حکمت متعالی

فرمایشات عرشی مرحوم دولابی که توسط استاد معظم جناب آقای مهدی طیب شرح گردیده است

حکمت متعالی

فرمایشات عرشی مرحوم دولابی که توسط استاد معظم جناب آقای مهدی طیب شرح گردیده است

دروس توحیــد – ۱۲

 

بســــــــم الله الرحمــــــن الرحیــــــــــم

  • « کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا » : همه روزها عاشورا و همه زمنیها کربلاست . اول آرزو می کردیم که کاش ما روز عاشورا بودیم و همه آرزو داشتیم به کربلا برویم : اما عاشورا آمد و همه روزها را گرفت و کربلا آمد و همه زمینها را تصرف کرد . یعنی مقصد آمد ، ما نرفتیم . قصد و قاصد را مقصد گرفت . هستی و صفات و افعال خدا ، هستی و صفات و افعال همه خلق را گرفت و غیری باقی نگذاشت . حالا ببین دیگر چیزی کسری داری تا برای رفع آن به کمک محتاج باشی ؟

شرح استاد : اگر صفات کسی را می بینید در واقع صفات اله را می بینید .

اگر علم این آدم غیر علم خداست ، پس خدا را محدود کرده ای . اگر بگویی علم خدا بی نهایت است پس علم این آدم دیگر علم غیر خدا نیست . این علم، جلوه هایی از جلوه های علم خداست .

اگر بگویی این کاری را که این آدم انجام داد ، غیر از فعل الله است، پس فاعلیت خدا را محدود کرده ای.

اما اگر درست نگاه کنی این خداست که با دست این آدم آن کار را انجام می دهد . لذا اگر چیزی داد ، خدا داد . اگر چیزی گرفت ، خدا گرفت . اگر نوازش کرد ، خدا نوازش کرد . اگر نیشکونتان گرفت ، خدا نیشکونتان گرفته است . غیر خدایی در میان نیست . فاعلیت خدا جایی برای فاعلیت عبد باقی نگذاشت . فاعلیت عبد ظهور فاعلیت خداست . فاعل دومی کنار خدا نداریم .

حالا اگر اینطوری نگاه کنید در این عالم جز خدا کو ؟

تا بحال همه اش خیال بود ، پندار بود و تا حالا مشغول این و آن بودیم .

مـــــردان خــــدا پـــــــــرده پندار دریدند                    یعنی به جهان غیر خـــــدا هیچ ندیدند

هر دست که دادند از آن دست گرفتند                     هر نکته که گفتند همان نکته شنیدند

در واقع غیر او ، نمی بیند. تا حالا هزار و یکجور مشکل داشتیم ، فلانی اگر همکاری کند ، فلانی اگر کارشکنی نکند ، فلانی اگر بدجنسی نکند ، فلانی اگر خوش جنسی بکند ، هزار و یک جور سرمان این ور و آن ور مشغول بود و خودمان را مشغول کرده بودیم ، حالا معلوم شد همه هیچ کاره هستند .

یک نفر همه کاره است در این عالم و آن هم خداست . غیر خدایی نیست . فاعلیت او ، فاعلیت همه خلق را گرفت و غیری باقی نگذاشت . اینها جلوه گاهای فاعلیت خداوند متعال هستند .

شما اسماء الله را که می خوانید ، تمام افعالی که بدست یک انسان می تواند صادر شود به خود خدا نسبت داده شده است . این را خوب دقت کنید در تمام اسماء الله ، همه کارهایی را که شما می توانید انجام دهید به خدا نسبت داده شده است .

شما ممکن است بتوانید بزنید یک نفر را بکشید ، خوب اسم خدا « ممیت » است .

شما ممکن است بروید یک نفر را از مرگ نجات دهید ، خوب اسم خدا « محیی » است .

شما ممکن است بروید زحمت بکشید پولی در بیاورید و غذا برای زن و بچه اتان فراهم کنید ، خوب اسم خدا « رزاق » است .

شما ممکن است به کسی ضرری بزنید ، اسم خدا « ضـار » است .

شما ممکن است به کسی منفعتی برسانید ، اسم خدا « نافع » است .

تمام افعالی که ممکن است از یک عبد صادر شود ، البته ما بد و خوب می کنیم اما در مورد خدا که نمی توانیم اینطور بگوئیم « یحیی و یمیت » ، اینطور نیست که زنده کردن خدا خوب باشد و میراندن آن بد باشد . وقتی آن فعل ، فعل خدا باشد که دیگر نمی شود ارزش گذاری کرد . فعل عبد است که حلال و حرام دارد ، خوب و بد دارد ، پسند و ناپسند دارد .

خدا ضرر می رساند و سود می رساند ، همه را خدا انجام می دهد .

امیر المؤمنین در مناجات شعبانیه می فرماید : « الهی بِیَدِکَ لاَ بِیَدِ غَیْرِکَ زِیَادَتِی وَ نَقْصِی وَ نَفْعِی وَ ضَرِّی (و هر زیادت و نقصان و سود و زیان بر من وارد آمد همه به دست توست نه غیر تو  ) » .

وقتی علمم زیاد شد ، پولم زیاد شد ، آبروم زیاد شد ، عبادتم زیاد شد ، مکاشفاتم زیاد شد ، هر چیزی برایم زیاد شد ، خدا تو زیاد کردی .

و وقتی چیزهایی که دارم کم می شود ، پولم کم شد ( دزد آن را برد ) ، پست و مقامم را از دست دادم ، علمم کم شد ( حافظه ام را از دست دادم ) ، خدایا تو کم کردی .

و وقتی سودی به من رسید ، خدایا تو به من رساندی .

و وقتی خسارتی به من وارد شد ، خدایا تو خسارت وارد کردی .

« بِیَدِکَ لاَ بِیَدِ غَیْرِکَ » همه اش دست توست ، دست احدی در کار نیست .

حالا بروید غیر خدا را پیدا کنید ؟

تمام کارهایی را که در زندگی ما اتفاق می افتد ( که در دعاها می توانید آنها را ببینید ) و تمام افعالی که از عبد صادر می شود ، خدا به خودش نسبت داده است .

وقتی کاری را به خدا نسبت می دهیم دیگر بد نیست .

چه کسی ما را مریض می کند ؟ یک وقت می گوئیم میکروب ما را مریض می کند می گویند بد است . اما یک وقت می گوئیم خدا ما را مریض می کند . حالا باز هم بد است ؟

یک دو بیتی منصوب است به امام هادی (ع) ، در زمانی که بیمار می شدند :

« خدایا تو مرا مریضم کردی ، خودت هم طبیب منی »

« ای محبوب من به یک نگاه تفضلی به من کن  »

« از شراب عشق و محبت خودت یک پیاله به من بنوشان »

« آنگاه بر حلاوت و نزدیکی و مجاورت خودت بر من بیفزا »

خدا می خنداند، خدا می گریاند « وَ أَنَّهُ هُوَ أَضْحَکَ وَ أَبْکى‏(انجم/43)و اینکه اوست که خنداند و گریاند »

« وَ أَنَّهُ هُوَ أَماتَ وَ أَحْیا (النجم/44) و اوست که میراند و زنده کرد »

همه کارها را خود خدا انجام می دهد . لذا اگر بغل دستی اتان شما را خنداند ، خدا شما را خندانده .

نبین دیگر کسی را ، خدا با دست این بنده آن کار را انجام می دهد .

« وَ الَّذی هُوَ یُطْعِمُنی‏ وَ یَسْقین‏ ( الشعرا/79) و کسى که مرا غذا مى‏دهد و سیراب مى‏نماید »

حالا این بچه ای که مادرش دارد به او غذا می دهد ، چه کسی دارد غذا دهان کودک می گذارد ؟ چه کسی به این کودک آب می دهد ؟ بیائیم ببینیم خدا را .

تا حالا همه اش کثرت را دیده ایم ، همه اش غیر خدا را دیده ایم .

« وَ إِذا مَرِضْتُ فَهُوَ یَشْفین‏ ( الشعرا/80) و هنگامى که بیمار شوم مرا شفا مى‏دهد »

کـــــــــو غیــــــــــر خـــــــــــــــدا ؟

 

نظرات 1 + ارسال نظر
طه شنبه 15 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 10:56 ق.ظ http://taha1375.blogfa.com

سلام علیکم و رحمه الله
خداوند همه ما را به گریختن از نگاه کثرت بین و درک وحدت توفیق دهد.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد