بســــــــم الله الرحمــــــن الرحیــــــــــم
شرح استاد : وقتی بخواهی بگردی خودت را پیدا کنی ، نمی توانی پیدا کنی . این بحث توحید خیلی ظریف است . اگر سر سوزنی بد متوجه بشویم سر از الحاد در می آورد . این صحبتها را باید بارها و بارها مرور کرد تا انشاء الله خدای متعال هاضمه آن را در وجود ما ایجاد نماید .
این بدن ما چیست ؟ این بدن یک ماهیت است و یک هستی به تفسیر فلاسفه . این هستی از کجاست ؟ غیر از هستی حضرت حق است ؟ مگر هستی دومی هم در عالم داریم که بشود در کنار آن هستی ، آن هستی را نام برد ؟
خلایق جلوه های خود خدا هستند . نفس یعنی چی ؟ یعنی خود علیحده ، یعنی «من» مستقل از خدا . اگر این را دیدی بلافاصله استغفار کن . این نشان می دهد چشمت خرابه ، و باید غبار را از چشمت پاک کنی ، باید چشمت را معالجه کنی تا درست ببینی . وقتی نفس را دیدی چشمت کج و کوله می بیند .
خداوند می فرماید :« الَّذینَ آمَنُوا وَ لَمْ یَلْبِسُوا إیمانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولئِکَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَ هُمْ مُهْتَدُون (انعام /82) آنها که ایمان آوردند، و ایمان خود را با شرک و ستم نیالودند، ایمنى تنها از آن آنهاست و آنها هدایتیافتگانند .
کسی که می گوید : اَ نَـــا یعنی «مــــن» ، معلومات «من» ، قدرت «من» ، فهم «من» ، شعور «من» ، عبادت «من» ، ریاضت «من» ، کشف و شهود «من» ، کرامات «من» ، هر جا بویی از «من» استشمام کردی این لباس ظلم پوشاندن بر تن ایمان است . اما اگر فقط خدا را دیدی ، عطای خدا را دیدی ، فضل خدا را دیدی ، این ایمان واقعی است . هر وقت کنار خدا یک چیز دیگر را اسم بردی لباس ظلم پوشاندی به تن ایمان .
لذا فرمود: اگر نفست را دیدی بلافاصله سجده کن ، سجده نهایت مرتبه و درجه نیستی و فنا است .
وقتی انسان سجده می کند یعنی «من» نیستم .
اگر خدای متعال در قلب مؤمن تجلی کرد، و مؤمن ظهور همه عظمت الهی را در وجود خودش دید باید بداند که «منی» در میان نیست ، این خداست که تجلی کرده ، نکند منم بزند ، که پناه می بریم به خدا.
البته وجود مؤمن می تواند آیینه حق شود ، میتواند همه علو و کبریایی و عظمت حق در مؤمن تجلی کند ، اما مؤمن نباید اینها را به خودش نسبت دهد . باید بگوید: من کیم، من هستی ای از خود ندارم .
من ز خود هست و بودی ندارم من ز خود تار و پودی ندارم
من که از خـــود وجــــودی ندارم من گدا ، من گدا ، من گدا
عبد از خودش هیچ چیز ندارد ، لذا اگر در سجده می گوئی « سبحان ربی الاعلی و بحمده » داری همان حقیقتی که در وجود خودت هست و تجلی کرده را داری توصیف و تنزیه اش می کنی . نکند این را به نفس خودت نسبت بدهی که اینها تجلی خداست که در تو ظهور کرده ، این مال تو نیست .
حالا با یک مثال اگر داخل یک آیینه یک سیمای زیبایی را دیدیم ، با چشم و ابروی زیبا ، گیسوی زیبا ، این آیینه حق ندارد که به خودش ببالد ، این آیینه یک تکه شیشه است و چیزی داخلش نیست ، حالا این صورت زیبا از روبروی این آیینه برود کنار ببینیم چه چیزی را می بینیم ؟ نکند آیینه این زبیائی را به خودش نسبت دهد ، آن زیبا رو که روبروی این آیینه ایستاده ، زیبائیها در آیینه تجلی کرده است. نکند این آیینه مغرور شود و بگوید: عجب چشم و ابروی قشنگی دارم ، عجب زلف و گیسوی قشنگی دارم . هر چه زیبائی هست مال آن زیبا رویی است که روبروی آیینه ایستاده و در این آیینه تجلی کرده .
لذا فرمود اگر این را دیدی بگو « الله اکبر» عظمت خدا را اقرار کن . نکند منم بزنی و غرور بیاید و انسان دچار خود بزرگ بینی شود .
که اگر بگویی «مـــن» این ظلمی است که خدا را با آن می پوشانی .
یا لطیف
سلام برادر گرامی و فرهیخته !
امیدوارم که خداوند به شما سلامتی در تن و توفیق روز افزون در مسیری که در پیش گرفته اید عنایت فرماید .
بله روز چهارشنبه که محضر استاد بودیم استاد خودشان نام شمارا بردند و فرمودند که هنوز نتونستند ببیند وبلاگو . البته عرض کنم که وبلاگ ما رو هم ایشون او اوایل که تازه تاسیس شده بود دیده بودند اونم اتفاقی . ولی از اون به بعد چون فرصت نداشتند پرینت گرفتیم از وبلاگ و براشون بردیم تا ملاظه بفرمایند . البته حتما یه روزی نشونشون می دیم . و می خواهیم که دعا کنند خداوند بهمون توفیفات بیشتری عنایت کنه .
ما برای همه دوستان دعا می کنیم . شما نیز دعا بفرمایید .
موفق و موید و هماره سرفراز .
در پناه حضرت حق تعالی باشید
اللهم صل علی فاطمه ابیها و بعلها و بنیها بعدد ما احاط به علمک
........
راجع به مطالب هم ترجیحا ترجیح می دم بخونم و چشمانم رو نوازش بدم و بر نفسم نهیب بزنم .
یا حق
هر چه زیبایی هست مال آن زیبا روئیست که روبروی آینه ایستاده و در آینه تجلی کرده
جمله عجیب تکان دهنده است وقتی با یاد این جمله تلفیق میشود که یاد اباعبدلله و رفاقت با او سریعترین و مطمئن ترین و خالصانه ترین راه رسیدن به قرب حق است.
خدا شما را خیر دهد متن تان مرا یاد عاشورا انداخت. عطر های پنهانی میزنید به نوشته هاتان!
همیشه معطر باشید .
با سلام ممنون از مطالب مفیدتان . مدتی است که مطالب شما را میخوانم چون نوشته ها و سخنرانی های حاج آقا دولابی خیلی به دلم مینشیند... دلتان نورانی!