حکمت متعالی

فرمایشات عرشی مرحوم دولابی که توسط استاد معظم جناب آقای مهدی طیب شرح گردیده است

حکمت متعالی

فرمایشات عرشی مرحوم دولابی که توسط استاد معظم جناب آقای مهدی طیب شرح گردیده است

مبحث رزق – 14

بســــــــم الله الرحمــــــن الرحیــــــــــم

  • قرآن فرمود : ]  مَنْ قُدِرَ عَلَیْهِ رِزْقُهُ فَلْیُنْفِق‏ (الطلاق/7)[ هر کس روزی اش تنگ شد ، پس باید ( از همان چیزی که دارد ) انفاق کند . امیرالمؤمنین علی (ع) هم فرمود : ]اذا املقتم فتاجروا الله بالصدقة[ : هنگامی که فقیر شدید ، پس با صدقه دادن با خدا تجارت کنید . صدقه کلید رزق است .

شرح استاد : کسی که رزقش تنگ است ، بجای حرص و تقلا ، راهش صدقه است . یعنی اگر فقط یک بشقاب کوچک غذا دارد و تازه همین بشقاب هم سیرش نمی کند ، نصف این بشقاب را انفاق کند .

] ... وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُون‏ (بقره/3) ... و از آنچه روزیشان داده‏ایم انفاق مى‏کنند [

لذا اگر یک موقعی انسان در تنگنای اقتصادی و مالی قرار گرفت و بخواهد که از این تنگنا رها بشود ، راهش همین است که از همان چیز بسیار اندکی که در اختیار دارد و همان چیز، تکاپوی زندگی خودش را هم نمی کند ، از همان چیز بسیار کم هم یک تکه اش را انفاق کند .

لذا امیرالمؤمنین (ع) هم فرمودند : وقتی به فقر مبتلا شدید با صدقه دادن با خداوند تجارت کنید  .

در ارزاق معنوی هم همین طور است و اگر می خواهید مثلاً دارای حُسن خُلق بشوید از خُلق خودتان در راه خدا خرج کنید هر چند کم باشد .

وقتی هر چه دارید هر چند کم هم باشد، در راه خدا خرجش کنید ، خداوند آن نعمت را زیاد می کند ، چه ارزاق مادی باشد و چه ارزاق معنوی .

  • پیامبر اکرم (ص) فرمود : ] انا و علی ابوا هذه الامة (من و علی دو پدر این امتیم ) [ . فرزندان بر سر سفره پدرشان رزق می خورند و از پدرشان ارث می برند . مگر ندیدی که حضرت امیر (ع) به در خانه های نیازمندان غذا می برد ؟ حالا این کار را نمی کند ؟

شرح استاد : اگر ما خود را فرزند امیرالمؤمنین (ع) می دانیم ، غذایمان را پدر تهیه می کند و جلوی ما  می گذارد . انشاء الله بر این باور باشیم و این را ببینیم که فرزند امیرالمؤمنین هستیم و بپذیریم پدر بودن آنها را .

هر چند که اگر هم نپذیریم غیر از آنها کسی دیگر پدر ما نیست . پدر را هم که نمی شود عوض کرد .

ما چه بخواهیم و چه نخواهیم حضرت رسول (ص) فرمودند : من و علی پدر این امتیم .

حضرت رسول (ص) پدر بزرگ ماست و حضرت امیر (ع) هم پدر ماست .

انشاءالله این را ببینیم که خداوند رزاقیت خودش را به دست یداللهی حضرت امیرالمؤمنین (ع) جاری می کند .

خودمان را سر سفره امیرالمؤمنین (ع) میهمان ببینیم و یقین کنیم که این پدر اینقدر مهربان است و اینقدر کریم است که نمی گذارد بچه اش بی رزق بماند .

مبحث رزق – 13

بســــــــم الله الرحمــــــن الرحیــــــــــم

  • ِ إِنَّ اللَّهَ یَرْزُقُ مَنْ یَشاءُ بِغَیْرِ حِساب‏ . همانا خداوند هر کس را که بخواهد ، بی حساب روزی می دهد . بغیر حساب سه معنی دارد : 1- آنچه را می دهد ، به این حساب نبوده که در قبال حسناتی باشد که انجام داده ای . 2- از آنچه داده حساب نمی کشد . 3- بی اندازه و بی حساب و زیاد می دهد .

شرح استاد : به خودتان رجوع کنید ببینید این نعماتی را که خداوند به شما داده بابت کدام یک از کارهایی بوده که شما انجام داده اید ؟ از همان اول محاسبه کنید که ما برای خدا چکار کرده بودیم که خداوند این بدن سالم را به ما داد ؟ این عقل سالم را به ما داد ؟ این رزق را به ما داد ؟ این پدر و مادر را به ما داد ؟ واقعاً چکار کرده بودیم ؟

این چیزهای را که داریم ، چه از جنبه های مادی و چه از جنبه های معنوی، که اگر درست نگاه کنیم می بینیم واقعاً ما چکار کرده بودیم که در یک خانواده شیعه اثنی عشری متولد شدیم ؟ حالا اگر در یک خانواده وهابی و یا کافر متولد شده بودیم تا رسیدن به این نقطه که الآن شما قرار دارید چقدر راه داشتیم ؟ و تا رسیدن به تشیع و ولایت اهل بیت (ع) چقدر راه داشتیم ؟ و چقدر راه طولانی بود .

واقعاً ما چکار کرده بودیم  که پدر و مادرمان شیعه و در یک جامعه شیعه متولد شدیم ؟

چکار کرده بودیم که سر از این جلسات قرآن و معارف اهل بیت (ع) درآوردیم ؟

اینها عطاهای بغیر حساب خداوند است .

  • خدا در مورد روزیی که به مؤمنین داده است ، از آنها حساب نمی کشد و سؤال نمی کند ، بلکه از دلشان و محبتشان که امانت خدا نزد مؤمن است ، سؤال می کند که به چه کسی سپرده اند . حالا که خدا از روزی سؤال نمی کند ، تو هم از او سؤال نکن . چون دستور دادن به صاحبخانه عیب است . گله و شکایت هم نکن . اگر هم یک وقت از دهانت پرید ، زود استغفار کن .

شرح استاد : قرآن کریم می فرماید : ] ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ یَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعیم‏ (التکاثر/8) و سپس در آن روز از نعیم خدا بازخواست خواهید شد [  

حضرت رسول (ص) از اصحاب سؤال کردند این نعیم که خداوند متعال در فردای قیامت سؤال می کند ، این نعیم چیست ؟

یکی از اصحاب گفت : این آبهای گوارا و خنکی را که در این دنیا خورده ایم را نعیم می گویند .

دیگری گفت : این غذاهای لذیذ و گوارا را که خورده ایم را نعیم می گویند .

حضرت رسول (ص) فرمودند : این آب گوارا و غذاهای لذیذ را خداوند به حیوانات هم عنایت نموده است ، حالا این نعمات را به انسان بدهد و بعد از او سؤال کند ؟

اصحاب سؤال کردند پس مقصود چیست ؟ حضرت فرمودند : ( الولایة  ) . یعنی دلت را به چه کسی دادی ؟ این همان نعیمی است که خداوند سؤال می کند . عشق و محبت چه کسی را در دلت جا دادی ؟ و گرنه این خوراک و پوشاک را که خداوند به مشرکین و ملحدین و کافرین هم داده است . حالا خداوند بیاید دوست اهل بیت (ع) را حساب بکشد که چه مقدار غذا خوردی و حسابش چه شد ؟

حالا که خداوند سؤال نمی کند که غذاهایی را که به تو داده ام چکار کردی ، تو هم سؤال نکن .

چون معنای سؤال ، درخواست کردن است ، لذا به فقیر می گویند سائل .

سؤال یعنی گدایی کردن . یعنی درخواست کردن .

یکی از آداب میهمانی این است که میهمان به صاحبخانه دستور ندهد . هر غذایی را آورد همان را می پذیرد . هر جایی گفت بشین همان جا بنشیند . نگوید نه من می خواهم آن یکی اتاق می خواهم بنشینم . یا نگوید من فلان غذا را نمی خواهم و فلان غذا را برای من بیاور.

حالا کسی که میهمان ضیافت الله است خلاف ادب است که به خداوند بگوید فلان چیز را به من بده .

گله و شکایت هم خلاف ادب است . چون آن میزبان بزرگ وقتی دعوتت کرده و شما را پذیرائی کرده و بدون هیچ زحمتی این هم نعمت را در اختیارات قرار داده ، و حالا پشت سر این میزبان گله می کنی که چرا فلان چیز اینطوری بود ؟ گله و شکایت کردن از میزبان ، جفای به صاحبخانه است .

خداوندی که حتی انتظار تشکر از تو را ندارد و به رایگان سر سفره الهی قرار گرفته ای ، حالا این گله و شکایت ، زشت نیست ؟

اگر یک مرتبه این گله از ربانت خارج شد ، زود آن را پس بگیر .

مبحث رزق – 12

بســــــــم الله الرحمــــــن الرحیــــــــــم

  • از داده های خدا آنچه را که می بینی ، اندازه دارد ، ولی آنها را که نمی بینی ، بزرگ تر است و لا حد است . انشاءالله هر چه را لطف فرموده است ، خودش نشانمان بدهد ، هر چه اندازه ی خود ما بزرگ تر شود ، مقدار بیشتری از عطایای خدا را می بینیم . خداوند بغیر حساب داده است ، یعنی بی حد و اندازه داده است . از آنچه داده ، از ما حساب نمی کشد ، ما هم حساب نمی کردیم که چنین روزگاری برای ما پیش بیاید و بی حساب به ما بدهد .

شرح استاد : پس تا حالا آن چیزهایی را که خداوند به ما عنایت کرده ، اینها اندازه دارد . نداده های خداوند بی اندازه هستند . خزائن خداوند لا حد است ، اما عطاهای خداوند به ما محدود است . حالا آن عطاهایی را که خداوند به ما عنایت نموده بخشی از آن را دیده ایم و بسیاری از آنها را هم ندیده ایم و بسیاری از آنها را از ما مخفی کرده است چون اگر به ما نشان می داد بدلیل کم عقلی نمی توانستیم از آن بدرستی استفاده کنیم و آنرا هدر می دادیم . مثل اینکه شما یک الماس گران قیمتی را به دست یک بچه بدهید و من با یک آبنات چوبی این الماس را از دست آن بچه در می آورم .

این بچه نمی فهمد قدر این الماس چقدر است . لذا آن عطا را می دهند ولی نشانش نمی دهند و یواشکی یک گوشه ای برایش آنرا مخفی می کنند که بعدها که بزرگ شد وقتی آمد سر این عطا ، بفهمد که چه چیز ارزشمندی برایش مقدر کرده اند تا بتواند از آن استفاده درستی بکند . مثل همان داستان حضرت خضر در باره آن دیوار که وقتی رازش را بیان کرد فرمود : زیر این دیوار گنجی بود متعلق به بچه های یتیم که پدر و مادر این بچه های یتیم افراد صالحی بودند ، این دیوار اگر فرو می ریخت این بچه ها کوچک بودند و دیگران این گنج را به تاراج می بردند ، خدای متعال اراده کرد که این دیوار سالم و محکم بماند تا آن بچه رشد کنند و به حدی برسند که بتوانند این گنج را خودشان تصرف کنند و آنوقت این گنج آشکار شود . یک معنای این گنج همان عطاهای خداوند است که برای ما مقدر کرده ولی چون الآن بچه های کم سن و سالی هستیم ، اگر این عطاها آشکار بشود شیطان ما را فریب می دهد و ما دست خالی می مانیم ، خداوند این عطاها را مخفی نگه می دارد تا ما آنها را نبینیم تا آن عطا را با مطاع کمی نفروشیم و با یک ادعا و منم زدن و یک غرور همه را به باد ندهیم ، مخفی می کند تا بعدها که به آن کمال و بلوغ رسیدیم که آگر به آن عطا رسیدیم به آن غرور و ادعا گرفتار نشویم . چون بوده اند کسانی که چهار تا چیز را دیده اند امر به آنها مشتبه شده و ادعای پیغمبری و امام زمانی کرده اند  مرحوم دولابی (ره) نقل می کردند که طلبه ای سرخود دنبال مسائل معنوی رفته بودند و کم کم چشمه هایی برایش آشکار شده بود کم کم دچار وهم شده بود و ادعا کرده بود  که من خود امام زمان هستم و واقعاً باورش این بود که امام زمان است ، یک مدتی اینطوری بود تا اینکه سالها بعد به او برخورد کردم و خود این طلبه به پیش من آمد و گفت : من خوب شدم و آن موقع مریض بودم . اگر انسان بی موقع عطاها را ببیند ممکن است گرفتار چنین امراضی هم بشود . لذا خداوند قسمت اعظم آن عطاها را مخفی می کند و این را هم بدانید خداوند عطاهای خودش را تماماً عطا کرده است و همه آن چیزهایی را که به خدا می گوئیم بده ، خداوند داده است . همه آن کمالات ، مقامات و معنویاتی که شما شیفته آن هستید و دنبالش هستید ، خداوند همه آنها را عطا کرده است ولی آنها را الآن نشانمان نمی دهد و گذاشته است تا بزرگ شویم آنوقت در اختیار ما قرار می دهد .

باید از خدا بخواهیم که به حق اهل بیت (ع) ما را بزرگ کنند تا گرفتار غرور نشویم .

والا قبل از آن نیاز که ما بخواهیم ، آن نیاز عطا شده است .

اینکه گفته شد خداوند بغیر حساب می دهد یعنی اینکه به حد خداوند عطا می کند و دوم اینکه آنرا هم که میدهد حساب کشی نمی کند ، چون مهمان را که حسابی از آن نمی کشند ، شما یک وقت است به رستوران می روید و غذا می خورید دم در دست شما صورتحساب می دهند ، اما یک وقت است که شما را در جایی مهمان کرده اند حالا وقتی می خواهید از مهمانی خارج شوید که به شما صورتحساب نمی دهند و حسابی از شما نمی خواهند .

اگر شما خودتان را در زندگی مهمان ضیافت الله بدانید ، میهمان رزق الهی بدانید ، دیگر حساب پس دادن ندارد .

مبحث رزق – ۱۱

بســــــــم الله الرحمــــــن الرحیــــــــــم

  • دوست اهل بیت (ع) دست به دهان است ، چیزی گیرش آمد ، به قدر نیاز می خورد و بقیه را می بخشد ، چیزی ذخیره نمی کند .

شرح استاد : این گفتار برای انسانهای بزرگ است ، خداوند این دوستی را نصیب همه ما بکند (انشاءالله ) که بتوانیم بدون دغدغه خاطر، نه با تصنع که تصنع همانند تزهد است .

تصنعی عمل کردن ارزش چندانی ندارد ، چون وقتی با دستم پس می زنم اما دلم برایش رفته است ، این دیگر چطور زهدی است ؟ بلکه انسان بتواند آرام باشد و ذره ای نگرانی نداشته باشد و اگر یقین داشته باشد که رزاق او ، آن چیزی را که لازمه اوست هر لحظه ای نقد به نقد تحویل او می دهد ، آن وقت دیگر می تواند بدون اینکه چیزی را ذخیره کند ادامه بدهد .

  • انسان اول غرق طبیعت است و حلال و حرام سرش نمی شود و هر چه می رسد ، می خورد بعد می فهمد که حلال و حرامی هست و در پی رزق حلال می افتد . بعد می فهمد اگر از دنیا به قدر رفع ضرورت استفاده کند ، مثل اکل میته که برای فردی که از گرسنگی در معرض مرگ است جایز می باشد ، برای او هم جایز خواهد بود . بعد می بینید که خدا چنان بر خلقش مسلط است که روزی حرام به آنها نمی دهد ، لذا هر چه خدا برای او پیش آورد را رزق حلال می داند و بی دغدغه می خورد و استفاده می کند .

شرح استاد : در حدیث داریم که : دنیا مردار است و دنیا طلب هم مثل سگ می ماند . حالا (میته) خوردنش حرام است ، ولی وقتی جایز است که انسان بعلت گرسنگی شدید در حالت مرگ است و هیچ غذای حلالی هم وجود ندارد و اگر از این (میته) نخورد می میرد ، اینجاست که اسلام اجازه داده فقط به همان اندازه ای که انسان از مرگ نجات پیدا کند می تواند استفاده کند و حلال است .

حالا اگر دنیا (میت) است باید فقط به همین اندازه از آن استفاده کند که نیاز است .

در حدیث داریم : اگز انسان اهل آخرت باشد ، دنیا را برای خودش حرام می داند و اگر اهل الله هم باشد باز دنیا را برای خودش حرام می داند .

خوب چیزی هم که حرام است نباید از آن استفاده کرد و فقط زمانی از آن می تواند بخورد که در حال گرسنگی رو به مرگ باشد و به همان اندازه ای که انسان را نجات می هد حلال می شود و اینجوری از دنیا استفاده می کند و دیگر نگران حلال بودن رزقش هم نیست ، چون بنایش بر این است که کل رزق دنیا حرام است .

پس مرحله اول که حلال و حرام سرش نمی شد ، در مرحله دوم دیگر حرام و حلال سرش می شود که صفت متقین است و مواظب بود که آن چیزی را که مصرف می کند حتماً حلال باشد و در مرحله سوم متوجه می شود که کلش حرام است و فقط در حد (اکل میته) میتواند استفاده کند .

در مرحله چهارم حالا وقتی رزاقیت خدا را دید متوجه می شود که خداوند روزی حرام به خلقش نمی دهد ، لذا هر چیزی را که خداوند برایش پیش آورد را رزق حلال می داند و بی دغدغه می خورد و استفاده می کند .

در مرحله چهارم دستش را دراز نمی کند از جلوی کس دیگری بردارد ، چون دیگر این حرام است ، بلکه می نشیند همان چیزی را که برایش آوردند را یقین می کند که حلال است .

وقتی عبد خودش را به خداوند می سپارد ، خداوند نمی گذارد که عبدش روزی حرام استفاده کند .

این را مطمئن باشید که وقتی انسان خودش را به خدا می سپارد ، امکان ندارد خداوند بگذارد که این انسان در مسیر غلط حرکت کند . البته باید به این مطلب و این یقین برسید .

بحث لقمه حلال ، بحث خیلی مهمی است . چون تأثیر در روحیات ، خلقیات ، سیر و سلوک ، توفیق عبادات و در نورانیت قلب انسان دارد و دغدغه خاطر به آن چیزی که انسان استفاده می کند خیلی خوب است ولی داشتن نفس آرام به انسان اطمینان خاطر می دهد . چون این رزق را نه با دستش جلو کشیده و نه در دلش طالب این رزق بوده و خواستی نداشته بلکه در حالی که آرم نشسته  اگر جلویت آوردند بگیر و بخور . حتی اگر بدانی این کسی که دارد به تو تعارف می کند دزد است ، اگر به تو تعارف کردند بخور ، چون همه پول این آدم که پول دزدی نیست ، شاید مقداری پول هم، کسی به آن بخشیده باشد که آن مقدار حلالش نصیب شما می شود .