حکمت متعالی

فرمایشات عرشی مرحوم دولابی که توسط استاد معظم جناب آقای مهدی طیب شرح گردیده است

حکمت متعالی

فرمایشات عرشی مرحوم دولابی که توسط استاد معظم جناب آقای مهدی طیب شرح گردیده است

دروس توحید – 3

بســــــــم الله الرحمــــــن الرحیــــــــــم

  • هنرمند هنر خودش را دوست دارد . هنر که نمی تواند هنرمند را دوست بدارد. هنر فقط می تواند هنرمند را نشان بدهد . خدا مخلوقش را دوست دارد ، مخلوق قادر نیست خدا را دوست بدارد . خلق محبوب خدا هستند و خالقشان را نشان می دهند .

شرح استاد : شما وقتی یک تابلوی نقاشی را که می کشید ، آن تابلو را دوست دارید . کسی یک قالی زیبائی می بافد ، این قالی را با این همه زحمت بافته و یک اثر هنری خلق کرده است  و این قالی را دوست دارد . حتی اگر یک بچه دبستانی یک نقاشی روی کاغذی بکشد هر چند آن چیزی را که کشیده است چیز قشنگی هم نباشد ولی چون هنر خودش است آن را دوست دارد . لذا اگر شما به بچه بگوئید این چه چیزی است کشیده ای ناراحت می شود ، تحمل نمی کند که کسی توهین کند ، چون هنرش را دوست دارد .

شما وقتی یک تابلوی نقاشی بسیار زیبا می بینید می گوئید عجب نقاشی آن را کشیده است . تابلو را دیده اید ولی راجع به نقاش صحبت کرده اید . در واقع این تابلو نقاش را نشان داد نه خودش را . قالی خوش بافت را که می بینیم می گوئیم ماشااله به این قالی باف . قالی، قالی باف را نشان داد.

هنــــــــــر ، هنـــــرمنــــــــــد را نشان میدهد

 

ما قادر نیستیم خدا را دوست بداریم ، امکان دارد که تقلا کنیم ، امکان دارد اظهار محبت کنیم ، اما این غیر از آن محبت حقیقی است .

حالا اگر قالی را نگاه کردیم گفتیم عجب قالی بافی ، خود قالی را ندیدیم قالیباف را دیدیم ، حالا اگر عالم را نگاه کنیم چه چیزی را باید ببینیم ؟ دیگر مخلوق را نمی بینیم ، خدا را می بینیم .

مخلوق جلوه گری می کند ، ظاهر می کند خدا را ، مظهر خدای متعال است . حالا هر کسی را که دیدید، درونش خدا را می بیند . اگر نگاه اینطور شود چقدر قشنگ می شود . دیگر در این عالم زشت پیدا نمی کنید . همه آئینه خدا نما می شوند . البته آئینه ها کوچک و بزرگ دارند ، بعضی ها یک گوشه زیبائی را نشان می دهند ، بعضی پنج گوشه را ، بعضی ده گوشه را ، آئینه می تواند بزرگتر باشد و بخش عمده ای از جمال را در خودش متجلی کند ، که انسان کامل می شود آئینه تمام نمای حق متعال ، انسان کامل به معنای مطلق کلمه که محمد (ص) و آل محمد (ص ) هستند . آنها آئینه هائی هستند که تمام اسماء وصفات حضرت حق در آنها تجلی کرده است .

و در اصل ، آنها تنها آئینه اند و ما آئینه آئینه ایم. خدا درون آنها تجلی کرد و آنها در دیگران تجلی کردند .

حضرت حق در وجود اهل بیت (ع) تجلی کرد ، اهل بیت (ع) روبرویشان آئینه هایی بود که از آن آئینه در آئینه های دیگر تجلی کردند. لذا هر چه حُـسن و خوبی در همه آئینه های عالم می بینید ، اینها جلوه های حُــسن اهل بیت عصمت و طهارت (ع) است . لذا در روایات هم داریم که فرموده اند : « هر چه حُـسن در این عالم است از ماست » .

دروس توحید – 2

بســــــــم الله الرحمــــــن الرحیــــــــــم

  • انالله یعنی ما هنر خداییم . نعوذ بالله یعنی ما توی خدا بودیم . این هنر توی خدا بود و حالا آن را ظهور داد و ما خلق شدیم . رجعت یعنی بازگشت انسان به همان جایی که قبلاً بوده است. و انا الیه راجعون یعنی به سوی او باز می گردیم . پس جای جدیدی نمی رویم . قبلاً پیش خدا بودیم و مجدداً به همان جا می رویم .

شرح استاد : همین مطالبی را که همین الآن داریم می گوئیم، قبل از اینکه به زبان بیاورم و اظهار شود اینها در درون من هست . وقتی اظهار شد در واقع آن مطالبی که در درون من بوده است ظاهر می شود . همه آفرینش به تعبیری کلمة الله ، به تعبیری نفس الرحمن، یا تعابیری که عرفا به کار می برند ، در واقع همه آفرینش، جلوه آن حقیقتی است که خود خدا واجد آن است . اینکه می گوئیم توی خدا به این دلیل است که ما واژه ای برای اینکار نداریم و گرنه خدا که تو و بیرون ندارد . در واقع همه آفرینش جلوه های کمالاتی هستند که خدا واجد آن کمالات است .

ببینید یک نقاش چیره دست ، دهها تابلوی نقاشی می کشد ، خوب قبل از اینکه دست به قلم ببرد همه زیبائیهای این تابلوها در وجود او بود ، حالا اینها صادر شد تبدیل گردید به دهها تابلوی زیبای نقاشی که به در و دیوار و همه را حیرت زده کرده است . قبل از اینکه اینها تجلی کند و بر روی این بوم ها کشیده شود همه این زیبائیها و جمال ها درون آن نقاش بوده است . و وقتی اظهار شد در تابلو ظاهر گردید .

همه آفرینش نقاشی خداست ، کاردستی های خداست ، هنرهای خداست ، صنع الهی است .

بنابراین ، این صنع الهی قبل از اینکه اظهار شود خود خدا واجد آنها بوده است و اینها را ظاهر کرد .

پس خلق ، ظهور همان حقیقتی است که در خدا هست . خدا اظهار کرد آن کمالی را که درون خودش بود .

رجعت ، بازگشت انسان به همان جائی که قبلاً بوده است، رجعت غیر از رفتن است . امکان دارد ما جایی برویم که قبلاً نبوده ایم . اما وقتی می گوئیم مراجعت کردم یعنی برگشتم جائی که قبلاً بودم .

و خود انا الیه نشان میدهد که ما قبلاً پیش خدا بودیم و حالا دو باره بر می گردیم ، اینجا دیگر انا لله لازم نیست خود الیه راجعون نشان میدهد که ما داریم بر می گردیم پیش خدا . پس قبلاً پیش خدا بودیم .

در واقع از همان جائی که آمدیم بر می گردیم به همان جا . این یک سیکل و دایره است که باید طی شود . از یک نقطه شروع کردیم و بر می گردیم به همان جا .

دروس تــوحیــد – 1

بســــــــم الله الرحمــــــن الرحیــــــــــم

  • خود به خود بود و هست و خواهد بود .

شرح استاد : این جمله دارد صفت خدا را بیان می کند . معنای عقلی و فلسفی آن یعنی : خدای متعال قائم به ذات است.

« یا ایها الناس انتم الفقرا الی الله و الله هو الغنی الحمید » (فاطر / 15 ) ای مردم، همه شما به خدا فقیر و محتاجید و تنها خداست که بی نیاز و غنی بالذات و ستوده صفات است .

خدا غنی است ، صمد است ، خدا اجوف نیست که چیزی داخل آنرا پُــــر کند. نیازمند نیست که کسی آنرا بی نیاز کند .

معنای دیگرش این است که خدای متعال نه تنها در عرصه ذات ، بلکه در عرصه فعل هم همینطور است.  یعنی چیزی محرک خدا بر فعلی نمی شود. خدای متعال تحریک از غیر نمی پذیرد ، خودکار است خدای متعال . کسی او را به حرکت در نمی آورد ، نه تشویقی ، نه تحریضی ، نه تهدیدی ، نه تطمیعی ، نه رفع نیازی ، نه کسب کمالی ، هیچ کدام محرک خدای متعال نیست .

خدای متعال در واقع حرکتش و فعلش از ذات خودش نتیجه گرفته است ، از غیر متأثر نمی شود .

خدای متعال خودکار است . ما تعبیری را که برای خودکار می آوریم این است که فرق خودکار و خودنویس و قلم در این است که خود نویس را باید داخلش جوهر ریخت ، قلم را باید زد در دوات و از مرکب دوات استفاده کرد ، اما خودکار موادش در خودش است و از خودش تغذیه می کند و از بیرون مدد نمی گیرد .

خدای متعال فاعلیتش از غیر نشئت نگرفته ، هر فعلی خدا انجام می دهد انگیزاننده خدا برای انجام آن فعل ذات خود حضرت حق است . یعنی آن حُـبی که خدای متعال به خودش دارد سبب فعل حضرت حق است . خودش عاشق خودش است .

اصلاً غیری نیست که بتواند محرک خدا بشود . دیگران هستی شان ، هستی مجازی است ، هستی وهمی است . یا به تعبیر بعضی از عرفا ، هر چه را که در عالم تکوین می بینیم یا وهم است ، یا خیال است ، یا عکسهایی است در آئینه ها ، یا سایه هایی است ، خلاصه وجود استقلالی ندارند .

به گفته شیخ محمود شبستری : غیرتش ، غیر در جهان نگذاشت . پس اگر غیری نیست و یکی هست و هیچ نیست جز او ، محرک خارجی برای او متصور نیست .

من و شما چون نیاز داریم ، رفع نیازمان سبب فعل ما می شود ، یا نقصی داریم میخواهیم برطرف کنیم ، یا کمالی را فاقدیم میخواهیم بدست بیاوریم ، بخاطر کسب آن کمال یا رفع آن نقص دست به فعلی می زنیم . خدای متعال فاقد هر نقصی است، و اجد همه کمالات است . بنابر این تصور اینکه خدای متعال بخاطر رفع نقص و کسب کمال دست به فعلی بزند منتفی است .

خدا هدف زائد بر ذات ندارد . ما هدفمان زائد بر ذات است و دنبال چیزی بیرون از وجود خودمان  می گردیم . چون مخلوقیم ، چون نیازمندیم ، چون فقیریم . ولی خدای متعال چون صمد است، غنی است هدف زائد بر ذات ندارد .

چرا خدای متعال دست به آفرینش زد و این دستگاه عظیم را ایجاد کرد ؟ که خود این ایجاد کرد هم جای بحث دارد که خداوند وجودی دارد که ایجاد شده باشد یا نه ؟ که در جای خود به آن می پردازیم .

فرمود : « گنج پنهانی بودم دوست میداشتم آشکار شوم ، آفریده ها را آفریدم تا آشکار شوم » .

در واقع خدای متعال برای اینکه خودش را ظاهر کند دست به آفرینش زد . آفرینش، تجلی حضرت حق است . همه مخلوقات جلوه های خدا و آفرینش جلوه گری خدای متعال است .

با صد هزار جلوه برون آمدی که من                                 با صد هزار دیده تماشا کنم ترا

فرمود : « ... فاینما تولو افثم وجه الله ... (بقره / 115)» ... پس به هر طرف روى کنید به سوى خدا روى آورده‏اید ...

هیچ چیزی جز وجه الله در عالم نیست . اگر نگاه ما نگاه سالمی باشد ، اگر چشمان دو بین ما را خداوند شفا ببخشد به برکت اهل بیت (ع) ، آنوقت این چشم به هر جا نگاه می کند خدا می بیند .

به دریــــــا بنگــرم دریـــــات بینم                                     به صحرا بنگرم صحرات بینم

به هر جا بنگرم کوه و در و دشت                                    نشان از قامت رعنــات بینم

پس محبت خدا به ذات خودش سبب آفرینش شده است .

هر کسی که خودش را دوست داشته باشد دوست دارد خودش را تماشا کند ، ما خودمان هم اینجوری هستیم که وقتی یک لباس زیبا به تن می کنیم و یا به سر و وضعمان می رسیم دوست داریم جلوی آئینه بایستیم و خودمان را تماشا کنیم .

خدای متعال که جمیل مطلق است ، این جمیل مطلق عاشق جمال خودش است ، چون یکی از کمالات ، جمال دوستی است . فرق است بین آدمی که هنر را درک می کند و آدمی که درک هنری ندارد ، آدمی که هنر را درک می کند و معنای زیبایی را می فهمد و به زیبائیهای هنری علاقمند است ، این خودش یک کمال است و چون خدا کمال مطلق است پس این ویژگی هم در خدا هست یعنی خدا زیبائی دوست است و خودش هم که زیبائی مطلق است پس خودش ، خودش را دوست دارد . « الله جمیل و یحب الجمال » . خدا جمیل است و جمال رادوست دارد حالا که جمال را دوست دارد ، جمال مطلق خودش است .

هر چه زیبائی در هر جای عالم می بینید همه جلوه های جمال اویند .

این همه عکس می و نقش مخالف که نمود                     یک فروغ رخ ساقی است که در جام افتاد

همه جمال های در عالم ، نمودهای جمال حضرت حق اند . قطره ای است از کمالات جمال او . و چون خدا ، خودش را دوست میدارد پس یک تالار آئینه ای ساخت و خودش را در این تالار آئینه تماشا کرد . این تالار آئینه جهان خلقت است و هر موجودی یکی از آئینه های این تالار است و لذا اگر درست به این آئینه ها نگاه کنیم در تمام این آئینه ها جلوه جمال یار را می بینیم .

ما در پیاله عکس رخ یار دیده ایم                                    ای بیخبر از لذت شرب مدام

همه این کمالاتی را که گفتیم وصف مؤمن است . حقیقت مؤمن همین ها است که گفتیم . چون ذات حضرت حق وصف ندارد .

ذات حضرت حق نه اسم دارد نه رسم دارد و نه وصف .

سر آغاز

بسم الله الرحمن الرحیم

هو الآول و الآخر و الظاهر و الباطن

در این وبلاگ سعی داریم که سخنان عرشی مرحوم دولابی را که توسط استاد معظم جناب آقای

مهدی طیب که طی دو دهه در محضر آن عارف بالله گردآوری (کتاب مصباح الهدی ) و در جلسات

هفتگی شرح گردیده را بصورت مطالب مجزا درج نمائیم .

ضمن شکر و سپاس الهی از توفیقی که نصیب این کمترین نمود ، امید است مجموعه ای که به

مرور آماده و ارائه می گردد مقبول درگاه الهی واقع شده و سالکین سیر الی الله و طالبان کوی

وصال را مددی مؤثر بنماید .