حکمت متعالی

فرمایشات عرشی مرحوم دولابی که توسط استاد معظم جناب آقای مهدی طیب شرح گردیده است

حکمت متعالی

فرمایشات عرشی مرحوم دولابی که توسط استاد معظم جناب آقای مهدی طیب شرح گردیده است

دروس توحیــد – 21

بســــــــم الله الرحمــــــن الرحیــــــــــم

  • عقد را در دنیا می بندند ولی انعقاد مربوط به عالم بالاست . تا انعقاد نباشد عقد صورت نمی گیرد. پس همسری که دارید را اول خدا برایتان بریده بود که عقد شما هم عملی شد . خدا هم که جز خوب برای بنده مؤمن نمی برد . پس قدر آنچه خدا به شما عطا کرده است را بدانید . ارزش هدیه به هدیه دهنده است . هر چه از دوست رسد نیکوست .

شرح استاد : ببیند ما یک عقد داریم و یک انعقاد .

انعقاد منعقد شدن است ، عقد قراردادی است که برای منعقد شدن خوانده می شود . تا انعقادی در عالم بالا مقدر نشده باشد عقد عالم پائین به نتیجه نمی رسد . گاهی اوقات دیده اید در مجلس عقد و در زمان خطبه عقد یکباره دعوا  می شود و کار اصلاً منتفی می شود . حالا برای این عقد کلی میهمان دعوت کرده اند و چه خرجها که کرده اند ولی در همان خواندن خطبه عقد بهم می خورد . چرا برای اینکه انعقاد از عالم بالا نبوده است .

پس وقتی عقد به نتیجه می رسد که انعقاد در عالم بالا مقدر شده باشد . اگر ما این نکته را خوب متوجه بشویم می فهمیم که هر عقدی که انجام می شود انعقادش در عالم بالا قبلاً مقدر شده بود .

پس این همسر و این شوهر را اول خدا برید بعد در عالم پائین رفتند همدیگر را شناختند و به خواستگارای رفتند و مجلس عقدکنان و عروسی بر پا کردند .

پس این همسر بهترین همسر است برای من . چون خدا جز خوب برای بنده اش مقدر نمی کند .

این شوهر بهترین شوهر است برای این خانم . اگر نگاهمان درست باشد تمامی مشکلات خانواداگی برطرف می شود .

این نگاه از دو حال خارج نیست ، یا این همسر ، یک همسر سازگار خوش اخلاق است که این همسر چقدر کمک حال این بنده مؤمن می باشد ، یا یک همسر بداخلاق ناسازگار اذیت کن است ، که این هم چقدر خوب است ، چون نوع رفتار با آن همسر است که مشخص می کند این خوب است یا نه .

اگر این شوهر بفهمد که همین همسر بد اخلاق را خدا برایش مقدر کرده ، لذا عقد واقع شده است و خدا هم که بد مقدر نمی کند پس رشد من مستلزم تحمل این بد اخلاقی ها است و رشد من مستلزم تحمل این ناسازگاریها است . اگر شوهر این را فهمید دیگر با همسرش بداخلاقی نمی کند چون می داند که همسرش عطای خداست ، می داند خدا بهترین و مناسب ترین را برای رشدش مقدر کرده ، پس همسرش را با دل خوش پذیرا می شود ، دچار سرخوردگی و یأس هم نمی شود و نمیرود از دست زنش یا شوهرش خودکشی کند . ثانیاً در نحوه رفتار با او سعی می کند به گونه ای رفتار کند که رشد کند ، یعنی بداخلاقی های او را تحمل می کند و با بدی های او می سازد و بداخلاقی های او را با خوش اخلاقی و مهربانی جواب می دهد . رشد انسان گاهی اوقات با این همسران بداخلاق به حدی است که نمی توان با آن همسران خوش اخلاق به آن حد از رشد نائل شد .

خدا می داند که چه همسری برای ما مناسب است . اینکه ما می گوئیم همسران بداخلاق ما را بیشتر رشد می دهند میخواهید فردا راه بیفتید دنبال پیدا کردن یک همسر بداخلاق . نه اینطور نیست.

خدا هر چه را برید . میخواهد خوش اخلاق باشد ، میخواهد بداخلاق باشد ، میخواهد گاهی خوش اخلاق باشد گاهی بداخلاق ، ما که نمی دانیم چه چیزی برایمان خوب است . اما آنکه مقدر شد دیگر با روی خوش و دل باز و روحیه شاد پذیرایش شود .

همسران برجسته ترین شخصیت جهان خلقت یعنی حضرت ختمی مرتبت (ص) را نگاه کنید ، حضرت خدیجه (س) این شخصیت بزرگ و این زن عظیم ، ام سلمه که بانوی بزرگواری است از این طرف و از آن طرف عایشه و حفصه دختر ابوبکر همسران رسول الله (ص) که اینها هم در خباست بی نظیرند .

ببینید خداوند برای پیغمبرش هم هر دو جور را بریده است . یعنی هم وجود خدیجه (س) برای پیغمبر نافع بود و هم وجود عایشه برای پیغمبر نافع بود .

آن صبری که پیغمبر در مقابل خباستهای اینها نشان میداد و در مقابل آن نهایت محبت و مهربانی علیراغم آزار و اذیت اینها نشان میداد .  اینها همه رشد دهنده بود برای رسول الله (ص) .

البته انسان مأمور به این است که از عقلش و فهمش استفاده کند و برود و بگردد یک انسان مؤمن و سازگار و خوش اخلاق را انتخاب نماید . حالا می رویم و بر همین اساس انتخابی هم می کنیم و عقد هم جاری می شود و بعداً متوجه می شویم بر بداخلاقی و آزار و اذیت ، این را بدان که این برای رشدت خوب بوده  که خدا مقدر کرده است . تن بده به آن چیزی که خدا برایت بریده .

حالا اگر تن دادی و پذیرا شدی و تحمل کردی و این بدیها را با بهترین چیز جواب دادی می بینی همین انسان ناسازگار عوض می شود به فدایی تو .

« ُ فَإِذَا الَّذی بَیْنَکَ وَ بَیْنَهُ عَداوَةٌ کَأَنَّهُ وَلِیٌّ حَمیم‏ (فصلت/41) همواره بدى را با نیکى پاسخ ده تا دشمنان تو همچون دوستان، گرم و صمیمى شوند »

تمام این ناسازگاریها و پرخاش گریها برای این بود که باید در وجود تو رشد بوجود می آمد . حالا اگر این رشد در تو ایجاد شد دیگر آن آزار و اذیتها از بین می رود . حالا می بیند همسرتان عوض شد به آدم دیگری . تا آن لحظه که آن سختی را باید تحمل کنی ، آن سختی وارد می شود .

حالا اگر در مقابل بداخلاقی ، شما هم بداخلاقی کنی ، اگر آن اذیت کرد شما هم اذیت کنی آنوقت تا آخر عمرت باید بکشی .

گاهی هم میروی و همسرت را طلاق میدهی . خوب با طلاق که مشکل حل نشد و خودت هم که رشد نکردی در نتیجه یا همسر بعدی که انتخاب می کنی این فشارها را وارد می کند یا فرزندی که بوسیله آن باید این رشد در تو بوجود بیاید . شاید بتوان همسر را طلاق داد ولی فرزند را که نمی شود همین فرزند صد برابر این همسر تو را اذیت می کند . چون تن ندادی به آنچه خدا مقدر کرده حالا باید این فرزند را  تحمل کنی .

نظرات 3 + ارسال نظر
طه جمعه 19 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 12:56 ب.ظ http://taha1375

با سلامی دوباره و عرض ادب
استثناهایی بر این نوشته مرا وادار کرد تا بر این بحث نقبی بزنم.
اگر یک طرف عقد کاملا تمام اعتقاداتش را از دست داد و مرتد شد و د رعمل هم بسیار فعالانه در خلاف جهت ارزشهای زندگی شریک زندگی اش عامدانه قدم برداشت. و حیاتی برای شریک اش به خاطر پایبند ماندن بر اعتقادات قائل نشد. و اگر ماندن زیر یک سقف خطر جانی برای شریک زندگی داشته باشد این توصیه ها در شرایط جدید چگونه قابل بهره برداری اند؟

علیرضا مترصد شنبه 20 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 08:55 ق.ظ

بنام خدا
با سلام و عرض ادب خدمت دوست بسیار عزیز ، طـــــــــه
همانطور که استاد در شرح این مطلب فرموده اند در زمانی که مشکل و یا گره ای در زندگی پیش می آید و یا اینکه ما مواجه با شرایط خاصی می شویم باید ببینیم دستورات الهی در برخورد با این مسائل چگونه است و باید به آن رفتار کنیم .
حتی جز دستورات قرآن است که اگر پدر و مادری بخواهند مانع از عبادت فرزندان خود شوند ، فرزندان می توانند تمرد کنند .
متأسفانه چون در شرایط فعلی که هر زوجی به هر دلیلی میخواهند از هم جدا شوند و وقتی به دادگاه مراجعه شود متوجه می شوید که وقتی قاضی سؤال می کند علت جدائی چیست جواب میدهند ما تفاهم نداریم . وقتی قاضی سؤال می کند که تفاهم را تعریف کنید می بینید هم مرد و هم زن در پاسخ جواب درمانده هستند .

مطمئناً منظور استاد این نیست که اگر هر بلایی به سر ما بیاورند وظیفه ما تحمل است . بلکه باید دید اگر مشکلاتی به وجود آمد روش مقابله با این مشکل چیست ، که آنرا می توان از طریق دستورات الهی و سیره اهل بیت عصمت و طهارت (ع) جستجو کرد و به آن عمل نمود .
همانطور که در زمان جنگ تحمیلی شاهدش بودیم در زمان حمله دشمن وظیفه همه است که در مقابل این ظلم دفاع کنند که این عین دستور قرآن کریم می باشد .
پس اگر در زندگی مشترک مشکلات و موانعی بوجود آمد باید دید در دستورات الهی نحوه مقابله با این مشکل چیست و به آن عمل نمود و به خدا توکل کرد .
امیدوارم توضیحات ارائه شده مفید بوده باشد .
موفق و مؤید در پناه حق باشید

خویشتن فراموش شده دوشنبه 22 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 04:05 ب.ظ

سلام علیکم
خوبید قربان !
خسته نباشید!
آقا !
ما به یاد شما هستیم . راجع به اون موضوعی که قبلا مطرح کردیم قرار شد مطالبی که شما در این وبلاگ قرار می دهید جمع آوری کرده و هم بصورت پی دی اف و ه بصورت یک پست جداگانه ( با نام و یا بی نام ) در وبلاگ استاد طیب قرار بدهم .
انشاالله شما هم راضی باشید. زحمات شما مطمئنا هدر نمی رود و به نام کسی هم جر خود شما نزد پروردگار زده نمی شود . اجرتان نزد حضرت دوست باشد
تاحق با حق یاحق !

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد