بســــــــم الله الرحمــــــن الرحیــــــــــم
شرح استاد : کسی که رزقش تنگ است ، بجای حرص و تقلا ، راهش صدقه است . یعنی اگر فقط یک بشقاب کوچک غذا دارد و تازه همین بشقاب هم سیرش نمی کند ، نصف این بشقاب را انفاق کند .
] ... وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُون (بقره/3) ... و از آنچه روزیشان دادهایم انفاق مىکنند [
لذا اگر یک موقعی انسان در تنگنای اقتصادی و مالی قرار گرفت و بخواهد که از این تنگنا رها بشود ، راهش همین است که از همان چیز بسیار اندکی که در اختیار دارد و همان چیز، تکاپوی زندگی خودش را هم نمی کند ، از همان چیز بسیار کم هم یک تکه اش را انفاق کند .
لذا امیرالمؤمنین (ع) هم فرمودند : وقتی به فقر مبتلا شدید با صدقه دادن با خداوند تجارت کنید .
در ارزاق معنوی هم همین طور است و اگر می خواهید مثلاً دارای حُسن خُلق بشوید از خُلق خودتان در راه خدا خرج کنید هر چند کم باشد .
وقتی هر چه دارید هر چند کم هم باشد، در راه خدا خرجش کنید ، خداوند آن نعمت را زیاد می کند ، چه ارزاق مادی باشد و چه ارزاق معنوی .
شرح استاد : اگر ما خود را فرزند امیرالمؤمنین (ع) می دانیم ، غذایمان را پدر تهیه می کند و جلوی ما می گذارد . انشاء الله بر این باور باشیم و این را ببینیم که فرزند امیرالمؤمنین هستیم و بپذیریم پدر بودن آنها را .
هر چند که اگر هم نپذیریم غیر از آنها کسی دیگر پدر ما نیست . پدر را هم که نمی شود عوض کرد .
ما چه بخواهیم و چه نخواهیم حضرت رسول (ص) فرمودند : من و علی پدر این امتیم .
حضرت رسول (ص) پدر بزرگ ماست و حضرت امیر (ع) هم پدر ماست .
انشاءالله این را ببینیم که خداوند رزاقیت خودش را به دست یداللهی حضرت امیرالمؤمنین (ع) جاری می کند .
خودمان را سر سفره امیرالمؤمنین (ع) میهمان ببینیم و یقین کنیم که این پدر اینقدر مهربان است و اینقدر کریم است که نمی گذارد بچه اش بی رزق بماند .
بســــــــم الله الرحمــــــن الرحیــــــــــم
شرح استاد : به خودتان رجوع کنید ببینید این نعماتی را که خداوند به شما داده بابت کدام یک از کارهایی بوده که شما انجام داده اید ؟ از همان اول محاسبه کنید که ما برای خدا چکار کرده بودیم که خداوند این بدن سالم را به ما داد ؟ این عقل سالم را به ما داد ؟ این رزق را به ما داد ؟ این پدر و مادر را به ما داد ؟ واقعاً چکار کرده بودیم ؟
این چیزهای را که داریم ، چه از جنبه های مادی و چه از جنبه های معنوی، که اگر درست نگاه کنیم می بینیم واقعاً ما چکار کرده بودیم که در یک خانواده شیعه اثنی عشری متولد شدیم ؟ حالا اگر در یک خانواده وهابی و یا کافر متولد شده بودیم تا رسیدن به این نقطه که الآن شما قرار دارید چقدر راه داشتیم ؟ و تا رسیدن به تشیع و ولایت اهل بیت (ع) چقدر راه داشتیم ؟ و چقدر راه طولانی بود .
واقعاً ما چکار کرده بودیم که پدر و مادرمان شیعه و در یک جامعه شیعه متولد شدیم ؟
چکار کرده بودیم که سر از این جلسات قرآن و معارف اهل بیت (ع) درآوردیم ؟
اینها عطاهای بغیر حساب خداوند است .
شرح استاد : قرآن کریم می فرماید : ] ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ یَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعیم (التکاثر/8) و سپس در آن روز از نعیم خدا بازخواست خواهید شد [
حضرت رسول (ص) از اصحاب سؤال کردند این نعیم که خداوند متعال در فردای قیامت سؤال می کند ، این نعیم چیست ؟
یکی از اصحاب گفت : این آبهای گوارا و خنکی را که در این دنیا خورده ایم را نعیم می گویند .
دیگری گفت : این غذاهای لذیذ و گوارا را که خورده ایم را نعیم می گویند .
حضرت رسول (ص) فرمودند : این آب گوارا و غذاهای لذیذ را خداوند به حیوانات هم عنایت نموده است ، حالا این نعمات را به انسان بدهد و بعد از او سؤال کند ؟
اصحاب سؤال کردند پس مقصود چیست ؟ حضرت فرمودند : ( الولایة ) . یعنی دلت را به چه کسی دادی ؟ این همان نعیمی است که خداوند سؤال می کند . عشق و محبت چه کسی را در دلت جا دادی ؟ و گرنه این خوراک و پوشاک را که خداوند به مشرکین و ملحدین و کافرین هم داده است . حالا خداوند بیاید دوست اهل بیت (ع) را حساب بکشد که چه مقدار غذا خوردی و حسابش چه شد ؟
حالا که خداوند سؤال نمی کند که غذاهایی را که به تو داده ام چکار کردی ، تو هم سؤال نکن .
چون معنای سؤال ، درخواست کردن است ، لذا به فقیر می گویند سائل .
سؤال یعنی گدایی کردن . یعنی درخواست کردن .
یکی از آداب میهمانی این است که میهمان به صاحبخانه دستور ندهد . هر غذایی را آورد همان را می پذیرد . هر جایی گفت بشین همان جا بنشیند . نگوید نه من می خواهم آن یکی اتاق می خواهم بنشینم . یا نگوید من فلان غذا را نمی خواهم و فلان غذا را برای من بیاور.
حالا کسی که میهمان ضیافت الله است خلاف ادب است که به خداوند بگوید فلان چیز را به من بده .
گله و شکایت هم خلاف ادب است . چون آن میزبان بزرگ وقتی دعوتت کرده و شما را پذیرائی کرده و بدون هیچ زحمتی این هم نعمت را در اختیارات قرار داده ، و حالا پشت سر این میزبان گله می کنی که چرا فلان چیز اینطوری بود ؟ گله و شکایت کردن از میزبان ، جفای به صاحبخانه است .
خداوندی که حتی انتظار تشکر از تو را ندارد و به رایگان سر سفره الهی قرار گرفته ای ، حالا این گله و شکایت ، زشت نیست ؟
اگر یک مرتبه این گله از ربانت خارج شد ، زود آن را پس بگیر .
بســــــــم الله الرحمــــــن الرحیــــــــــم
شرح استاد : پس تا حالا آن چیزهایی را که خداوند به ما عنایت کرده ، اینها اندازه دارد . نداده های خداوند بی اندازه هستند . خزائن خداوند لا حد است ، اما عطاهای خداوند به ما محدود است . حالا آن عطاهایی را که خداوند به ما عنایت نموده بخشی از آن را دیده ایم و بسیاری از آنها را هم ندیده ایم و بسیاری از آنها را از ما مخفی کرده است چون اگر به ما نشان می داد بدلیل کم عقلی نمی توانستیم از آن بدرستی استفاده کنیم و آنرا هدر می دادیم . مثل اینکه شما یک الماس گران قیمتی را به دست یک بچه بدهید و من با یک آبنات چوبی این الماس را از دست آن بچه در می آورم .
این بچه نمی فهمد قدر این الماس چقدر است . لذا آن عطا را می دهند ولی نشانش نمی دهند و یواشکی یک گوشه ای برایش آنرا مخفی می کنند که بعدها که بزرگ شد وقتی آمد سر این عطا ، بفهمد که چه چیز ارزشمندی برایش مقدر کرده اند تا بتواند از آن استفاده درستی بکند . مثل همان داستان حضرت خضر در باره آن دیوار که وقتی رازش را بیان کرد فرمود : زیر این دیوار گنجی بود متعلق به بچه های یتیم که پدر و مادر این بچه های یتیم افراد صالحی بودند ، این دیوار اگر فرو می ریخت این بچه ها کوچک بودند و دیگران این گنج را به تاراج می بردند ، خدای متعال اراده کرد که این دیوار سالم و محکم بماند تا آن بچه رشد کنند و به حدی برسند که بتوانند این گنج را خودشان تصرف کنند و آنوقت این گنج آشکار شود . یک معنای این گنج همان عطاهای خداوند است که برای ما مقدر کرده ولی چون الآن بچه های کم سن و سالی هستیم ، اگر این عطاها آشکار بشود شیطان ما را فریب می دهد و ما دست خالی می مانیم ، خداوند این عطاها را مخفی نگه می دارد تا ما آنها را نبینیم تا آن عطا را با مطاع کمی نفروشیم و با یک ادعا و منم زدن و یک غرور همه را به باد ندهیم ، مخفی می کند تا بعدها که به آن کمال و بلوغ رسیدیم که آگر به آن عطا رسیدیم به آن غرور و ادعا گرفتار نشویم . چون بوده اند کسانی که چهار تا چیز را دیده اند امر به آنها مشتبه شده و ادعای پیغمبری و امام زمانی کرده اند مرحوم دولابی (ره) نقل می کردند که طلبه ای سرخود دنبال مسائل معنوی رفته بودند و کم کم چشمه هایی برایش آشکار شده بود کم کم دچار وهم شده بود و ادعا کرده بود که من خود امام زمان هستم و واقعاً باورش این بود که امام زمان است ، یک مدتی اینطوری بود تا اینکه سالها بعد به او برخورد کردم و خود این طلبه به پیش من آمد و گفت : من خوب شدم و آن موقع مریض بودم . اگر انسان بی موقع عطاها را ببیند ممکن است گرفتار چنین امراضی هم بشود . لذا خداوند قسمت اعظم آن عطاها را مخفی می کند و این را هم بدانید خداوند عطاهای خودش را تماماً عطا کرده است و همه آن چیزهایی را که به خدا می گوئیم بده ، خداوند داده است . همه آن کمالات ، مقامات و معنویاتی که شما شیفته آن هستید و دنبالش هستید ، خداوند همه آنها را عطا کرده است ولی آنها را الآن نشانمان نمی دهد و گذاشته است تا بزرگ شویم آنوقت در اختیار ما قرار می دهد .
باید از خدا بخواهیم که به حق اهل بیت (ع) ما را بزرگ کنند تا گرفتار غرور نشویم .
والا قبل از آن نیاز که ما بخواهیم ، آن نیاز عطا شده است .
اینکه گفته شد خداوند بغیر حساب می دهد یعنی اینکه به حد خداوند عطا می کند و دوم اینکه آنرا هم که میدهد حساب کشی نمی کند ، چون مهمان را که حسابی از آن نمی کشند ، شما یک وقت است به رستوران می روید و غذا می خورید دم در دست شما صورتحساب می دهند ، اما یک وقت است که شما را در جایی مهمان کرده اند حالا وقتی می خواهید از مهمانی خارج شوید که به شما صورتحساب نمی دهند و حسابی از شما نمی خواهند .
اگر شما خودتان را در زندگی مهمان ضیافت الله بدانید ، میهمان رزق الهی بدانید ، دیگر حساب پس دادن ندارد .
بســــــــم الله الرحمــــــن الرحیــــــــــم
شرح استاد : این گفتار برای انسانهای بزرگ است ، خداوند این دوستی را نصیب همه ما بکند (انشاءالله ) که بتوانیم بدون دغدغه خاطر، نه با تصنع که تصنع همانند تزهد است .
تصنعی عمل کردن ارزش چندانی ندارد ، چون وقتی با دستم پس می زنم اما دلم برایش رفته است ، این دیگر چطور زهدی است ؟ بلکه انسان بتواند آرام باشد و ذره ای نگرانی نداشته باشد و اگر یقین داشته باشد که رزاق او ، آن چیزی را که لازمه اوست هر لحظه ای نقد به نقد تحویل او می دهد ، آن وقت دیگر می تواند بدون اینکه چیزی را ذخیره کند ادامه بدهد .
شرح استاد : در حدیث داریم که : دنیا مردار است و دنیا طلب هم مثل سگ می ماند . حالا (میته) خوردنش حرام است ، ولی وقتی جایز است که انسان بعلت گرسنگی شدید در حالت مرگ است و هیچ غذای حلالی هم وجود ندارد و اگر از این (میته) نخورد می میرد ، اینجاست که اسلام اجازه داده فقط به همان اندازه ای که انسان از مرگ نجات پیدا کند می تواند استفاده کند و حلال است .
حالا اگر دنیا (میت) است باید فقط به همین اندازه از آن استفاده کند که نیاز است .
در حدیث داریم : اگز انسان اهل آخرت باشد ، دنیا را برای خودش حرام می داند و اگر اهل الله هم باشد باز دنیا را برای خودش حرام می داند .
خوب چیزی هم که حرام است نباید از آن استفاده کرد و فقط زمانی از آن می تواند بخورد که در حال گرسنگی رو به مرگ باشد و به همان اندازه ای که انسان را نجات می هد حلال می شود و اینجوری از دنیا استفاده می کند و دیگر نگران حلال بودن رزقش هم نیست ، چون بنایش بر این است که کل رزق دنیا حرام است .
پس مرحله اول که حلال و حرام سرش نمی شد ، در مرحله دوم دیگر حرام و حلال سرش می شود که صفت متقین است و مواظب بود که آن چیزی را که مصرف می کند حتماً حلال باشد و در مرحله سوم متوجه می شود که کلش حرام است و فقط در حد (اکل میته) میتواند استفاده کند .
در مرحله چهارم حالا وقتی رزاقیت خدا را دید متوجه می شود که خداوند روزی حرام به خلقش نمی دهد ، لذا هر چیزی را که خداوند برایش پیش آورد را رزق حلال می داند و بی دغدغه می خورد و استفاده می کند .
در مرحله چهارم دستش را دراز نمی کند از جلوی کس دیگری بردارد ، چون دیگر این حرام است ، بلکه می نشیند همان چیزی را که برایش آوردند را یقین می کند که حلال است .
وقتی عبد خودش را به خداوند می سپارد ، خداوند نمی گذارد که عبدش روزی حرام استفاده کند .
این را مطمئن باشید که وقتی انسان خودش را به خدا می سپارد ، امکان ندارد خداوند بگذارد که این انسان در مسیر غلط حرکت کند . البته باید به این مطلب و این یقین برسید .
بحث لقمه حلال ، بحث خیلی مهمی است . چون تأثیر در روحیات ، خلقیات ، سیر و سلوک ، توفیق عبادات و در نورانیت قلب انسان دارد و دغدغه خاطر به آن چیزی که انسان استفاده می کند خیلی خوب است ولی داشتن نفس آرام به انسان اطمینان خاطر می دهد . چون این رزق را نه با دستش جلو کشیده و نه در دلش طالب این رزق بوده و خواستی نداشته بلکه در حالی که آرم نشسته اگر جلویت آوردند بگیر و بخور . حتی اگر بدانی این کسی که دارد به تو تعارف می کند دزد است ، اگر به تو تعارف کردند بخور ، چون همه پول این آدم که پول دزدی نیست ، شاید مقداری پول هم، کسی به آن بخشیده باشد که آن مقدار حلالش نصیب شما می شود .