حکمت متعالی

فرمایشات عرشی مرحوم دولابی که توسط استاد معظم جناب آقای مهدی طیب شرح گردیده است

حکمت متعالی

فرمایشات عرشی مرحوم دولابی که توسط استاد معظم جناب آقای مهدی طیب شرح گردیده است

شکر - 10

بســــــــم الله الرحمــــــن الرحیــــــــــم

اینکه وقتی پس از تحمل ضایعات و خسارات متعددی در یک حادثه جان سالم به در می بریم ، می گوئیم خدا رحم کرد ، آیا کفران همه رحمت هایی نیست که خداوند از اول عمر شامل حال ما ساخته است ؟ آیا فقط در همین یک مورد خدا رحم کرد و تا به حال رحم نکرده بود ؟ تا وقتی سلامت و آسایش و آرامش نصیب ساخته بود ، چرا رحمت الهی را نمی دیدی و همین که خطر آمد دیدی ؟

-------------------------------------------------------------------

چقدر بی انصافی است بعد از اینکه تصادف کرد و دو نفر از بستگانش کشته شدند و دو نفر زخمی شدند ، می گوید خدا خیلی رحم کرد . ببینم ، پنجاه سال که تصادف نکردی و همه سالم بودید ، خدا رحم نکرده بود و حالا رحم کرد ؟ سال ها سلامتی و اعضای کامل و سالمت را پای خدا ننوشتی ، ولی وقتی مریض شدی و مدت ها درد کشیدی و بهتر شدی ، می گویی خدا سلامتی داد ؟ بزرگی خدا نگذاشت او را ببینی و پای او بنویسی .

شرح استاد : تمام این بحث ها برای این است که انسان نعمت های خدا را ببیند . از قدیم می گفتند وقتی نعمت را از دست دادی تازه می فهمی چه چیز گرانبهائی داشته ای . اینها همه از جهل بشر است که تا موقعی که چیزی را از دست ندهد قدر آن چیز را نمی داند .

تا زمانی که پدر و مادر و استاد انسان در کنار ما هستند قدر نمی دانیم ، اما همین که از دنیا رفتند ببینید چگونه سینه چاک می کنند . حالا اگر همین مادر مجدداً به دنیا برگردد می بینید انسان چقدر خوشحال می شود و دیگر قدر این مادر را می داند . باید پرسید این همه عمر مادرت کنارت بود چرا قدرش را نداشتی ؟

انسان با عقلش باید بتواند بگردد و نعمت ها و عطاهای خداوند را چه در جنبه های مادی و چه در جنبه های معنوی پیدا کند و از آنها لذت ببریم .

انسان باید نعمت را در دل نعمت ببیند ، نه آن زمانی که  نعمت را از دست می دهد .

کفران از کفره می آید یعنی پوشان . کشاورزان وقتی دانه ای را می کارند روی آن خاک می ریزند در زبان عربی به این کفر می گویند . کافر یعنی کسی که نعمت خدا را می پوشاند .

انشاءالله ما شاکر باشیم ، یعنی نعمت های خداوند را آشکار کنیم و همانطور که قبلاً گفتیم این باید در عمل باشد و هر کس ما را می بیند باید این را در احوالات ما مشاهده کند .

شکر - 9

بســــــــم الله الرحمــــــن الرحیــــــــــم

اگر به سختی هایی که متدینین در زمان رضا خان و پسرش کشیدند ، توجه کنید ، می بینید که الآن برای مؤمنین خیلی زمان خوبی است ، چون همه آزادند کاری را انجام دهند که می خواهند . شاکر باشید و خدا را سجده کنید تا خدا خوبی های آن را زیاد کند .

شرح استاد : خیلی مواقع انسان ناشکر می شود . مثلاً می گوید این هم شد خیابانهای یک کشور اسلامی و ... . حالا چرا اینطوری می گوئیم ؟ چون ندیدیم زمان رضا خان را . زمانی بود که یک نفر عمامه به سر را نمی گذاشتند در خیابان عبور کند ، از تردد یک خانم چادری جلوگیری می کردند ، یک عدد پرچم امام حسین (ع) نمی گذاشتند بلند شود ، اجازه یک مجلس برای اباعبدالله (ع) را نمی دادند، اینها را ندیده ایم لذا قدر این چیزهایی را که امروز هست را نمی دانیم . باید زمان رضا خان زندگی می کردیم تا الآن می فهمیدیم در چه نعمت بزرگی زندگی می کنیم .

برای تشکیل یک جلسه روضه پنج نفره، ده تا مأمور داخل کوچه می گذاشتند تا بتوانند ده دقیقه روضه بخوانند .

چون از لطف و عنایات خداوند شاکر نیستیم در لجن زار دنیا بیشتر فرو می رویم . این هم خودش یک عذاب است ، همین حالا در آتش هستیم و قصدمان این است که از آتش جهنم بیرون بیائیم که باید شکر کنیم تا از جهنم خلاص شویم . جهنم غفلت و جهل است ، شکر که کردی از جهنم بیرون می آیی .

شکر - 8

بســــــــم الله الرحمــــــن الرحیــــــــــم

خداوند فرمود : لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزیدَنَّکُمْ وَ لَئِنْ کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابی‏ لَشَدید : اگر شکر کردید ، برای شما زیاد می کنم و اگر کفران کردید ، همانا عذابم سخت است . شکر هر چیزی مناسب خود آن چیز است . شکر پول ، کمک کردن و انفاق به فقیر است . شکر علم ، تعلیم دادن است . شکر قدرت ، گرفتن دست ضعیف است . اینها شکر نعمت اند . شکر منعم ، یعنی خدا را عبادت کنیم ، چون سزاوار عبادت شدن است ، نه برای اینکه به ما نعمت داده است .

شرح استاد : اگر خداوند به ما پولی داده شکرش این نیست که یک تسبیح برداریم و بگوئیم شکراً لله ، شکراً لله ، بلکه راهش این است که آن پول را به دیگران بدهی . تشکر پولی که خداوند روزی اتان کرده انفاق کردن است . در مورد علم هم همینطور است و شکر علم و معرفتی که خداوند به شما داده سجده و شکر لفظی نیست بلکه شکر داشتن علم، نشر و تعلیم دادن است ، امام علی (ع) می فرمایند : " الزکات العلم النشرو /  زکات علم نشر آن است " . زکات باعث نمو و زیاد شدن است .

شکر بازوی توانمند این است که در راه خدمت به خلق بکار گرفته شود ، شکر زبان گویا دفاع از حق مظلومی است که زبان دفاع ندارد ، شکر داشتن آبرو خرج کردن آن در راه دین خدا و  گره گشائی از کار مؤمنی است .

شکر نعماتی که خداوند به ما داده خرج کردن آن در راه خود خداست .

ما به دو گونه می توانیم خدا را عبادت کنیم . یک بار خدا را عبادت می کنیم بخاطر اینکه به ما این همه نعمت داده ، اما یک بار هم خدا را عبادت می کنیم چون خداوند متعال را سزاوار عبادت می دانیم  .

امام علی علیه السلام می فرمایند"اِلهی ما عَبَدتُکَ خَوفاً مِن نارِکَ وَ لا طَمَعاً فی جَنَتِکَ بَل وَجَدتُک اَهلاً لِلعِبادَهِ فَعَبَدتُک؛ خدایا من تو را پرستش نکردم از ترس آتش جهنمت و پرستش نکردم به طمع بهشتت، بلکه فقط تو را شایسته پرستش می بینم" (بحار الانوار، ج 41، باب 101، ص14 (

شکر منعم این است ، شاخصش هم این است که اگر این نعمت را نداد باز این عبادت ادامه پیدا می کند .

در دعای ابوحمزه ثمالی داریم : "  اِلهی وَسَیدی وَعِزَّتِکَ وَجَلالِکَ لَئِنْ طالَبْتَنی بِذُنوُبی لاَُطالِبَنَّکَ بِعَفْوِکَ وَلَئِنْ طالَبْتَنی بِلُؤْمی لاَُطالِبَنَّکَ بِکَرَمِکَ وَلَئِنْ اَدْخَلْتَنِی النّارَ لاَُخْبِرَنَّ اَهْلَ النّارِ بِحُبّی لَکَ اِلهی وَسَیدی / ای خدای من و آقای من، سوگند به عزت و جلالت اگر مرا در مورد گناهان بازخواست کنی من نیز تو را به عفو و گذشتت مطالبه می‌کنم و اگر به پستی‌ام مرا مؤاخذه کنی من  هم به کرمت تو را مطالبه می‌کنم و اگر به دوزخم ببری به دوزخیان گزارش می‌دهم که دوستت دارم ای خدای من و آقای من " .

این خود خدا را دوست داشتن است .

شکر منعم یعنی اینکه خدا را عبادت می کنم نه برای اینکه به من روزی داده ، نه برای لطف هایی که به من کرده و ... ، طمع کارانه خدا را عبادت نمی کنم ، خدا را سزاوار عبادت می بینم .

شکر - 7

بســــــــم الله الرحمــــــن الرحیــــــــــم

سلام کردن ، نماز ، روزه ، زکات و همه ی عبادات ، تشکر از عطاهای خداست . با تشکر هم نعمت زیاد می شود و هم فرد شاکر دوست خدا می شود .

شرح استاد : فرمود : " ... لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزیدَنَّکُم‏ ... (ابراهیم/7) ... اگر شکر نعمت بجاى آرید بر نعمت شما مى‏افزایم‏ ... "

اینها نشان می دهد که شما قدر دانسته اید آنچه را که خدای تبارک و تعالی عنایت نموده است . این همانند آن است که بنده یک کتابی را به شما بدهم و وقتی می بینم که شما با چه علاقه ای این کتاب را می خوانید همین کار باعث می شود که کتاب دوم را هم با ذوق به شما بدهم ، ولی زمانی که شما کتاب اول را نخوانده داخل کتابخانه می گذارید همین کار بنده را هم دلسرد می کند .

وقتی تشکر می کنید خداوند روزی را زیاد می کند . شاید معنای دیگر زیاد کردن روزی این باشد که خداوند پرده ها را کنار می زند و سایر نعمت هایی که به آن توجه نداشتید را نشانتان بدهد که بیشتر کیف کنید . البته این یک طرف قضیه است و طرف دیگر آن است که شما با تشکر از خدا رفیق خدا می شوید و او هم شما را بیشتر دوست دارد .

" ... یُحِبُّهُمْ وَ یُحِبُّونَه‏ ... (مائده/54) ... خدا قومى را که دوست دارد و آنها نیز خدا را دوست دارند ... "

وقتی کسی نعمت را نمی بیند مرتباً طلبکار است و لب به شکایت دارد و همین باعث می شود که از خداوند دور می شود .

-----------------------------------------------------------------------------

کسی که شکر کند ، خدا زیاد می دهد و به او قدرت و حیات بالاتر می دهد . یعنی پرده را کنار می زند و قدرت و حیات بالاتری را که از اول در او گذاره بود ، به او نشان می دهد .

شرح استاد : خداوند کار نیمه تمام و ناقص ندارد و همه کارها را تا آخرش کرده است . ناقص بودن مال ماست که عطاها را نمی بینیم . خداوند هیچ عطای ناقصی را در ما قرار نداده و همه عطاهایی را که باید بدهد در ما به ودیعه قرار داده است .

اگر در حال حاضر نعمتی در دسترس ما نیست نقص از خود ماست ، لذا مراتب بلند حیات معنوی که یک سالک در آرزوی رسیدن به اوست ، اینطوری نیست که بعداً خداوند باید بدهد ، همه آن مراتب در وجود خودت هست . گفت :

سالها دل طلب جام جم از ما می کرد              آنچه خود داشت از بیگانه تمنا می کرد

همه آنچه را که شما بعنوان کمالات معنوی می خواهید و تشنه و طالب آن هستید ، همه آن چیزها را خداوند در تک تک وجود ما قرار داده است . حال اگر آنها را نمی بینیم این مربوط به جهل ماست .

اگر می خواهید به مراتب بلند برسید راهش این است که همین نعماتی را که در حال حاضر داریم شکرش را بجا بیاوریم تا خداوند پرده ها را کنار بزند و نعمات دیگر را به ما نشان دهد .

شکر - 6

بســــــــم الله الرحمــــــن الرحیــــــــــم

هر وقت خدا نعمتی به تو داد ، آن را آشکار کن ، چه مادی و چه معنوی .

-------------------------------------------------------------

اینکه قرآن فرمود : وَ أَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّکَ فَحَدِّث‏ : و اما نعمت پروردگارت را اظهار و ابراز کن . وقتی در درون خودت فکر می کنی و به خودت می گویی که خدا به من چقدر خوبی کرده است ، همین کار حدیث و اظهار و بیان نعمت است .

شرح استاد : فرض کنید بنده یک لباس قشنگی را برای شما می خرم ، حالا شما اگر این لباس را در کمدتان بگذارید و از آن استفاده نکنید این کمال بی لطفی به من است . اما اگر این لباس قشنگ را بر تن کنید و جلوی بنده بنشینید این باعث می شود بنده کلی کیف کنم . شما با این کار نعمت را اظهار کرده اید .

خداوند دوست دارد وقتی نعمتی را به کسی می دهد ، آن شخص نعمت را استفاده کند و نشان بدهد که این خدا چه خدای خوبی است . وقتی شما نعمت را اظهار می کنید در اصل دارید منعم را نشان می دهید . حالا می خواهد این نعمت ها مادی باشد یا معنوی ، فرقی نمی کند .

در این اظهار خودنمائی نکن ، خدا نمائی کن .

گاهی اوقات انسان برای اینکه آن نعمتی را که خدا داده نشان بدهد خودش را نشان می دهد ، این خیلی بد است ، باید نعمت را نشان داد تا انسان خدا را نشان بدهد .

اولین شرط اظهار این است که خود انسان آن نعمت را ببیند ، یعنی توجه کند که خدا چه چیزهای خوبی به ما داده است . همین که آن شخص در فکر و ذهنش متوجه است که این خدا نگذاشته است که جایی در زندگی ما لنگ باشد و همه چیز را برای ما فراهم کرده است و نگذاشته است که چیزهایی را که برای ما ضرر داشت و ما اصرار به داشتن آنها داشتیم به ما برسد و چیزهایی که برای ما فایده داشت و ما از آنها فراری بودیم ، آنها را در دامانمان قرار داد .

اینها مرحله اول است و مرحله بعد این است که وقتی کسی شما را می بیند چنان سرحال و شاداب و خندان و شکفته باشید که آثار شکر نعمت را در وجودتان ببینند .

انشاءالله همه الطاف خدا را ببینیم تا تمام وجودمان خندان باشد . گفت : " رنگ رخساره خبر میدهد از سرّ درون " .

عبد خدا باید سر حال باشد و لازم نیست لفظ شکر به زبان جاری شود ، بلکه همان سیمای خندان و بانشاط نشان از شکر نعمات است و این بهترین تشکر از خدا است .

در نعمتهای معنوی هم همینطور است و سرحال و با کیف نماز بخوانیم و عبادت ها را انجام بدهیم . باید تمام وجودمان شاداب باشد . همین شادابی تشکر از خداوند و پیامبر (ص) و اهل بیت (ع) می باشد . همین شادابی خستگی اهل بیت (ع) را در می آورد که با تمام سختی ها و شکنجه ها و مصائبی که داشتند می بینند بندگان چطور سرحال و با چه شادی و ذوقی از این غذاهای معنوی استفاده می کنند .

بهترین تشکر از نعمت های مادی و معنوی این است که آثار شادی آن نعمت در وجود ما ظاهر بشود .

شکر - 5

بســــــــم الله الرحمــــــن الرحیــــــــــم

بگرد و تفحص کن و چیزهایی که خداوند به تو داده است را پیدا کن و شکر آنها را به جا بیاور . البته ما از خودمان هیچ نداریم و هر چه داریم ، خدا به ما داده است .

شرح استاد : گاهی انسان غافل می شود از الطاف خدا و چه بسا کم کم نه تنها احساس بدهکاری به خدا پیدا نمی کند بلکه ادعای طلبکاری هم می کند که خدایا دیگر به ما نمی رسی و ...

علت تمام اینها، آمال و آرزوهای ماست که نمی گذارد آن چیزی را که خدا به ما داده را درست ببینیم و حواسمان به آن چیزهایی است که خدا به ما نداده و در نتیجه آن لطف و الطاف الهی را نمی بینیم .

لذا اگر بتوانیم به لطف الهی از آمال و آرزوها نجات پیدا کنیم آنوقت نگاهمان به داده هایی که خداوند به ما داده است می افتد ، آنوقت می بینیم غرق در عطاهای خداوند هستیم و فطرت و وجدان ما بدون اینکه کسی به ما بگوید شاکر است .

" ... وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللَّهِ لا تُحْصُوها ... (ابراهیم/34) ... و اگر بخواهید نعمتهاى خدا را بشمارید قدرت آن را نخواهید داشت‏ ... "

پس اگر انسان بنشیند و تفحص کند و کمی بگردد پرده ها کنار می رود و معلوم می شود آن عطاهای بزرگ خدا که روزی انسان شده و شکر آن نعمت ها ، کارهای خوبی است که انجام می دهیم و اگر کمی بیشتر دقت کنیم می بینیم که همه هستی ما لطف خداست .

----------------------------------------------------------------------

هر جا به نعمتی پی بردی و بر تو آشکار شد ، صلوات بفرست و شکرش را به جا بیاور.

شرح استاد : گاهی اوقات خداوند لطفی را که از نظر ما پنهان بوده بر ما آشکار می کند و ما متوجه می شویم آن چیز عجب عطای برجسته ای در ما بوده است و ما حواسمان نبوده ، و در همان لحظه که متوجه شدیم جای تشکر دارد که فرمود : صلوات بفرست .

همه عطاهای خداوند به دست اهل بیت عصمت و طهارت (ع) به ما رسیده است چون هر کسی وقتی می خواهد چیزی را به کسی بدهد با دستش می دهد . بنابراین اولین تشکر از کسی است که مستقیماً آن عطا را به ما داده است و بعد تشکر ما از اهل بیت (ع) صلوات است .

همین نماز را توجه بفرمائید ، همین رکوع و سجده را که ما به آن بی توجه هستیم را دقت بفرمائید . اگر روزی اینها نباشد چه غصه ای بر انسان عارض می شود . گاهی خداوند این پرده را کنار میزند که انسان شاکر باشد ولی این نماز و این رکوع و سجده را چه کسی به ما یاد داد ؟ به غیر از اهل بیت (ع) چه دستی در کار بوده است ؟ پس باید از اهل بیت (ع) هم تشکر کرد ، لذا فرمود : صلوات بفرست و وقتی صلوات فرستادی فضا روشن تر می شود و چشم دل برای دیدن حقایق بیشتر می توانید ببینید و شکر آن را بجا بیاور که خداوند این نعمت را  به اهل بیت (ع) داد تا آنها هم آنرا به ما بیاموزند .

شکر - 4

بســــــــم الله الرحمــــــن الرحیــــــــــم

در همه آسمان و زمین هیچ کس مثل من نیست . به همه اهل آسمان و زمین بدهکارم . یک ذی روح پیدا نشد که از من طلبکار نباشد . هیچ کاری هم به عنوان تشکر از آنها نتوانستم انجام دهم . به داد چنین کسی جز صانعش که خواهد رسید ؟

شرح استاد : در بحث های قبل گفتیم که آنچه در دسترس ما هست همه خلق در رسیدن آن به ما سهم دارند . سلسله وار عواملی به هم متصل هستند تا آنچه که به عنوان ظرف غذا یا جامه ای که به تن داریم ، خانه ای که در آن زندگی می کنیم ، وسیله ای که سوار آن می شویم و ... وقتی به آنها نگاه می کنید ببینید چقدر آدمهای زیادی پشت به پشت هم داده اند تا به دست ما رسیده است .

بنابراین انسان به همه اهل آسمان و زمین بدهکار است و انسان باید ببیند واقعاً حق کدام یک از این انسانها را توانسته ادا کند ؟  یعنی کسانی که به گردن ما حق داشته اند کدام یک را توانسته ایم حقشان را ادا کنیم ؟ هیچ کدام .

در این حالت انسان مضطر می شود و کاری هم از دستش بر نمی آید که خودش را از زیر این دینهای سنگین رها کند . و وقتی انسان مضطر شد آنوقت خدا را می خواند و خدا می فرماید من خودم حق همه را ادا خواهم کرد که در این حالت همه بدهکاریهای ما سر از خدا در می آورد . حالا در برابر خدا چه کاری از شما بر می آید ؟ چگونه این بدهیها را پاک کنیم ؟ چون چیزی نداریم عاجزیم !

وقتی مضطر شدید آنوقت خدا می آید دستتان را می گیرد . خداوند می فرماید همین که فهمیدی بدهکاری و فهمیدی که هیچ چیزی هم نداری تا بدهیهایت را بدهی و فهمیدی که از پس شکر من هم بر نمی آیی و فهمیدی که مشمول لطف و فضل و رحمت و کرم خدا هستی همین کفایت می کند .

شکر - 3

بســــــــم الله الرحمــــــن الرحیــــــــــم

اگر دست از آرزوهای دور و دراز برداری و به موجودی خود نگاه کنی ، انصاف خواهی داد که غرق فضل و عطای خدایی و بابت زحماتی که خلق برای تولید و به دست تو رساندن آنچه در زندگی ات می کشند ، به همه خلق مدیونی و از ادای این دین عاجزی . پس ادای این دین را به خدا که مالک و مولای توست ، وامی گذاری و از او می خواهی که تو را از زیر ای دین بیرون بیاورد و نهایتاً تو بابت همه چیز فقط مدیون خدا خواهی بود و چون در برابر خدا از خودت چیزی نداری که به آن وسیله دینت را به خدا ادا کنی ، خداوند هم می فرماید : المُفلسُ فی أمان الله : مفلس در امان خداست. تنها کاری که از تو بر می آید ، این است که سر بر سجده شکر بگذاری .

شرح استاد : آرزوها یعنی همان چیزهایی که نداریم .

حضرت رسول (ص) فرموده اند : " بیشترین چیزی را که از امتم می ترسم دو چیز است : یکی پیروی از هوا و هوس و دیگری آرزوهای دور و دراز "

از مضرات آرزوهای دور و دراز همین است که اجازه نمی دهد انسان داده های خودش را ببیند .

وقتی انسان نگاهش به دور نبود آنوقت نزدیک را می بیند . وقتی نگاهت به آرزوها نباشد آنوقت دارایی و داده های خودت را می بینی .

انسان در مقابل عطایا و داده هایی که خداوند به او عنایت کرده چیزی ندارد که بخواهد از او تشکر نماید . " أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَى اللَّهِ وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمید (فاطر/15) شما همه نیازمندان به خدا هستید، تنها خداوند است که بى‏نیاز و غنىّ بالذّات و شایسته هر گونه حمد و ستایش است‏ "

گفت :

من ز خود هست و بودی ندارم                 من ز خود تار و پودی ندارم

من که از خــــود وجودی نــدارم                 من گدا ، من گدا ، من گدا

حالا وقتی می بینیم که دستمان خالی است و هیچی هم نداریم که به خدا بدهیم ، لذا خداوند می فرماید : " المفلسُ فی امان الله/مفلس در امان خداست " . پس تنها کاری که از انسان بر می آید این است که سر به سجده شکر بگذارد و از پروردگار متعال تشکر کند .

انشاءالله خداوند ما را شاکر خودش و شاکر نعمت های خودش قرار بدهد .

شکر - 2

بســــــــم الله الرحمــــــن الرحیــــــــــم

خودت را هر چه هستی ، خوب یا بد ، با صدق بر خدا عرضه کن . به فقر و عجز و جهل خودت در برابر خدا اعتراف کن . نعمت های خدا بر خودت را بر شمار و به عجز خود از شکر آنها اعتراف کن . اگر نعمت های مادی و معنوی را بشماری ، خود را مدیون همه اهل آسمان ها و زمین می یابی و از ادای دین آنها خود را عاجز می بینی .

آن گاه عجز خود را به خدا عرضه کن و از او بخواه که تو را از زیر بار این دین بیرون آورد . آن گاه او به تو الهام می کند که شکر او را به جا آوری . شکر دو قسم است : شکر نعمت و شکر منعم . شُکرُ النعم دَرک النعم : یعنی این که پی ببری و اقرار کنی که چه چیز خوبی است . شُکرُ المنعم دَرک المنعم : یعنی اینکه بفهمی و اقرار کنی که این نعمت را خدا به تو داده است .

شرح استاد : در همین شب ها و یا سحرها که در سر سجاده می نشینید خودت را صادقانه به خدا عرضه کن یعنی به فقر و جهلت و آنچه که هستی اعتراف کن . در مناجات امیرالمؤمنین علی (ع) در مسجد کوفه می خوانیم :

" مَوْلاىَ یا مَوْلاىَ اَنْتَ الْعَزیزُ وَاَ نَا الذَّلیلُ وَهَلْ یَرْحَمُ الذَّلیلَ اِلا الْعَزیزُ ، مَوْلاىَ یا مَوْلاىَ اَنْتَ الْقَوِىُّ وَاَ نَا الضَّعیفُ وَهَلْ یَرْحَمُ الضَّعیفَ اِلا الْقَوِىُّ ، مَوْلاىَ یا مَوْلاىَ اَنْتَ الْغَنِىُّ وَاَ نَا الْفَقیرُ وَهَلْ یَرْحَمُ الْفَقیرَ اِلا الْغَنِىُّ / مولاى من اى مولایم تویى عزتمند و منم خوار و ذلیل و آیا رحم کند بر شخص خوار جز عزیز ؟ مولاى من اى مولاى من تویى نیرومند و منم ناتوان و آیا رحم کند بر ناتوان جز نیرومند ؟ مولاى من اى مولاى من تویى بى نیاز و منم نیازمند و آیا رحم کند بر نیازمند جز بى نیاز ؟ "

در این دعا داری خودت را به خدا عرضه می کنی که بهترین زمان آن سحر است که حتی می توانید این دعاها را به زبان فارسی هم قرائت کنید  .

" خدایا با این زبان گنگ خودم شکر تو را بجا بیاورم ؟ و با این تقلاهای مزبوحانه خودم سبب رضایت تو بشوم ؟ ، خدایا این زبان من کجا و این حق شکر تو کجا ، من عاجز از این هستم که شکر تو را بجا بیاورم"

سعی کنید این نعمات و عجز خود را یکی یکی بگوئید تا لذت چشیدن آن را بخوبی احساس کنید .

این نعمت های مادی که در اختیار ماست را اگر بخواهی بشماری مدیون همه اهل آسمان و زمین هستی . مثلاً همین نانی را که می خورید ، گندمش را با چه وسایلی در زمین شخم زده اند و کشاورزی که باید گندمها را با وسایلی درو کند و آنها را با کامیون برای آرد شدن به سیلو و آسیاب بفرستد  و این آردها را حمل کردند به مغازه نانوائی و خمیر گیری که از این آردها خمیر درست کند و شاطری که این نانها را پخت . اگر اینها را بشمارید همین  یک لقمه نان سنگکی را که دارید می خورید می بینید به چقدر آدم بدهکارید . همین را گسترش دهید به خرما و سبزی که در کنار همین نان است ، حالا چطور انسان دین خود را نسبت به همه این آدمها ادا کند ؟ می بینید که عاجز هستید . در این وقت است که باید عجز خود را به خدا عرضه کنید که خداوند پاسخ می دهد همه اینها مأموران من بودند تا این رزق را به تو برسانند پس شکر این نعمات را بجا بیاور .

شکر نعمت یعنی اینکه پی ببرید و اقرار کنید که آن چیز ، چه چیز خوبی است و شکر نعمت دهنده این است که بفهمی و اقرار کنی که خدا این نعمت را به تو داده است .

شکر - 1

بســــــــم الله الرحمــــــن الرحیــــــــــم

کار خدا عطا و دادن است و کار عبد تحویل گرفتن و شُـکر کردن .

شرح استاد : با این کار همه زحمت ها از دوش ما برداشته شد . اینکه ما می رویم سر کار به این معنا است که می رویم رزقی که خدا برایمان فرستاده را در آن مکان تحویل بگیریم . مگر آن کاری را که ما می کنیم داریم آنرا خلق و ایجاد می کنیم ؟ خلق نمی کنیم پس کاری را که انجام می دهیم این است که می رویم رزقمان را تحویل بگیریم و کار دیگری نمی کنیم و وقتی تحویل گرفتیم وظیفه امان تشکر و شکر کردن است .

-----------------------------------------------------------------------

الانسانُ عَبیدُ الاحسان : انسان بنده ی احسان است . وقتی انسان احسان خدا را دید ، عبد خدا می شود . عبد که شد ، از خدا رضا می شود و تشکر می کند .

شرح استاد : عبودیت اوج قله کمال انسان است . لذا کاملترین موجود جهان خلقت که حضرت رسول اکرم (ص) است دارای مقام عبودیت مطلق است . عبودیت حضرت از مقام رسالت هم بزرگتر است که در تشهد نماز اول به عبودیت پیغمبر شهادت می دهید و بعد به رسالت حضرت . " وَ اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وُ رَسُولُه " . به همین خاطر وقتی قرآن می خواهد به مراتب بلند حضرت رسول (ص) اشاره کند از همین تعبیر عبودیت استفاده می کند . در داستان معراج قرآن می فرماید : " سُبْحانَ الَّذی أَسْرى‏ بِعَبْدِه‏ َیْلاً مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى‏ ... (اسرا/1) پاک و منزه است آن خدائى که بنده خود: (پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و آله) را در یک شب از مسجد الحرام به سوى مسجد الاقصى برد ...  "

عبودیت اوج پرواز انسان است .

برای اینکه انسان به عبودیت برسد فرموده اند : " الانسانُ عَبیدُ الاحسان : انسان بنده ی احسان است " .  و چون انسان حواسش بیشتر به نداده هاست از خدا دلخوریم در نتیجه به داده های خودمان و به احسان خدا توجه نمی کنیم .

برای رسیدن به عبودیت باید احسان خدا را نگاه کنید .

در سر سفره به غذای خودمان نگاه کنیم و نه به غذای بغل دستیمان که آن غذا مخصوص اوست و آنرا به ما هم نمی دهند . تو دلخوری که چرا آن غذا را به من نداده اند و غذایی هم که جلوی خودت است نتوانستی درست استفاده کنی . غذا را هم هُول هُولکی نخور ، مز مزه کن تا شیرینی غذایت را بتوانی خوب درک کنی . وقتی احسان خدا را دیدید آنوقت می شوید عبد خداوند و وقتی عبد خدا شدید از خداوند راضی می شوید و از خدا که راضی شدید آنوقت شاکر خداوند خواهید شد .

وقتی از آن چیزی که شما به من داده اید خوشحال بودم در نتیجه شاکر شما هم هستم .