناهکاران و حتی حیوانات هم قرار داده است ، آنوقت بیاید و اینها را مؤاخذه نماید ؟ حالا خداوند بیاید و از مؤمن مؤاخذه کند که این آب و غذایی را که در اختیارات قرار دادم چکار کردی ؟ حضرت فرمودند : آن چیزی را که خداوند سؤال خواهد نمود ، آن نعمت ولایت و محبت است و منظور این است که دلت را به چه کسی سپردی ؟

در این دنیا انسان هر چه از نعمتها استفاده کند از او مؤاخذه نمی کنند . از مهمان سؤال نمی کنند و هر چه استفاده کرده نوش جانش چه در این دنیا و چه در آخرت .

" ... یَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ یُرْزَقُونَ فیها بِغَیْرِ حِساب‏ (غافر/40) ... اینانند که وارد بهشت مى‏شوند، [و] در آنجا بى‏حساب روزى مى‏یابند. "

خود را مهمان خدا دیدن – 5

بســــــــم الله الرحمــــــن الرحیــــــــــم

  • اگر در مهمانی یک شب بلایی به تو رسید ، شلوغ نکن و آبروی صاحبخانه را حفظ کن .

شرح استاد : این خیلی زشت است که انسان مدتی را در منزل شخصی مهمان باشد و میزبان صبح و ظهر و شب دائماً پذیرائی کند و امکانات لذات و استراحت انسان را فراهم کند و انسان هم مفت و راحت از امکانات استفاده کند و حالا یک شب برنجشان ته گرفته و مغز پخت نشده ، این باعث شود که انسان رسوایی در بیاورد و آبروی میزبان را در نزد همسایه ها ببرد . این خیلی زشت است .

خداوند متعال که تمام عمر میهمان او هستیم و اگر گوشه ای از آرزوهای ما برآورده نشد و کام ما تلخ شد باعث شود که سر و صدا بلند کنیم و خدای ناکرده آبروی خداوند و ائمه اطهار را نزد کسی ببریم و این خیلی زشت است که انسان به نزد انسانهای دیگری برود که میانه خوشی با خداوند و اولیاء خداوند ندارند و از وضعیت زندگیش گلایه بکند . این دور از صفا است که انسان از میزبان خود که اینهمه مهربانی و بزرگواری را  که عمری بی منت به ما ارزانی کرده و پذیرائی کرده ، اینطور شیون و گلایه کند.

و در روایات متعدد داریم که اهل بیت (ع) فرموده اند : باعث زینت و آبروی ما باشید .

این خیلی زشت است که مؤمن باعث آبرو ریزی خدا و اهل بیت باشد در حالی که آنها دارند او را اداره می کنند .

انسان با انصاف صورت خود را با سیلی سرخ نگه می دارد ولی باعث آبرو ریزی نمی شود .

" ... ِ یَحْسَبُهُمُ الْجاهِلُ أَغْنِیاءَ مِنَ التَّعَفُّف‏ ... (بقره/273) ... فقیرانى است که در راه خدا ناتوان و بیچاره‏اند و توانائى آن که کارى پیش گیرند، ندارند و از فرط عفاف چنان احوالشان بر مردم مشتبه شود که هر کس از حال آنها آگاه نباشد پندارد غنى و بى‏نیازند ... "

خود را مهمان خدا دیدن – 4

بســــــــم الله الرحمــــــن الرحیــــــــــم

  • " اکرم الضیف و لو کان کافرا " : به مهمان ، حتی اگر کافر باشد ، کرم نما و او را اکرام کن . اگر خود را مهمان خدا دیدی ، هر چه باشی ، خدای کریم حتماً تو را کریمانه دستگیری می کند و اکرام می نماید .

شرح استاد : این یک ادب است که وقتی مهمان وارد شد ولو اینکه کافر باشد او را گرامی بداریم ، چون مهمان حبیب خداست . حالا این مهمان هر کس میخواهد باشد .

شما نگاه نکنید به این مهمان که سوادش چقدر است و ثروت و پست و مقام و قیافه اش چگونه است، شما چشمانتان را ببندید و او را بعنوان حبیب خدا تحویل بگیرید .

  • " اکرم القوم خادمهم " : بزرگ هر قومی خادم آن قوم است . خدا و اولیائش خود را خادم خلق می دانند و به خدمت مهمانان کمر بسته اند .

شرح استاد : کریم ترین و بزرگ ترین فرد یک قوم ، خادم آن قوم است . فکر نکنیم که بزرگی به این است که دیگران به ما خدمت بکنند ، هر وقت انسان بزرگ شد علامتش این است که خادم دیگران خواهد بود .

در حدیثی داریم که روزی حضرت عیسی (ع) با حواریون مسیری طولانی را طی می کردند تا به مقصد رسیدند . در منزلگاه حضرت عیسی (ع) ظرفی را پر آب کردند و به حواریان فرمودند : بنشینید چون میخواهم پاهایتان را بشویم . حواریون عرض کردند این چه کاری است و این وظیفه ماست که پای مبارک شما را بشوئیم . حضرت فرمودند : اینکه اگر انسان پای دوست خود را بشوید آیا کار خوبی است یا کاری بد ؟ حواریون عرض کردند : کار خوبی است . حضرت فرمودند : این کار خوب به من بیشتر می آید یا به دیگران ؟ حواریون عرض کردند : به شما . حضرت فرمودند : بنشینید تا پاهایتان را بشویم .

بزرگ یک قوم خادم آن قوم است . پدر یک خانواده خدمتگزار خانواده می باشد . ببینید از صبح تا شب زحمت می کشد تا مایحتاج خانواده را فراهم کند . بچه ها هم راحت بازی می کنند و حتی فرمان می دهند که چه چیزی احتیاج داریم . اگر درست دقت کنید فرمان دادن مربوط به کوچک هاست و فرمان بردن مربوط به بزرگترهاست .

البته امیدواریم که مسئولین ما و بزرگترهای ما این نکته را به خوبی دریافت کنند که نشانه بزرگی خدمتگزاری است .

یک زمانی حضرت امام (ره) در پاریس تشریف داشتند که یک خبرنگار خارجی با امام مصاحبه ای داشتند و سؤال کردند : زمانی که به ایران برگشتید چه مسئولیتی دارید ؟  حضرت امام فرمودند : ما نوکر مردم هستیم و به ایران می رویم تا خدمت کنیم .

حالا بر اساس این قاعده ، خود خداوند متعال که اکرم الاکرمین است و پیامبر و ائمه اطهار که کریمان هستند و ملائکه هم که کریم هستند و چون همه اینها بزرگ هستند کمر به خدمت مؤمنین بسته اند و دائماً زیر نظر لطف و محبت آنها هستیم و میزبان ما در این عالم ، آنها هستند .

خود را مهمان خدا دیدن – 3

بســــــــم الله الرحمــــــن الرحیــــــــــم

  • وقتی مهمان می شویم خوبست تمام عیار مهمان شویم .

شرح استاد : این گفتار یعنی این که حق مهمان بودن را درست و تمام عیار ادا کنیم .

  • ماه رمضان شهرالله و ضیافت الله است . اگر همیشه با خدا معامله داشته باشید ، همه ماهها برای شما شهر الله خواهد بود و همیشه خود را در ضیافت الله مهمان خدا خواهید یافت و نفستان تسبیح و خوابتان عبادت و اعمالتان مقبول و دعایتان مستجاب خواهد بود .

شرح استاد : تمام عباداتی که خداوند متعال در زندگی برای ما مقرر کرده ، اینها یک تمرینات کوچکی است و مانند یک مانور کوچک است ، مثل این مانورهای نظامی که نظامیان برای جنگیدن می کنند که روزی که جنگ واقعی رسید آماده باشند . ما این تمرینات (عبادات) را انجام می دهیم تا تمام زندگیمان به آن رنگ در بیاید . این پنج وعده نماز را بجا می آوریم اما نه اینکه نماز فقط این پنج وعده است بلکه :

خوشا آنان که دائم در نمازند .

وضویی بگیریم که تمام عمر این وضو باطل نشود .

تکبیرة الاحرامی را بگوئیم که تا آخر عمر از آن نماز بیرون نیائیم .

می خوابیم در نماز باشیم ، بیدار می شویم در نماز باشیم .

غذا می خوریم در نماز باشیم ، حرف می زنیم در نماز باشیم .

ماه رمضان این نیست که در روز اول ماه مبارک روزه بگیریم و در شب عید فطر افطار بکنیم و بعداً هم دیگر تمام . ماه مبارک رمضان تمرینی است که تمام عمر در روزه باشیم . روزه در همه زندگی ما جاری باشد .

پیامبر اکرم (ص) در خطبه شعبانیه می فرمایند :

"  أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّهُ قَدْ أَقْبَلَ إِلَیْکُمْ شَهْرُ اللَّهِ بِالْبَرَکَةِ وَ الرَّحْمَةِ وَ الْمَغْفِرَةِ شَهْرٌ هُوَ عِنْدَ اللَّهِ أَفْضَلُ الشُّهُورِ وَ أَیَّامُهُ أَفْضَلُ الْأَیَّامِ وَ لَیَالِیهِ أَفْضَلُ اللَّیَالِی وَ سَاعَاتُهُ أَفْضَلُ السَّاعَاتِ. ای مردم! ماه خدا با برکت و رحمت و آمرزش به سوی شما رو کرده است. ماهی که نزد خدا، بهترین ماههاست و روزهایش بهترین روزها و شبهایش بهترین شبها و ساعتهایش بهترین ساعتهاست. "

توجه بفرمائید که حضرت رسول (ص) در این خطبه نفرمودند : " یا ایها الذین آمنو "  بلکه فرموده اند : "ایها الناس" یعنی همه مردم از کافر و مؤمن را خطاب کرده اند که این ماه با برکت و رحمت و مغفرت به سوی شما روی آورده است .

اگر ماه رمضان شهرالله است یعنی ماههای دیگر ماههای غیر خداست ؟ مگر ما غیر خدایی هم داریم؟ یعنی ماه شوال یا ماه صفر ماه غیر خداست ؟ همه ماهها مال خداست . ماه رمضان تمرینی است که ما این را تعمیم بدهیم به دوازده ماه سال و همه این دوازده ماه بشود شهرالله .

" هُوَ شَهْرٌ دُعِیتُمْ فِیهِ إِلَى ضِیَافَةِ اللَّهِ ... ماهی که در آن شما را به مهمانی خدا دعوت کرده اند ... "

ما در ماه رمضان تمرین می کنیم مهمان خدا بودن را تا در همه ایام سال خود را مهمان خدا ببینیم . و اگر انشاءالله اینطوری بشویم تمام ایاممان می شود ایام الله و مگر غیر این است که کدام یک از روزهای سال ، روزهای غیر خداست ؟

همه ایام هفته و ایام سال ، ایام الله است . همه ماههای سال ، شهرالله است .

به شرط اینکه سر از شهرالله در بیاوریم . این را بارها گفته ایم که حقیقت شهرالله و بیت الله قلب مؤمن است .

روزی حضرت صادق (ع ) روبروی کعبه نشسته بودند به کعبه فرمودند : تو خیلی شرافت داری که مسلمانان از اقصی نقاط می آیند و به دور تو می گردند ولی بدان که شرافت دل مؤمن از تو بالاتر است . کعبه ماکتی از قلب و دل مؤمن است که این ماکت را در وسط مسجدالحرام گذاشته اند . حرم واقعی خدا کجاست ؟

خودش فرمود : " نه زمین من و نه آسمان من وسعت گنجایش مرا ندارد ، بلکه این قلب عبد مؤمن به من است که حرم من می باشد ".

بیت الله دل مؤمن است . سایه دل در عالم معنا افتاد و شد کعبه .سایه دل در عالم زمان افتاد و شد شهرالله و  ماه رمضان . البته این مفاهیم به شرط آن است که از دل سر در بیاوریم .

" ... وَ مَنْ یَخْرُجْ مِنْ بَیْتِهِ مُهاجِراً إِلَى اللَّهِ وَ رَسُولِه ثُمَّ یُدْرِکْهُ الْمَوْت فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ وَ کانَ اللَّه‏‏‏ ... (نساء/100) ... و هر گاه کسى از خانه خویش «شهر خود» براى هجرت به سوى خدا و رسول و حفظ مقام ایمان بیرون آید  و در سفر، مرگ وى را فرا رسد  اجر و ثواب چنین کسى بر خداست‏ ... "

پس من باید از خانه نفسم هجرت کنم به سمت خانه دل و قلبم که همان خانه خدا و رسول می باشد که در بین راه موت هم بدست خواهد آمد ، و وقتی که به این موت رسیدید دیگر اجر این بر خداست .

البته بر حسب صورت ظاهر آیه هم اینطور می گویند که کسی اگر از تهران به سمت مکه حرکت کند و در بین راه قبل از اعمال حج بمیرد ، دیگر حج بر این کس واجب نیست .

گفت : به کعبه رفتم و حسرت خورم بر آن قومی که از زیارت دلهای خسته می آید .

کعبه یک سنگ نشانی است که ره گم نشود .

حالا اگر اهل دل شدیم ، دیگر همه روزها برایمان ایام الله است ، همه سالها برایمان سالهای خدایی است و این شخص می شود میهمان همیشگی خداوند متعال . حالا این شخص هر وقت بخوابد عبادت کرده است ، نفسی که می کشد ذکر خداست ، چون جوهر ذکر در همین نفس است . همه پاداش و استجابت دعا که در ماه رمضان خداوند متعال فرموده حالا در همه سال برای این شخص مقرر می شود

خود را مهمان خدا دیدن – 2

بســــــــم الله الرحمــــــن الرحیــــــــــم

  • مهمان تا صاحبخانه را ملاقات نکرده و ندیده است ، فکر می کند اصلاً مهمان نیست و به دزدی آمده است ، لذا تا صاحبخانه رانشناخته است ، باید خیلی احتیاط کند . اما وقتی که صاحبخانه را شناخت و دید ، دیگر هر چه خواست می خورد . تنها وظیفه ی مهمان این است که هر چه صاحبخانه گفت ، بکند و هر چه هم به او داد ، بگیرد و نگوید کم است یا چیز دیگری میخواهم .

شرح استاد : انسان وقتی وارد به خانه کسی می شود ، چون صاحبخانه را ندیده است احساس می کند که به ناحق وارد شده است ، اما وقتی صاحبخانه را دید و او را شناخت آنوقت به آن خانه راحت وارد می شود .

در این عالم که یک ضیافت الهی است تا وقتی انسان خداوند را ندیده و او را نشناخته و ملاقات نکرده ، خوب نمی داند که این خداست که دارد از او پذیرائی می کند ، در این عالم نه خودش کاره ای است و نه دیگران کاره ائی هستند .

 " لا مؤثر فی الوجود الی الله . در عالم وجود جز خدای متعال هیچ صاحب اثری نیست "

تا وقتی انسان اینها را خبر ندارد ، فکر می کند که اموراتش هنر خودش می باشد و یا فلان کار عطای دیگری است . در این حالت عادت به دله و دزدی پیدا می کند ، چون اینجا را خانه غریبه ای می پندارد، اما زمانی متوجه شد که میزبان خداست و خدا هم که غریبه نیست ، لذا سر هر سفره ای که نشست می داند که بی راهه ننشسته است . در دروس رزق بیان کردیم که : مؤمنی که خداوند را رزاق خودش می داند و قوه خودش را کاره ای نمی داند و خواست و طلب درونی هم ندارد ، این مؤمن سر هر سفره ای بنشیند و هر چه بر سر سفره بیاورند آنرا نوش جان می کند .

اگر ما تقلائی نداشته باشیم ، دَلگی نداشته باشیم ، طمع نداشته باشیم و خداوند رزقی را برایمان فرستاد ، این رزق ، رزق حلالی است .

" الَّذینَ آمَنُوا وَ لَمْ یَلْبِسُوا إیمانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولئِکَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَ هُمْ مُهْتَدُون‏ (انعام/82) آنان که به خدا ایمان آورده و ایمان خود را به ستم نیالودند ایمنى از آن آنهاست و هم آنها به حقیقت به سر منزل سعادت هدایت یافته‏اند "

این ستم و ظلمی که ایمان را آلوده کرده مربوط به چیست ؟ یعنی خدا را ندیدن و غیر خدا را در این عالم کاره ای دیدن . مؤمن غیر خدا را کاره ای نمی داند .  " لا قُوَّةَ إِلاَّ بِاللَّه‏ " کسی که خدا را می بیند غیری نمی بیند .

اما وقتی غیری را شریک کردی و گفتی فلانی فلان کار را برایم کرد یا فلانی حق ما را خورد و یا در هر موفقیتی جربزه خودت و برنامه ریزی خودت را مؤثر دانستی و شدی همانند قارون که با تکبر و تفاخر گفت :

" قالَ إِنَّما أُوتیتُهُ عَلى‏ عِلْمٍ عِنْدی‏ ... (قصص/78) گفت: همانا به خاطر علمى که دارم اینها را به من داده‏اند ... "

این همان لباس ظلم پوشاندن به تن ایمان است که انسان خدا را نبیند  و غیر خدا را مؤثر ببیند.

حالا اگر خدا را مؤثر دانستیم دیگر دنبال دَله دزدی نیستیم ، هر چه را جلویمان گذاشتند میدانیم که خدا آنرا گذاشته و با راحتی و بدون دغدغه خاطر از آن رزق لذتش را می بریم .

خود را مهمان خدا دیدن – 1

بســــــــم الله الرحمــــــن الرحیــــــــــم

  • ما در دنیا و آخرت مهمان خدا هستیم . آداب مهمانی را باید رعایت کرد . باید در بدو ورود صاحبخانه را ملاقات کرد ، بعد هر جا که گفت بنشین ، نشست و هر چه پذیرایی کرد ، بهره برد و به صاحبخانه فرمان نداد و جز آنچه آماده کرده ، نخواست و دل به وسایل و منزل صاحبخانه نبست و آرزوی مالکیت آنها را نکرد .

شرح استاد : در مباحث قبلی روشن شد که فاعلی جزء حضرت حق نیست ، روشن شد که روزی دهنده و رزاقی جز خداوند متعال نیست ، فعل عبد در روزی او تأثیری ندارد ، رزاق، خداوند متعال است و رزق خلایق را خداوند متعال عطا می کند . همه بر خوان روزی خداوند متعال مهمان هستند .

همه مهمان خدا هستیم چه در بُعد نیازهای جسمانی و مادی و نفسانی خودمان و چه در بُعد نیازهای روحی . آنچه نصیب ما می شود خداوند متعال آن را عطا می کند . لقمه غذایی که می خوریم و جرعه آبی که می نوشیم ، همسر و فرزندی که نصیب ما می شود ، خانه و کاشانه ای که در اختیار ما قرار می گیرد ، ارزاق روحی ما هم مانند محبت و معرفت ، کمالات روحی و اخلاقی ، اینها همه عطایای خداوند متعال است .

خداوند متعال میزبان ماست و ما مهمان او . همانگونه که ما در رزق ظاهری کاره ای نبودیم در رزق باطنی هم کاره ای نیستیم . گمان نکنیم اگر نعمت معرفت و محبت خوبان خدا نصیب ما شده ثمره ی تلاش و زحمات ما بوده است . گفت :

ما نبودیم و تقاضامان نبود                              لطف تو ناگفته ما می شنود

ما کجا بودیم که بتوانیم حتی تقاضایی بکنیم و گدایی کرده باشیم و اظهار نیازی کرده باشیم . خداوند متعال بدون اظهار نیازی از جانب عبد، به او عطا کرده است . همانگونه که وجود ظاهری به ما عطا شد بدون اینکه مایی وجود داشته باشد . نعمت معرفت به خداوند متعال ، معرفت به اولیاء خدا ، محبت خدا و اولیاء خدا هم همینگونه بود . من و شما چه زحمتی کشیدیم و چه تقلایی کردیم که این دردانه گوهر هستی نصبب ما شده است . این عشق و ارادتی که نسبت به اهل بیت عصمت و طهارت (ع) نصیب ما شده واقعاً ما چه کاری را برای بدست آوردن آن انجام داده ایم ؟

در یک خانواده شیعی مذهب و علاقه مند به اهل بیت (ع) چشم باز کردیم و بی هیچ زحمتی این نعمت نصیب ما شد و قبلاً این را اشاره کردیم که ما قدر این نعمت را نمی دانیم . نعمت وقتی از دست می رود تا حدودی شناخته می شود و اگر یک لحظه تصور کنیم اگر خدای ناکرده ما در یک محیط دیگری مانند یک خانواده وهابی و یا نصابی و یا یک خانواده مادی گرا و یا کافر و زندیق و ملحد متولد شده بودیم ، حالا چه راه طولانی را باید می پیمودیم تا به این نقطه ای که الآن هستیم برسیم ؟

آیا ما زحمتی کشیدیم برای اینکه به این نقطه برسیم ؟  این هدیه و موهبت بزرگ الهی بود .

آنچه از معرفت و محبت نصیب ما شده است عطای بی منت خداوند متعال است .

پس در جنبه های معنوی و اخروی هم میهمان خدا هستیم . حالا آخرت را به دو معنا می شود گرفت : یک معنا ، معنای باطن است . چون در تعریف ادبیات قرآن ، آخرت نقطه مقابل ظاهر این دنیا قرار گرفته  است  .

" یَعْلَمُونَ ظاهِراً مِنَ الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ هُمْ عَنِ الْآخِرَةِ هُمْ غافِلُون‏ (روم/7) آنها تنها ظاهرى از زندگى دنیا مى‏دانند و از آخرت غافلند "

نقطه مقابل ظاهر ، باطن است . با همین آیه می شود فهمید که باطن این عالم ، آخرت است .

مُلک این عالم ، دنیاست و ملکوت آن آخرت است .

پس هر چه در جنبه های ظاهری زندگی ما هست ، دنیای ماست و هر چه در جنبه های باطنی ما هست آخرت ماست . لذا به یک تعیبر اینطور می شود گفت که ما در ظاهر و باطن میهمان خدا هستیم. در ظاهر نیازهای جسمانی و نفسانی و در باطن نیازهای عقلانی و روحانی و معنوی را خداوند متعال تأمین می کند . پس همه خلق میهمان خداوند متعال هستند .

دقت کنید زمانی که قرار است برایتان مهمان بیاید از چند روز پیش به فکر تهیه و تدارک غذا و محل آسایش میهمان هستید و در این همه زحماتی که شما می کشید میهمان شریک این زحمات نیست ، و او فقط در زمان میهمانی می آید ، می نشیند و مفت از همه دستآورد زحمات شما بهره و لذت می برد . البته در این مهمانی ادب حکم می کند که میهمان هم آداب مهمانی را مراعات کند . زشت است که میزبان این همه تدارک برای میهمان ببیند و میهمان خلاف ادب و انصاف با میزبان رفتار کند .

آداب میهمانی رفتن و دستوراتی که در دین گفته شده  عیناً برای میهمان با خدا بودن هم لازم الرعایه است .

اولین آدابی که باید میهمان رعایت کند این است که در بدو ورود دیداری با صاحبخانه انجام دهد و با اذن او وارد منزل شود . یک سلام و علیکی و روبوسی و بعد وارد میهمان خانه میزبان بشود .

حالا ما که می خواهیم سر سفره ارزاق مادی و معنوی خداوند متعال بنشینیم آیا می توان بی اعتنا به کسی که همه چیز را برای ما فراهم نموده و بی اذن او شروع به استفاده کرد ؟

البته انشاءالله به این یاد کردن صاحب سفره بسنده نکنیم و با همت بلند به دیدار صاحبخانه نائل بشویم .  البته این موارد چیزهایی نیست که با تقلید و تصنعی بتوان به آن دست یافت بلکه باید حال انسان به گونه ای بشود که بتواند به دیدار صاحبخانه برسد .

ادب دیگر در مهمانی این است که انسان باید تسلیم صاحبخانه باشد ، مهمان نظریه و سلیقه ای در مهمانی از خودش ندارد ، اگر صاحبخانه تعارف کرد که بفرمائید داخل این اتاق و یا تعارف کرد به مواد خوردنی ، خوب انسان استفاده می کند و گرنه این خلاف مهمانی است که انسان بگوید من از این میوه خوشم نمی آید و فلان میوه را می خواهم .

پس وقتی ما در این عالم مهمان خدای متعال هستیم ، هر جا به ما گفت بنشین ، بنشینیم و در آن جا راحت بنشینیم ، نه اینکه با دلخوری بنشینیم و غرغر کنیم که این جا حق ما نبود که بنشینیم و ما باید فلان جا می نشستیم و هر طور که خدای متعال از ما پذیرائی کرد حتی اگر به نان خشکی باشد ، همان را پذیرا باشیم . خداوند متعال هر چه را روزی ما کرد ، چه ارزاق مادی و چه ارزاق معنوی ، ما پذیرای رزق باشیم و از خودمان نظریه ندهیم .

این خیلی زشت است که مهمان به صاحبخانه فرمان بدهد که فلان چیز را برایم بپز و یا فلان چیز را برایم بیاور ، من فلان میوه را دوست دارم چرا آنرا نیاورده ای ؟ چیزی که سر سفره نیست را انسان نباید بخواهد .

ما عادت کرده ایم و خیلی فرمان به خدا می دهیم . البته ظاهر قضیه این است که خدای متعال فرمانروا است و ما فرمان بر ، اما اینقدر خداوند با ما مدارا کرده است که گویا ما فرمانروا و خداوند فرمان بر است . درست دقت کنید از صبح تا شب یک بند داریم به خدا فرمان می دهیم . حتی در باب دعا هم باید ادب را رعایت کرد و به خداوند عرضه داشت که خدایا ما با این عقل کوچک خودمان گمان می کنیم که فلان چیز به خیر و مصلحت ماست ، خدایا اگر خیر و مصلحت ما را در آن می بینی آن چیز را به ما عطا کن و اگر خیر ما را در آن نمی دانی به ما عطا نکن و به ما روحیه ای بده که بدون آن چیز بتوانیم آرام و باوقار باشیم .

الهی ، یا خواسته ام را بده یا خواستنم را بگیر .

پس در دعا هم باید به گونه ای باشد که حالت فرمان دادن و دستور دادن نداشته باشد که این خلاف ادب است . که اگر این گونه باشد و یکطرفه انسان چیزی بخواهد چه بسا که آن چیز به مصلحت ما نباشد و ما دلخور شویم و بین ما و خدا کدورت بوجود بیاید . سعی کنیم همان چیزی را که خداوند به ما عطا کرده را شکرش را بجا بیاوریم .

" ... لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزیدَنَّکُم‏ ... (ابراهیم/7) ... اگر سپاسگزارى کنید، حتما افزونتان دهم‏ ... "

حقیقت شکر و سپاسگزاری و تشکر همان خوشنودی و خرسندی قلبی از عطایای خداست حتی اگر آنرا به زبان نیاوریم . حالا اگر به زبان، شکر بگوئیم ولی وقتی چهره امان افسرده و پژمرده باشد ، آن تشکر هم ارزشی ندارد .

آن نعمت هایی که خداوند برایمان مقرر کرده را درست استفاده کرده و بهره ببریم ، باید شاکر باشیم و ارزشمندی نعمت ها را درک کنیم و این را بدانیم که این چیز ارزشمند را خداوند متعال عنایت کرده که اگر شاکر بودی ، خداوند متعال آنوقت فزونی می دهد چه ارزاق مادی را و چه ارزاق معنوی را.

ادب دیگر این است که وقتی انسان به میهمانی می رود خبر دارد که میهمان است و صاحبخانه نیست و میهمان دل به وسائل منزل صاحبخانه نمی بندد . چون این وسائل را اگر چیده اند برای این است که میهمان در این چند ساعتی که آنجاست آنها را نگاه کند و لذت ببرد ، وقتی میهمانی تمام شد که نمی تواند آنها را با خودش از منزل صاحبخانه بیرون ببرد . حالا اگر دل ببندد ، اولاً آن وسائل که مال صاحبخانه است و متعلق به میهمان نیست و ثانیاً از آن وسائل به میهمان هم داده نمی شود ، لذا وقتی میخواهد از منزل صاحبخانه بیرون برود این بیرون رفتن برایش زجر آور و سخت است .

خداوند متعال ما را در این دنیا میهمان کرده و امکانات این عالم را که برای ما تدارک دیده است ، اینها همه تزئینات سالن پذیرائی است ، اینها را برای ما چیده است تا ما لذت آنها را ببریم ولی دل به آنها نبندیم که اگر دل بستیم آنوقت زمانی که باید این دنیا را ترک کنیم چون نمی توانیم از وسائل این دنیا با خود ببریم دیگر بیرون رفتن از این میهمان خانه برایمان خیلی سخت می شود .

اینها آداب میهمانی رفتن در محضر خداوند متعال است .