بســــــــم الله الرحمــــــن الرحیــــــــــم
شرح استاد : در کتاب « سر حق » در یک پاورقی این را توضیح داده ام که بهره مندی از دین در سطوح مختلفی امکان پذیر است و هر سطحی از بهره مندی ، سطحی از اهتمام و تلاش را لازم دارد .
کسانی که به سطح نازلی از مرحله دین قناعت کرده اند با تلاش اندکشان بهره مندی اندکی هم نصیبشان می شود . اما کسانی که همت شان بلندتر است و قله های مرتفع تری از کمالات را قصد کرده اند و طالب مراتب بلندتری هستند آنها باید هزینه این همت بلند را بپردازند .
اگر مسیر رسیدن به عرفان ، معرفت اله است ، راه رسیدن به معرفت اله هم عبادت است .
« وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُون (الذاریات/56) من جنّ و انس را نیافریدم جز براى این که عبادتم کنند [و از این طریق تکامل یابند و به من نزدیک شوند] »
راه رسیدن به خدا و شناخت خدای متعال عبادت و بندگی است .
البته نمی خواهم بگویم که تمام وقتتان را بگذارید برای عبادت به معنای « من الاخص » و بروید سر سجاده نماز و ذکر و امثال اینها مشغول شوید . انسان مؤمن می تواند در تمام اعمالی که انجام می دهد، اگر آن اعمال را منطبق با معیارهای الهی انجام دهد و انگیزه اش هم قرب الی اله باشد و همه اعمالش را تبدیل کند به عبادت و تمام فضای زندگیش را تبدیل کند به معبد ، اینها تماماً می شود عبادت به معنای « من الاعم ».
اما عبادت « من الاخص » ، آن هم سهم ویژه ای برای خودش دارد . عزیزانی که دارای مراتب بلند معنوی هستند در عبادت «من الاخص» هم باید دقت و حوصله و اهتمام بیشتری داشته باشند .
بلندترین عبادت ما نماز است . نماز سوغات سفر معراج رسول اله (ص) است برای این امت . نماز عبادت بزرگی است که حتی ملائک مقرب به آن دسترسی ندارند . چه بسا بسیاری از انبیاء بزرگ حسرت چنین عبادت بزرگی را می خوردند . فشرده همه عبادت اولیاء خدا نماز شده . ویتامین همه عبادتها را گرفتند و یک کپسول درست کردند و آن هم شد نماز .
الصلاة مرآت المؤمن ، معراج مؤمن نماز است . نماز گزار نجوا می کند با خدا یعنی عاشق و معشوق در گوش هم نجوا می کنند . نماز وسیله نیل هر انسان متقی به قرب الهی است .
حال که خدا چنین برکتی به وسیله رسول خاتم (ص) نصیب این امت کرده جا دارد که قدر این نماز را خیلی بدانیم . نماز را با دقت و حال و توجه و آرامش بیشتری بهره بگیریم .
گر چه می شود نماز را با حداقل اذکار و حرکات خلاصه کرد و فقط واجبات را انجام داد ، و این نماز درست است و این شخص تارک الصلاة نیست و نمازش را بجا آورده ، اما کسی که طالب رسیدن به مراتب بلندتر است و نمی خواهد که فقط تارک الصلاة نباشد و میخواهد که به قرب برسد و میخواهد که به مراتب مناجات و نجوا برسد و میخواهد با نماز به معراج برود ، این شخص باید خیلی بیشتر از نمازش مراقبت کند و با حال و شوق و توجه بیشتری نماز را بجا بیاورد .
گاهی اوقات دیده ایم که دوستان شاید ذکری را ساعتها بگویند ولی نماز را که بالاترین ذکرهاست را خیلی تند تند و سریع بجا می آورند و نمازشان را تمام می کنند و این جای حسرت دارد .
اگر می خواهید به حقیقت و باطن نماز راه پیدا کنید ، این مستلزم این است که با نماز صمیمی و رفیق باشید ، تشنه نماز باشید ، دوستان خدا چشم براه نماز هستند و درست مانند یک معشوقی که قرار است از راه برسد چشم براه رسیدن ساعت اذان هستند و محور برنامه هایشان را نماز قرار داده اند و برنامه های دیگر را در حاشیه نماز گذاشته اند . نماز را بجا می آورند اگر وقتی باقی ماند به کارهای دیگر می پردازند . اصل نماز است . در نمازشان هم لطافت معنوی و رقت قلب و احساس لطیف عبودی هست و هم توجه و تعمق . آن وقت از این نماز بهره های بلند می برند .
یک مثالی را در کتاب سر حق گفته ام که : یک محصلی همت خودش را برای اینکه قبول شود و تجدید و مردود نشود قرار داد ، خوب برای قبولی باید نمره ده بگیرد . کسی که همتش را برای این نمره ده قرار میدهد تا یک اندازه ای باید درس بخواند ، اما یک دانش آموز دیگر همتش را برای نمره بیست قرار میدهد و میخواهد برترین نمره را فتح کند . خوب با آن حالتی که دانش آموز قبلی برای ده درس میخواند نمی شود نمره بیست گرفت ، رسیدن به آن قله بلند مستلزم همت بیشتری است . ضمن اینکه آن دانش آموزی که همتش را برای نمره ده قرار داده ، احتمال دارد بدلیل یک اشتباه یا فراموشی نتواند به آن نمره ده برسد ، کافی است 25/0 در نمره کم بیاورد و مردود شود ، اما آن دانش آموزی که همتش را برای نمره بیست قرار داده ، 25/0 هم کم بیاورد می شود 75/19 حتی اگر یک نمره هم کم بیاورد می شود دانش آموز برجسته .
کسانی که در عباداتشان این را قرار داده اند که در واقع ترک عبادت را نکرده باشند و تخلف از امر خدا را بجا نیاورده باشند و معصیت مرتکب نشده باشند ، خوب اینها همتشان بلند نیست . اولاً با این عبادت حداقلش این است که به جهنم نمی روند و به عنوان یک معصیت کار مورد عتاب و عقاب خداوند قرار نمی گیرند ، اما به قله بلند معنوی با این حداقل کار نمی رسند . ثانیاً وقتی ما همت خودمان را در این حداقل قرار دادیم چه بسا بخاطر یک امر کوچکی به این نقطه حداقل نرسیم و اگر نرسیدیم آن موقع دیگر معصیت کار هستیم .
در همه احکام اله داستان همین است و حد وجود دارد . یک حد همان حداقل است که اگر کسی بجا بیاورد معصیت کار نیست و تخلف از امر الهی را انجام نداده است و حد دیگر آن حد اعلای کمالات ناشی از اجرای احکام اله است . رسیدن به آن قله با این حداقل ها نمی شود .
سلام ممنون از شما که خبرم کردید از نوشته های شما بسیار یاد میگیرم و بیشتر تشویق میشوم دلشاد در پناه خدا!
همانا آنان که گفتند پروردگار ما خدا است
و پایداری کردند نه بیمى بر ایشان است و نه
اندوهگین میشوند.
سوره الاحقاف آیه 13
BE BLESSED and
BE A BLESSING TO OTHERS
سلام علیکم
خدا قوت !
.
.
.
.
دعای بنده و دوستان بدرقه راهتان و اجرتان با خداوند منان !
یا حق !