حکمت متعالی

فرمایشات عرشی مرحوم دولابی که توسط استاد معظم جناب آقای مهدی طیب شرح گردیده است

حکمت متعالی

فرمایشات عرشی مرحوم دولابی که توسط استاد معظم جناب آقای مهدی طیب شرح گردیده است

موت و فنا - 4

بســــــــم الله الرحمــــــن الرحیــــــــــم

تصمیم به موت ، موت است .

شرح استاد : همین که تصمیم گرفتی و آماده شدی و چمدانت را بستی و همه چیز برای حرکت آماده بود شما دیگر مسافری ، که فرمود : " ... وَ مَنْ یَخْرُجْ مِنْ بَیْتِهِ مُهاجِراً إِلَى اللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ یُدْرِکْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحیما (نساء/100) ... و کسى که هجرت‏کنان از خانه خویش به سوى خدا و رسولش درآید و در همین بین مرگش فرا رسد، پاداشش به عهده خدا افتاده و مغفرت و رحمت کار خدا و صفت او است‏ "

همین که چمدان را بستی و راه افتادی کار تمام است ، مهم همین کندن و آماده شدن است . هر چند صورت ظاهر ، خروج از بیت گلی است ولی صورت باطنش خروج از بیت نفس است .

باید تصمیم بگیریم برای موت ، و گرنه فوت کردن لازم نیست .

---------------------------------------------------------------------------

به سر خودت بگو آرام شو ، تا هر چه نیت و اراده و آمال دارد ، برود و تو آرام با خدای خودت بنشینی .

شرح استاد : این فکر و خیال و آمال و آرزو دست از سر انسان بر نمی دارد و یک دقیقه درون انسان ساکت نمی نشیند ، گفت :

در اندرون من خسته دل ندانم که کیست            که من خموشم و او در فغان و در رؤیاست

این هیجانات و سر و صدای نفس ماست که نمی گذارد صدای خدا و اولیاء خدا را بشنویم .

صدای خدا در درون همه وجود دارد و این صدا ، صدای بسیار لطیفی است . اما این های و هوی و جنجالی که نفس به پا کرده ، این آمال و آرزوها ، این کینه ها ، این عقده ها و ... صدای خدا را تحت الشعاع قرار داده و نمی گذارد که ما بشنویم .

اگر بتوانیم این نفس را ساکت کنیم و بگوییم آرام باش آنوقت در درونمان خواهیم شنید صدای حجت خدا را .

خواباندن این سر و صدای نفس ، موت است . ساکت کردن درون همان موت است .

موت و فنا - 3

بســــــــم الله الرحمــــــن الرحیــــــــــم

موت خیلی نزدیک است . تا ذکر موت کنیم ، مرده ایم . قُولُوا لاالهَ (موت) الاالله (حیات) تفلحوا . خداوند می فرماید : خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَیاةَ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً (ملک/2) موت و حیات را مثل دو توپ آفرید تا معلوم شود که کدام بهتر بازی می کنند . جایزه اش محمد رسول الله و علی ولی الله است . کسی که ایمان به قلبش رسید ، مرده است . باید به موت تن داد ، نه اینکه فوت کرد . دست از آمال و آرزو که برداشتی ، موت است .

شرح استاد : (الـهَ ) یعنی چیزی که دل ما را شیدای خودش می کند و وقتی می گوئیم (لاالهَ ) یعنی همه چیزهایی که دل ما را می ربود از همه آنها خلاص شدیم . می گوئیم هیچ چیزی نیست که دل ما را برباید و در نتیجه در ادامه می گوئیم ( الا الله ) که آنوقت حیات می آید . لذا فلاح و رستگاری (تفلحوا) در همین موت و حیات است .

(لاالهَ ) یعنی دل بریدن از هر چیزی که غیر خداست و موت ماست و  ( الا الله ) یعنی دل بستن و تنها شیدای خدا بودن که حیات ماست . اول موت است بعد حیات . یعنی باید از این پل عبور کرد تا رسید به آن وادی . اینطور نمی شود که کسی بگوید من تن به موت نداده می خواهم سر از حیات در بیاورم.

اول باید خانه دلت را از هر چه غیر خداست خالی بکنید تا بعد آن خانه بتواند خانه خدا بشود .

ابتداعاً رسول الله (ص) خانه کعبه را از همه بتها خالی کردند تا بعد شد خانه خدا .

در بحث توحید گفتیم که این (الا) را هم خیلی محکم بگوئید که اگر چیزی ته دلتان هست آنهم جارو بشود و آنوقت خانه دل می شود خانه (الله) که القلب حرم الله .

از آیه 2 سوره ملک اینطور فهمیده می شود که انسان غیر از موت و حیات است و موت و حیات مثل دو توپ هستند که خداوند آنها را برای بازی ما آفریده است .

ایمان یعنی دلدادگی و دل سپردن ، لذا کسی که مؤمن شد یعنی دل به خدا داد . ایمان باید به قلب برسد وگرنه ادعای ایمان که ایمان نیست . فرمود :

 " أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ یُتْرَکُوا أَنْ یَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا یُفْتَنُونَ (عنکبوت /2) آیا مردم گمان کرده‏اند به صرف اینکه بگویند ایمان آورده‏ایم رها مى‏شوند و آزمایش نمى‏شوند؟ "

این لطف خداست که انسان را محک می زند چون انسان گاهی اوقات دچار خیالات می شود و با خواندن چهار تا شعر عارفانه خیال می کند که عارف شده است .

کسی که ایمان به قلبش رسیده باشد به راستی که مرده است ، چون دلبستگی به جز خدا ندارد . محبت به خدا ضد محبت به دنیاست و دو دشمن ضد هم و دو راه مقابل هم هستند .

محبت خدا نور و محبت دنیا ظلمت است و این دو با هم یکجا جمع نمی شوند . همین که نور بیاید ظلمت می رود که : " ... ِ إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئات‏ ... (هود/114) ... که نیکیها بدیها را نابود مى‏کند ... " .

انسان باید استعداد موت داشته باشد و دلبستگی به این عالم نبسته باشد .

آمال و آرزو از سر محبت به دنیاست . آرزوی داشتن به ماشین و خانه و شغل آنچنانی همه اش محبت به دنیاست . آرزو یعنی داشتن چیزی که انسان دوست دارد به آن برسد .

موت یعنی از جاذبه دنیا رها شدن ، نه اینکه انسان از دنیا بیرون برود .

موت و فنا - 2

بســــــــم الله الرحمــــــن الرحیــــــــــم

موت همراه ماست ، جسم ما موت است .

شرح استاد : اگر موت را به معنای مرگ بگیرید می بینید وقتی کسی می میرد بدنش در یک گوشه ای افتاده است بدون اینکه یک گرم از بدنش کم شده باشد . پس این بدن شما موت است و این روح است که دارای حیات می باشد .

موت همیشه در کنار ماست و اینطور نیست که قرار باشد یک وقتی به سراغ ما بیاید . موت رفیق همیشگی ماست و هر جا برویم این موت با ما می آید . می خوابیم با ماست ، بیدار می شویم با ماست ، راه می رویم با ماست ، می نشینیم با ماست .

در هر نفسی یک موت و حیات است . باید موت را بشناسیم تا با او رفیق بشویم .

حضرت امیر (ع) می فرمایند : " والله لابن ابیطالب انس بالموت من الطفل بثدى امه  / به خدا سوگند که انس پسر ابوطالب به مرگ از انس به پستان و شیر مادرش بیشتر است "

همانگونه که طفل شیرخوار به پستان مادرش چسبیده و از شیر او تغذیه می کند ، مؤمن هم نسبت به موت همینگونه است ، مؤمن به موت چسبیده است و از موت تغذیه و رشد می کند .

----------------------------------------------------------------------------------------

موت ، همیشه همراه ماست . وقتی می خوابیم ، گویا می میریم و آن را تمرین می کنیم . وقتی نفس را بیرون می دهیم ، در حقیقت می میریم و با نَـفَس دیگر ادامه ی حیات می دهیم .

شرح استاد : در حدیث داریم "کما تنامون تموتون وکما تستیقظون تبعثون / همانگونه که می خوابید می میرید و همانگونه که بیدار می شوید فردای قیامت مبعوث می شوید " .

به همین خاطر می گویند که خواب برادر کوچک مرگ است ، حالا وقتی برادر کوچک اینقدر خوشمزه است خود مرگ چه اندازه لذیذ است !

مراحل خوابیدن خودتان را دقت کنید تا راه مردن را یاد بگیرید .

موت و حیات در این دنیا همیشه با هم آمیخته است . حیات خالص متعلق به آخرت است .

" ...  َ إِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِیَ الْحَیَوان ...‏ (عنکبوت/64) ... به درستى که زندگى حقیقى، آخرت است‏ ... "

موت و فنا - 1

بســــــــم الله الرحمــــــن الرحیــــــــــم

بهترین عمل صالح ، موت است . الانتظارُ اَشَـدُّ من الموت : انتظار شدیدتر از موت است.

شرح استاد : همه اعمال صالحی که انجام می دهیم ، مقدمه این است که از منیت ها ، خودبینی ها، تعلقاتمان و از دلبستگی هایمان به غیر از خدا دست برداریم . همین اعمال عبادی روزه را ملاحظه بفرمائید که انسان از خواب و خوراک خود را محروم می کند و اینها تمرین هایی است که این وابستگی و دلبستگی ها را به دنیا و به جنبه های مادی و طبیعی و حیوانی و به نفسانیت و هوس های خودمان ، این اسارت را کم کنیم . تمام این اعمال ذره ذره این وابستگی ها را کم می کند ولی موت به یکباره این کار را می کند .

موت دل از دنیا بریدن و دل از تعلقات مادی قطع کردن است . لذا بزرگترین عمل صالح همین موت است.

انتظار بالاتر از موت است ، این مانند مادری است که منتظر فرزندش است که از مدرسه به منزل بیاید و هر چه این انتظار شدید تر باشد ارزش این انتظار بیشتر است .

حالت انتظار شدید تر از موت است چون انسان را بیشتر آزاد می کند .

-----------------------------------------------------------------------------------

منزل موت آخرین منزل دنیا و اولین منزل آخرت است .

 شرح استاد : معنای متعارف موت مرگ است در صورتی که معنای فوت ، مرگ است . موت دل کندن از دنیا است .

در دعای بیست و هفتم ماه مبارک رمضان می خوانیم : " اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی التَّجَافِیَ عَنْ دَارِ الْغُرُورِ وَ الْإِنَابَةَ إِلَى دَارِ الْخُلُودِ وَ الاسْتِعْدَادَ لِلْمَوْتِ قَبْلَ حُلُولِ الْفَوْتِ / خدایا دورى از خانه فریب،و بازگشت به خانه جاویدان،و آمادگى براى مرگ پیش از رسیدن آن را روزى‏ام گردان ".

موت دل کندن و دل شستن و دل بریدن از غیر خداست .

بسیاری از انسانها موت شان در زمان فوت شان اتفاق می افتد و حضرت عزرائیل (ع) با زور و اضطرار این کار را انجام می دهند که یه این موت ، موت اضطراری هم می گویند .

انسانهایی که صاحب دل هستند در زمان حیات شان سعی می کنند دل را از محبت دنیا خالی کنند که به این موت ، موت اختیاری می گویند . گفت :

بی اختیار نمیرد مردم بی عشق                    تو زنده کرده عشقی به اختیار بمیر

کسی که از دنیا دل کند دیگر نوکر دنیا نیست . گفت :

غلام همت آنم که زیر چرخ کبود                      از هر چه رنگ تعلق پذیرد آزاد است

حضرت امیر (ع) می فرمایند : " وَ صَحِبوا الدُّنیا بِأبدان ٍ أَرواحُهُم مُعَلَّقَةٌ بِالمَحَلِّ الأَعلى / با دنیا، به بدن هایى مصاحبت مى کنند که ارواحشان به محل اعلى آویخته است ".

گفت :

هرگز وجود حاضر و غایب شنیده ای                 که من در میان جمع و دلم در جای دیگر است