بســــــــم الله الرحمــــــن الرحیــــــــــم
کسی که در سیرش به مقام رضا برسد ، در بین راه نمی ماند و به مقصد می رسد . همان گونه که شخصی که حضرت رضا (ع) را به امامت قبول کند ، تا دوازده امام را قبول خواهد داشت . در حالی که ممکن است کسی امامان پیش از حضرت رضا (ع) را قبول داشته باشد و دوازده امامی نباشد ، مثل زیدیه و اسماعیلیه .
-----------------------------------------------------------------
رضا ، بالاتر از یقین و تسلیم است .
شرح استاد : انشاءالله خداوند این جمله را برای شما باز کند !
-----------------------------------------------------------------
برای اینکه انسان رضای واقعی بدست آورد ، ابتدا باید رضای تصنعی برای خود به وجود آورد . خوبی ها را هر چه به خود تلقین کنید ، خوب است . چنان که ائمه (ع) در مورد حلم فرموده اند : ان لم تکن حلیماً فتحلم : اگر بردبار نیستی ، خود را به بردباری بزن .
شرح استاد : این نکته ظریفی است و در همه کمالات روحی، داستان همین است . انسان هر کمال روحی را که ندارد باید رفتارهای آن کسی که دارای آن کمالات است را انجام بدهد . یعنی ادای آن آدم را در بیاورد ، که همه احکام دین ادا درآوردن است . چون تمام احکام دین رفتارهای حضرت رسول (ص) می باشد و رفتارهای حضرت رسول (ص) رفتارهای زائیده شده از عشق و محبت درونی حضرت به خداست . خداوند اگر یک محب و یک عاشق در عالم داشته باشد آن شخص حضرت رسول (ص) می باشد و اگر خدا یک معشوق هم داشته باشد آنهم رسول الله (ص) می باشد .
البته بکار بردن کلمه عشق در مورد انبیا و ائمه کار درستی نیست و این کلمه با تساهل بکار برده می شود ، چون وقتی محبت از ظرف وجودی شخص بیشتر باشد و لبریز بشود طرف کلافه می شود و رفتارهای غیر عادی از او سر می زند که این حالت کلافه بودن را عشق می گویند . اما اگر ظرف انسان بزرگ باشد و محبت در او جا بگیرد و لبریز نشود و انسان را کلافه نکند به این می گویند " حُـب " یا محبت . لذا امکان دارد در وجود شخصی یک استکان محبت بریزند چون ظرف وجودیش کوچک است کلافه شود که می گویند عاشق شده ، اما امکان دارد در وجود شخصی یک اقیانوس محبت بریزند ولی وجود او بی کرانه است لذا اصلاً از خودش کلافگی نشان نمی دهد ، که این آدم مُحب است .
این مثال آن کسی است که برای بار اول می خواهد شراب بخورد که با یک استکان بدمستی و عربده کشی می کند ولی آن شراب خوران حرفه ای اگر یک بطری هم بخورند از این بدمستی ها نمی کنند. گفت :
خُم زمانه تهی شد از می پرستی ما کفاف کی دهد این باده ها به مستی ما
به همین دلیل می گویم که بکار بردن کلمه عشق برای اولیاء و انبیاء کار درستی نیست . چون ظرف آنها بی کرانه است ، گر چه که ، فوق همه خلق ، آنها به خداوند محبت دارند .
آن محبت سرشاری که در وجود پیغمبر بود سرایت کرد به پیکر حضرت و شد این رفتارها . شد نماز ، روزه ، حج و ... احکام دین .
تمام احکام دین رفتارهای یک انسان مُحب است .
من و شما داریم ادای آن انسان مُحب را در می آوریم . نماز می خوانیم ، روزه می گیریم ، حج می رویم و ... حال اگر این ادا در آوردنها را ادامه بدهیم ، این رفتارها در روح ما تبدیل به ملکه می شود چون هر کاری را شما زیاد تکرار کنید ملکه آن کار در روح شما ایجاد می شود ، ملکه یک کار تثبیت شده در روح انسان است . حالا اگر رفتارهای یک انسان اهل محبت را انجام بدهید کم کم محبت در درون شما ایجاد می شود . به همین خاطر بوده است که گفته اند در انجام احکام دین مقید و پیوسته انجام دهید به همین خاطر بوده است که چنین ثمره ای در جان انسان شکل می گیرد . یعنی انسان را به مقام محبت می رساند . اگر می خواهید هر کمال روحی و انسانی را بدست بیاورید راهش همین است .
برای اینکه بتوانید انسان بردباری بشوید باید ادای یک انسان بردبار را در بیاورید که در زمان خشم ، پرخاش نکن ، داد نزن و ... ظاهرت را کنترل کن . همین که خودت را تصنعی به بردباری میزنی و رفتارهای یک انسان بردبار را تقلید می کنی با ادامه این رفتار کم کم آن ملکه بردباری در روحت ایجاد می شود .
این قاعده را متوجه شدید ، حالا می خواهیم بشویم اهل رضا . راهش همین است که گفتیم و باید برویم رفتارهای یک انسان اهل رضا را در بیاوریم و تقلید کنیم . زور زورکی هم شده لبخندی در کنار لبمان قرار دهیم و به خدا بگوئیم ای خدا تو چه خدای خوبی هستی و چقدر قشنگ کار می کنی و واقعاً یک سر سوزنی کارهایی را که انجام می دهی کم و کسری ندارد و لطف تو بی کرانه است . در واقع انسان باید خودش را تصنعی به رضایت بزند و قیافه اش را از حالت اخمو بودن در بیاورد و بخندد تا همین حالت رضای تصنعی کم کم یک رضایت واقعی را در ما ایجاد نماید .
" ... فَاِنَّهُ غَیْرُ مَنْقُوصٍ ما اَعْطَیْتَ ... (دعای ماه رجب) ... آنچه تو دهى چیزى کم ندارد ... "
یکی از رموز دعاها هم در همین است که مرتباً این مطالب را می خوانیم و بعد از مدتی می بینیم که از خدا راضی شدیم و همه دلخوریهای ما با خدا از بین رفت .