بســــــــم الله الرحمــــــن الرحیــــــــــم
چون مؤمن زیرک است و می داند به هر حال اراده ی خداوند حاکم است ، از همان اول تسلیم خواست و اراده ی او می شود . در حدیث قدسی آمده است : یا داود ارید وترید ولا یکون الا ما ارید فان اسلمت لما ارید اعطیتک ما ترید وان لم تسلم لما ارید اتعبتک فیما ترید ثم لا یکون الا ما ارید: ای داود من چیزی را اراده می کنم و تو هم چیزی را قصد می کنی و واقع نخواهد شد ، مگر آنچه را که من اراده کرده ام . پس اگر به آنچه من اراده کرده ام ، تسلیم شوی و تن بدهی ، هر آنچه را اراده کنی ، به تو می دهم و اگر به آنچه من اراده کرده ام تسلیم نشوی ، تو را در راه آنچه اراده کرده ای به تعب و سختی می افکنم و سپس واقع نخواهد شد ، مگر آنچه من اراده کرده ام . اگر مؤمن تسلیم خواست او نشود ، خداوند آن قدر او را نمد مال می کند تا تسلیم شود . اینکه فرمود : اگر به آنچه من اراده کرده ام تسلیم شوی ، هر آنچه را اراده کنی به تو می دهم ، به این معنی نیست که خدای عالم تابع هوس های بنده ی جاهل می شود ، بلکه به این معنی است که چون بنده تسلیم اراده ی خداوند شده است ، هر چه را خداوند اراده کند ، برای او گوارا و مطبوع خواهد بود ، به نحوی که گویی خودش آن را اراده کرده است .
شرح استاد : دیگران زیرکی مؤمن را ندارند و کلی با خدا کشتی می گیرند تا بعد تن بدهند . در اول کار فهم خودم ، تشخیص خودم ، زرنگی خودم و هنر خودم . اینها به قول خودشان چون عاقل هستند اختیارشان را دست خدایی که نمی شناسند نمی دهند . لذا با خدا کشتی می گیرند . خدا امری را اراده کرده و آنها چیز دیگری را اراده می کنند و اینقدر در این کشتی زمین می خورند تا اینکه از نفس می افتند و تن به تسلیم می دهند .
مؤمنین زرنگند و می دانند که زورشان به خدا نمی رسد ، پس از همان اول دستها را بالا می برند و تسلیم می شوند .
فرق آیات الهی با حدیث قدسی در این است که آیات الهی علاوه بر اینکه وحی الهی اند معجزه هم هستند ولی حدیث قدسی معجزه نیست . مانند تورات که معجزه حضرت موسی (ع) نبود بلکه عصای حضرت معجزه بود ، انجیل معجزه حضرت عیسی (ع) نبود و مرده زنده کردن و علاج بیماران لاعلاج معجزه حضرت بود . این کتابها پیام الهی هستند و معجزه نیستند .
گاهی خداوند برای ما فقر خواسته و ما دنبال ثروت هستیم . در این دنیا ابتداعاً انسان دنبال ثروت و تندرستی و قدرت می گردد ولی بعدها سلیقه اش عوض می شود و دنبال فقر و ضعف و عجز می گردد . البته نباید دنبال هیچ کدام از اینها گشت و چشممان باید به این باشد که خداوند به ما چه چیزی را عنایت می کند و هیچ خواسته ای از خودمان نداشته باشیم . گفت :
من از درمان و درد و وصل و هجران پسندم آنکه را که جانان پسندد
جابرابن عبدالله انصاری این صحابه بزرگ پیامبر روزی خدمت امام سجاد (ع) یا امام باقر (ع) رسیدند . حضرت از او سؤال کردند در چه حالی ؟ عرض کرد در حالی هستم که : بیماری را از سلامتی ، فقر را از ثروت ، رنج را از راحتی بیشتر دوست می دارم . حضرت فرمودند : ای جابر ما اهل بیت (ع) اینطور نیستیم و ما از خود سلیقه ای نداریم و هر چه را خداوند مقدر کند آنرا دوست می داریم .
خدا برای ما فقر خواسته و ما بر خلاف مشیت الهی دنبال ثروت هستیم و برای ثروتمند شدن، خودمان را به زمین و آسمان می زنیم می بینید که دچار گرفتاری سختی می شویم و آخر قضیه بعد از اینکه همه زورمان را زدیم و حسابی خودمان را خسته کردیم واقع نخواهد شد مگر آنچه را که خداوند اراده کرده است .
برای تهیه نمد باید آنرا خیلی مالش بدهند تا درست شود . در زمانهای قدیم برای تنبیه گناهکاران آن آدم را لای نمد می گذاشتند و بعد شروع به مالش می کردند که گاهاً همین کار باعث مرگ هم می شد . مرحوم دولابی از این کنایه استفاده می کردند که اگر تن ندهی به مقدرات الهی خداوند تو را نمد مال می کند .
حال اگر بنده تابع اوامر الهی بشود ، خداوند که دست از علم خودش برنمی دارد و تابع هوس آن بنده نمی شود . مثل طفل بیماری که پزشک حاذقی می داند برای علاج این بیماری چه داروهایی و چه پرهیزهایی لازم است و پزشک این بیمار را هم خیلی دوست دارد و پزشک هم که دست از علم و دانش خود برنمی دارد و تابع هوس های این طفل نمی شود که این طفل بیمار چیزهایی را هوس می کند که برایش ضرر دارد .
وقتی انسان دست از اراده خودش برداشت و خواسته ای نداشت دیگر هر چه را خداوند برایش اراده کند دوست داشتنی خواهد بود .
گفت : آنچه آن خسرو کند شیرین بود .
لذا به مانند این است که آن چیزی را که خداوند اراده کرده همان را انسان خودش برای خودش اراده کرده است .