حکمت متعالی

فرمایشات عرشی مرحوم دولابی که توسط استاد معظم جناب آقای مهدی طیب شرح گردیده است

حکمت متعالی

فرمایشات عرشی مرحوم دولابی که توسط استاد معظم جناب آقای مهدی طیب شرح گردیده است

مبحث قناعت – 5

بســــــــم الله الرحمــــــن الرحیــــــــــم

  • حرص یعنی بیش از نیاز واقعی خود خواستن . حضرت آدم (ع) را حرص به اخراج از بهشت و فراق حوا مبتلا کرد . وقتی آدم و حوا از گندم خوردند ، در حالی که هیچ احتیاجی به خوردن آن نداشتند و انواع و اقسام غذاهای بهشتی در اختیارشان بود ، عورت هایشان برایشان آشکار شد . البته قبل از خوردن گندم هم برهنه بودند ولی چنان غرق توجه به خدا بودند که خود را نمی دیدند ، ولی بعد از آن ، نگاهشان به خودشان افتاد و از خجالت پا به فرار گذاشتند . تا اینکه درخت انجیر به هر کدامشان دو برگ داد تا جلو و عقب خود را با آن بپوشانند . پیامبر ما (ص) هم به ما یاد داد که در کفن میت جریدتین بگذاریم ، یعنی دو تکه چوب انجیر مثل دو عصا زیر بغل میت بگذاریم . در قیامت ملائکه تعجب می کنند که این چوب ها یعنی چه ، ولی خداوند می فرماید من فهمیدم . این میت با این چوب ها دارد با من حرف می زند و می گوید همان طور که این درخت انجیر پدر و مادرمان را پوشاند ، خدایا تو هم مرا بپوشان .

شرح استاد : در بهشت انواع و اقسام میوه ها و غذاهای لذیذ وجود داشت ، فقط تنوع طلبی و تجمل طلبی باعث شد که حضرت آدم و حوا از گندم بخورند . خداوند به آنها فرموده بود که سراغ این (گندم) نروید ، نگفت نخورید حتی فرموده بود نزدیک این درخت نشوید ، وقتی به سراغ این درخت رفتند یعنی زیاده طلبی کردند و عورت هایشان آشکار شد و به همین دلیل از خدا و خودشان خجالت کشیدند .

خودبینی نگاه به عورت است .

خودرایی و خودبینی در مذهب رندان نیست         کفر است در این مذهب خودبینی و خودرایی

انسانی که به خدا نگاه می کند زشتی نمی بیند .

مستحب است که وقتی بخواهند بدن مسلمانی را کفن کنند دو تکه چوب کوچک انجیر (جریدتین) مثل عصا در پهلوی این بدن بگذارند و چون ملائکه متوجه اعمال ما نمی شوند و فقط خداوند است که آگاه به امور است .

رمز این چوبها این است که خدایا همانطور که با برگ درخت انجیر پدر و مادر ما را پوشاندی اعمال بد ما را بپوشان .

مبحث قناعت – 4

بســــــــم الله الرحمــــــن الرحیــــــــــم

  • روزه به معنی محروم کردن خود از همه چیز به طور مطلق نیست ، بلکه تنها امساک از مفطرات ، آن هم از اذان صبح تا اذان مغرب است . در همین فاصله هم خیلی کارها ، مثل خوابیدن روزه را باطل نمی کند . دوست اهل بیت (ع) در دنیا صائم است ، یعنی یک مقدار لبِ خواسته هایش را تو می گذارد ، لبِ قبایش را تو می گذارد که به زمین نکشد و گرد و خاک نکند ، یعنی بیش از نیاز واقعی اش در دنیا نمی خواهد ، نه این که مطلقاً از دنیا استفاده نکند. اگر این روزه ی مَـجاز را مراعات کند ، به حقیقت روزه یعنی به امیرالمؤمنین (ع) راه پیدا می کند . همه اعمال عبادی که انجام می دهیم ، در آغاز راه مَـجاز است ، ولی اگر حقش را ادا کنیم ، از حقیقت سر درمی آورد ، روزه به علی (ع) می رسد و نماز به پیغمبر (ص) . رسول اکرم (ص) در رابطه با آیه ی " اسعینو بالصبر و الصلواة "   از صبر (روزه) و نماز استعانت بجوئید فرمودند : " یا علی انت الصوم و انا الصلواة"  ای علی تو روزه ای و من نمازم .

شرح استاد : دوست اهل بیت در دنیا  مانند روزه دار عمل می کند یعنی بعضی از خواسته هایش را کوتاه می آید . ببینید روزه دار چه کاری می کند ؟ انسان روزه دار خیلی کارها می کند فقط بعضی از خواسته هایش را انجام نمی دهد .

انسان باید خواسته هایش را دراز نکند مانند لباسی که آنرا کمی تو  می گذارند که به زمین نکشد و گرد و خاک نکند . کِفاف یعنی همین . یعنی بیش از خواسته هایش چیزی نمی خواهد . نمی گویند چیزی نخواه بلکه آن چیزهایی که زیادی است را طلب نکن .

خداوند متعال دنیا را خلق کرده است برای استفاده مؤمن . مرکبش را خلق کرده برای سوار شدن ، غذایش را خلق کرده برای خوردن ، لباسش را خلق کرده برای پوشیدن ، خداوند اینها را برای استفاده ما خلق کرده است . استفاده نکردن مطلق اصلاً جایز نیست . اما این استفاده به تجمل و تشریفات منجر نشود . چون تجمل و تشریفات همان اضافه های لباسی است که ما آنرا تو می گذاریم .

عبادات ما یک علائم و نمادها و تنزیل هایی هستند از یک حقایق بزرگ . اگر انسان بتواند ظاهر عبادات را درست عمل کند کم کم به باطن و حقیقت آن عبادات سر در می آورد.

اگر کسی لب خواسته هایش را تو یگذارد دیگر زیاده خواهی ندارد ، آمال و آرزوهای دور و دراز و بیش از ضرورتها و نیازهای واقعی در زندگیش ندارد و به همانی که خداوند عنایت کرده قانع است و به همان حد کفایت زندگیش قانع است ( توجه داشته باشید که اینها راه خوش زندگی کردن است و اینها ریاضت نیست  ) ، حالا اگر کسی همین روزه را مراعات کند سر از حقیقت روزه یعنی امیرالمؤمنین علی (ع) در می آورد . این شدنی است که انسان عمری در کنار حضرت امیرالمؤمنین زندگی کند . در کتاب "ره توشه دیدار" نوشتیم که لازم نیست انسان برود در حرم حضرت علی بن موسی الرضا (ع) تا با او دیدار کند . اگر انسان بتواند به حقیقت زیارت راه پیدا کند دیگر هیچ جا نیست که این انسان دیگر تنها باشد ، دیگر هر جا می نشیند می بیند که ائمه (ع) در کنار او نشسته اند . دیگر همه جا می شود حرم امن الهی . دیگر هر طرف رو بگردانید می شود وجه الله ، که وجه الله همان ائمه (ع) هستند . خودشان فرموده اند " و نحن وجه الله " ما اهل بیت وجه الله هستیم .

ولایت ارکان همه اشیاء را پُـــــر کرده است . دیگر ما کجا را نگاه کنیم که حضرت حجت (عج) را نبینیم ؟

همه اعمال عبادی که ما انجام می دهیم مَــجاز است و حقیقت نیست ولی اگر نماز می خوانیم براستی نماز بخوانیم ، حواسمان و دلمان جای دیگری نباشد ، تند تند نماز نخوانیم که فقط نماز را از سر خودمان وا کرده باشیم و نماز را تمام عیار با رغبت و با توجه بخوانیم تا حق نماز را ادا کرده باشیم و به حقیقت نماز برسیم که این نماز تمام زندگی او را فرا می گیرد . اگر چنین کند به حقیقت نماز یعنی پیامبر (ص) می رسد .

خوشا آنان که دائم در نمازند .

مبحث قناعت – 3

بســــــــم الله الرحمــــــن الرحیــــــــــم

  • اگر کسی قانع باشد ، امروز زندگی خیلی ساده است . سابق خیلی سخت بود . آنچه امروز زندگی را بر افراد سخت کرده ، بَرج است نه خرج های واقعی و ضروری . آن هم که نهایت ندارد . اما اگر به ضروریات اکتفا کنند ، زندگی خیلی ساده می گذرد .

شرح استاد : اگر می خواهید زندگی برایتان لذت بخش باشد ، رمزش در قانع بودن به آن چیزی است که ضروریات زندگی است . اگر کسی به ضروریات زندگی قانع باشد خیلی ساده بدست می اید حتی در همین شرایطی که همه می گویند کمبود و گرانی است .

 اگر ما واقعاً نیازهای زندگیمان را نگاه کنیم چقدر باید تلاش و کار کنیم تا بتوانیم این نیازها را تأمین کنیم ؟

حالا یک زمانی است که برای خرید لباس خود را مقید می کنیم که یکدست لباس مهمانی شب ، مهمانی روز ، مهمانی تابستان ، مهمانی زمستان ، مهمانی نصف شب و ... را می خواهیم تهیه کنیم و یا باید سر سفره  ده جور سالاد و سوپ و غذا بچینیم ، خوب اینها بَــــرج است و هزینه های غیر ضروری است .

یک شکم داریم که می توان با یک غذای ساده نیازهای پروتئینی و ویتامین آنرا تأمین کرد ، که با این غذا سلامتی و  انرژی لازم را هم بدست بیاوریم .

واقعاً چقدر هزینه های اینطوری داریم ؟ اینها چیزهایی است که اگر در زندگی ما نباشد هیچ جای زندگی ما بطور واقعی لنگ نمی شود ، بلکه ما خودمان را معتاد کرده ایم به اینگونه مسائل و چون این اعتیاد را نمی توانیم تأمین کنیم زجر می کشیم . مثل یک انسان سالمی که سالم بود ولی با اعتیاد به مواد مخدر ، چون این مواد به او نمی رسد مثل مارگزیده به خود می پیچد ، که باید به او گفت ای بنده خدا تو خودت ، خودت را معتاد کردی .

ما خودمان را معتاد کرده ایم به زندگی های تجملتای و تشریفاتی .

باید برویم در زندگی های خودمان را بگردیم ، حتی همان کسی که می گوید من هیچ چیزی را ندارم ، ببیند چند تا از آن چیزهایی را که دارد اگر هم نباشد واقعاً هیچ آسیبی به زندگی او نمی رساند .

خیلی از چیزها برای خودنمایی و چشم و هم چشمی است . یا اینکه می گویند اگر ما این کار را نکنیم مردم چه می گویند !!

ما برای خودمان یک کارهای تحمیلی درست کرده ایم که زندگی ما را تلخ کرده است و بعد هم از کله سحر باید زن و شوهر از منزل خارج شوند تا آخر شب کار کنند تا اقساطشان عقب نیافتد .

آیا این زن و شوهر حق ندارند که با هم بنشینند و با هم صحبت کنند و از هم لذت ببرند و یک زمانی برای تفریح داشته باشند ؟ و یک زمانی برای تفکر داشته باشند ؟ یک زمانی برای مطالعه داشته باشند؟ یک زمانی برای عبادت داشته باشند ؟ یک زمانی برای پرداختن به فرزندانشان داشته باشند ؟

الآن به زندگیها نگاه کنید ، زن و شوهر از همان آغاز زندگی اینقدر هزینه های غیر ضروری به خودشان تحمیل می کنند که اینها تبدیل به غصه هایی می شود که باید مدتها زحمت بکشند تا این بدهیها پرداخت شود . و اینها زندگی را تلخ می کند . این را نمی گوئیم که انسان مثلاً کم بخورد ، نخیر ، بلکه بر اساس نیازهای درونی بدنش غذا بخورد اما این مستلزم ریخت و پاش نیست ، اینها مستلزم تجملات و تشریفات نیست .

بنده خودم وقتی این برنامه های صدا و سیما را که می بینم غصه ام می گیرد که واقعاً ما در نظام اسلامی چه چیزهایی را به مردم آموزش می دهیم . واقعاً باید برای این برنامه های آشپزی و سفره آرایی که صدا و سیما وقت می گذارد و مردم وقتشان را تلف می کنند و  برای بشری که قدر عمر خود را نمی داند باید گریست .

عمری که باید صرف بندگی در راه خدا باشد و صرف تعالی انسان شود ، صرف سیر الی الله بشود ، صرف رسیدن به کمالات قله های الهی بشود ، چرا باید این زمان را بیهوده از دست بدهد ؟ و تازه هزینه هایی را به زندگی تحمیل نماید که زن و مرد باید با چه سختی کار کند تا جبران نماید .

ببینید از این بَــــرجها چقدر در زندگی شماها هست ؟ و وقتی به بَـرج کشید دیگر زندگی جهنم است و این بَــرج دیگر ته ندارد . وقتی زندگی به تجملات و تشریفات رسید دیگر این تمام شدنی نیست . و واقعاً این حماقت نیست که انسان اینگونه زندگی خودش را تلخ کند ؟ و تازه بنشیند و غصه بخورد که این زندگی چقدر تلخ است .

اگر انسان به همان ضروریات زندگی توجه کند علی الرغم همه گرانیها و کمیودهایی که وجود دارد تأمین هزینه های زندگی خیلی راحت است .

به هر حال اگر کسی قانع باشد زندگی امروز خیلی ساده است .