حکمت متعالی

فرمایشات عرشی مرحوم دولابی که توسط استاد معظم جناب آقای مهدی طیب شرح گردیده است

حکمت متعالی

فرمایشات عرشی مرحوم دولابی که توسط استاد معظم جناب آقای مهدی طیب شرح گردیده است

خود را مهمان خدا دیدن – 4

بســــــــم الله الرحمــــــن الرحیــــــــــم

  • " اکرم الضیف و لو کان کافرا " : به مهمان ، حتی اگر کافر باشد ، کرم نما و او را اکرام کن . اگر خود را مهمان خدا دیدی ، هر چه باشی ، خدای کریم حتماً تو را کریمانه دستگیری می کند و اکرام می نماید .

شرح استاد : این یک ادب است که وقتی مهمان وارد شد ولو اینکه کافر باشد او را گرامی بداریم ، چون مهمان حبیب خداست . حالا این مهمان هر کس میخواهد باشد .

شما نگاه نکنید به این مهمان که سوادش چقدر است و ثروت و پست و مقام و قیافه اش چگونه است، شما چشمانتان را ببندید و او را بعنوان حبیب خدا تحویل بگیرید .

  • " اکرم القوم خادمهم " : بزرگ هر قومی خادم آن قوم است . خدا و اولیائش خود را خادم خلق می دانند و به خدمت مهمانان کمر بسته اند .

شرح استاد : کریم ترین و بزرگ ترین فرد یک قوم ، خادم آن قوم است . فکر نکنیم که بزرگی به این است که دیگران به ما خدمت بکنند ، هر وقت انسان بزرگ شد علامتش این است که خادم دیگران خواهد بود .

در حدیثی داریم که روزی حضرت عیسی (ع) با حواریون مسیری طولانی را طی می کردند تا به مقصد رسیدند . در منزلگاه حضرت عیسی (ع) ظرفی را پر آب کردند و به حواریان فرمودند : بنشینید چون میخواهم پاهایتان را بشویم . حواریون عرض کردند این چه کاری است و این وظیفه ماست که پای مبارک شما را بشوئیم . حضرت فرمودند : اینکه اگر انسان پای دوست خود را بشوید آیا کار خوبی است یا کاری بد ؟ حواریون عرض کردند : کار خوبی است . حضرت فرمودند : این کار خوب به من بیشتر می آید یا به دیگران ؟ حواریون عرض کردند : به شما . حضرت فرمودند : بنشینید تا پاهایتان را بشویم .

بزرگ یک قوم خادم آن قوم است . پدر یک خانواده خدمتگزار خانواده می باشد . ببینید از صبح تا شب زحمت می کشد تا مایحتاج خانواده را فراهم کند . بچه ها هم راحت بازی می کنند و حتی فرمان می دهند که چه چیزی احتیاج داریم . اگر درست دقت کنید فرمان دادن مربوط به کوچک هاست و فرمان بردن مربوط به بزرگترهاست .

البته امیدواریم که مسئولین ما و بزرگترهای ما این نکته را به خوبی دریافت کنند که نشانه بزرگی خدمتگزاری است .

یک زمانی حضرت امام (ره) در پاریس تشریف داشتند که یک خبرنگار خارجی با امام مصاحبه ای داشتند و سؤال کردند : زمانی که به ایران برگشتید چه مسئولیتی دارید ؟  حضرت امام فرمودند : ما نوکر مردم هستیم و به ایران می رویم تا خدمت کنیم .

حالا بر اساس این قاعده ، خود خداوند متعال که اکرم الاکرمین است و پیامبر و ائمه اطهار که کریمان هستند و ملائکه هم که کریم هستند و چون همه اینها بزرگ هستند کمر به خدمت مؤمنین بسته اند و دائماً زیر نظر لطف و محبت آنها هستیم و میزبان ما در این عالم ، آنها هستند .

خود را مهمان خدا دیدن – 3

بســــــــم الله الرحمــــــن الرحیــــــــــم

  • وقتی مهمان می شویم خوبست تمام عیار مهمان شویم .

شرح استاد : این گفتار یعنی این که حق مهمان بودن را درست و تمام عیار ادا کنیم .

  • ماه رمضان شهرالله و ضیافت الله است . اگر همیشه با خدا معامله داشته باشید ، همه ماهها برای شما شهر الله خواهد بود و همیشه خود را در ضیافت الله مهمان خدا خواهید یافت و نفستان تسبیح و خوابتان عبادت و اعمالتان مقبول و دعایتان مستجاب خواهد بود .

شرح استاد : تمام عباداتی که خداوند متعال در زندگی برای ما مقرر کرده ، اینها یک تمرینات کوچکی است و مانند یک مانور کوچک است ، مثل این مانورهای نظامی که نظامیان برای جنگیدن می کنند که روزی که جنگ واقعی رسید آماده باشند . ما این تمرینات (عبادات) را انجام می دهیم تا تمام زندگیمان به آن رنگ در بیاید . این پنج وعده نماز را بجا می آوریم اما نه اینکه نماز فقط این پنج وعده است بلکه :

خوشا آنان که دائم در نمازند .

وضویی بگیریم که تمام عمر این وضو باطل نشود .

تکبیرة الاحرامی را بگوئیم که تا آخر عمر از آن نماز بیرون نیائیم .

می خوابیم در نماز باشیم ، بیدار می شویم در نماز باشیم .

غذا می خوریم در نماز باشیم ، حرف می زنیم در نماز باشیم .

ماه رمضان این نیست که در روز اول ماه مبارک روزه بگیریم و در شب عید فطر افطار بکنیم و بعداً هم دیگر تمام . ماه مبارک رمضان تمرینی است که تمام عمر در روزه باشیم . روزه در همه زندگی ما جاری باشد .

پیامبر اکرم (ص) در خطبه شعبانیه می فرمایند :

"  أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّهُ قَدْ أَقْبَلَ إِلَیْکُمْ شَهْرُ اللَّهِ بِالْبَرَکَةِ وَ الرَّحْمَةِ وَ الْمَغْفِرَةِ شَهْرٌ هُوَ عِنْدَ اللَّهِ أَفْضَلُ الشُّهُورِ وَ أَیَّامُهُ أَفْضَلُ الْأَیَّامِ وَ لَیَالِیهِ أَفْضَلُ اللَّیَالِی وَ سَاعَاتُهُ أَفْضَلُ السَّاعَاتِ. ای مردم! ماه خدا با برکت و رحمت و آمرزش به سوی شما رو کرده است. ماهی که نزد خدا، بهترین ماههاست و روزهایش بهترین روزها و شبهایش بهترین شبها و ساعتهایش بهترین ساعتهاست. "

توجه بفرمائید که حضرت رسول (ص) در این خطبه نفرمودند : " یا ایها الذین آمنو "  بلکه فرموده اند : "ایها الناس" یعنی همه مردم از کافر و مؤمن را خطاب کرده اند که این ماه با برکت و رحمت و مغفرت به سوی شما روی آورده است .

اگر ماه رمضان شهرالله است یعنی ماههای دیگر ماههای غیر خداست ؟ مگر ما غیر خدایی هم داریم؟ یعنی ماه شوال یا ماه صفر ماه غیر خداست ؟ همه ماهها مال خداست . ماه رمضان تمرینی است که ما این را تعمیم بدهیم به دوازده ماه سال و همه این دوازده ماه بشود شهرالله .

" هُوَ شَهْرٌ دُعِیتُمْ فِیهِ إِلَى ضِیَافَةِ اللَّهِ ... ماهی که در آن شما را به مهمانی خدا دعوت کرده اند ... "

ما در ماه رمضان تمرین می کنیم مهمان خدا بودن را تا در همه ایام سال خود را مهمان خدا ببینیم . و اگر انشاءالله اینطوری بشویم تمام ایاممان می شود ایام الله و مگر غیر این است که کدام یک از روزهای سال ، روزهای غیر خداست ؟

همه ایام هفته و ایام سال ، ایام الله است . همه ماههای سال ، شهرالله است .

به شرط اینکه سر از شهرالله در بیاوریم . این را بارها گفته ایم که حقیقت شهرالله و بیت الله قلب مؤمن است .

روزی حضرت صادق (ع ) روبروی کعبه نشسته بودند به کعبه فرمودند : تو خیلی شرافت داری که مسلمانان از اقصی نقاط می آیند و به دور تو می گردند ولی بدان که شرافت دل مؤمن از تو بالاتر است . کعبه ماکتی از قلب و دل مؤمن است که این ماکت را در وسط مسجدالحرام گذاشته اند . حرم واقعی خدا کجاست ؟

خودش فرمود : " نه زمین من و نه آسمان من وسعت گنجایش مرا ندارد ، بلکه این قلب عبد مؤمن به من است که حرم من می باشد ".

بیت الله دل مؤمن است . سایه دل در عالم معنا افتاد و شد کعبه .سایه دل در عالم زمان افتاد و شد شهرالله و  ماه رمضان . البته این مفاهیم به شرط آن است که از دل سر در بیاوریم .

" ... وَ مَنْ یَخْرُجْ مِنْ بَیْتِهِ مُهاجِراً إِلَى اللَّهِ وَ رَسُولِه ثُمَّ یُدْرِکْهُ الْمَوْت فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ وَ کانَ اللَّه‏‏‏ ... (نساء/100) ... و هر گاه کسى از خانه خویش «شهر خود» براى هجرت به سوى خدا و رسول و حفظ مقام ایمان بیرون آید  و در سفر، مرگ وى را فرا رسد  اجر و ثواب چنین کسى بر خداست‏ ... "

پس من باید از خانه نفسم هجرت کنم به سمت خانه دل و قلبم که همان خانه خدا و رسول می باشد که در بین راه موت هم بدست خواهد آمد ، و وقتی که به این موت رسیدید دیگر اجر این بر خداست .

البته بر حسب صورت ظاهر آیه هم اینطور می گویند که کسی اگر از تهران به سمت مکه حرکت کند و در بین راه قبل از اعمال حج بمیرد ، دیگر حج بر این کس واجب نیست .

گفت : به کعبه رفتم و حسرت خورم بر آن قومی که از زیارت دلهای خسته می آید .

کعبه یک سنگ نشانی است که ره گم نشود .

حالا اگر اهل دل شدیم ، دیگر همه روزها برایمان ایام الله است ، همه سالها برایمان سالهای خدایی است و این شخص می شود میهمان همیشگی خداوند متعال . حالا این شخص هر وقت بخوابد عبادت کرده است ، نفسی که می کشد ذکر خداست ، چون جوهر ذکر در همین نفس است . همه پاداش و استجابت دعا که در ماه رمضان خداوند متعال فرموده حالا در همه سال برای این شخص مقرر می شود

خود را مهمان خدا دیدن – 2

بســــــــم الله الرحمــــــن الرحیــــــــــم

  • مهمان تا صاحبخانه را ملاقات نکرده و ندیده است ، فکر می کند اصلاً مهمان نیست و به دزدی آمده است ، لذا تا صاحبخانه رانشناخته است ، باید خیلی احتیاط کند . اما وقتی که صاحبخانه را شناخت و دید ، دیگر هر چه خواست می خورد . تنها وظیفه ی مهمان این است که هر چه صاحبخانه گفت ، بکند و هر چه هم به او داد ، بگیرد و نگوید کم است یا چیز دیگری میخواهم .

شرح استاد : انسان وقتی وارد به خانه کسی می شود ، چون صاحبخانه را ندیده است احساس می کند که به ناحق وارد شده است ، اما وقتی صاحبخانه را دید و او را شناخت آنوقت به آن خانه راحت وارد می شود .

در این عالم که یک ضیافت الهی است تا وقتی انسان خداوند را ندیده و او را نشناخته و ملاقات نکرده ، خوب نمی داند که این خداست که دارد از او پذیرائی می کند ، در این عالم نه خودش کاره ای است و نه دیگران کاره ائی هستند .

 " لا مؤثر فی الوجود الی الله . در عالم وجود جز خدای متعال هیچ صاحب اثری نیست "

تا وقتی انسان اینها را خبر ندارد ، فکر می کند که اموراتش هنر خودش می باشد و یا فلان کار عطای دیگری است . در این حالت عادت به دله و دزدی پیدا می کند ، چون اینجا را خانه غریبه ای می پندارد، اما زمانی متوجه شد که میزبان خداست و خدا هم که غریبه نیست ، لذا سر هر سفره ای که نشست می داند که بی راهه ننشسته است . در دروس رزق بیان کردیم که : مؤمنی که خداوند را رزاق خودش می داند و قوه خودش را کاره ای نمی داند و خواست و طلب درونی هم ندارد ، این مؤمن سر هر سفره ای بنشیند و هر چه بر سر سفره بیاورند آنرا نوش جان می کند .

اگر ما تقلائی نداشته باشیم ، دَلگی نداشته باشیم ، طمع نداشته باشیم و خداوند رزقی را برایمان فرستاد ، این رزق ، رزق حلالی است .

" الَّذینَ آمَنُوا وَ لَمْ یَلْبِسُوا إیمانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولئِکَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَ هُمْ مُهْتَدُون‏ (انعام/82) آنان که به خدا ایمان آورده و ایمان خود را به ستم نیالودند ایمنى از آن آنهاست و هم آنها به حقیقت به سر منزل سعادت هدایت یافته‏اند "

این ستم و ظلمی که ایمان را آلوده کرده مربوط به چیست ؟ یعنی خدا را ندیدن و غیر خدا را در این عالم کاره ای دیدن . مؤمن غیر خدا را کاره ای نمی داند .  " لا قُوَّةَ إِلاَّ بِاللَّه‏ " کسی که خدا را می بیند غیری نمی بیند .

اما وقتی غیری را شریک کردی و گفتی فلانی فلان کار را برایم کرد یا فلانی حق ما را خورد و یا در هر موفقیتی جربزه خودت و برنامه ریزی خودت را مؤثر دانستی و شدی همانند قارون که با تکبر و تفاخر گفت :

" قالَ إِنَّما أُوتیتُهُ عَلى‏ عِلْمٍ عِنْدی‏ ... (قصص/78) گفت: همانا به خاطر علمى که دارم اینها را به من داده‏اند ... "

این همان لباس ظلم پوشاندن به تن ایمان است که انسان خدا را نبیند  و غیر خدا را مؤثر ببیند.

حالا اگر خدا را مؤثر دانستیم دیگر دنبال دَله دزدی نیستیم ، هر چه را جلویمان گذاشتند میدانیم که خدا آنرا گذاشته و با راحتی و بدون دغدغه خاطر از آن رزق لذتش را می بریم .