حکمت متعالی

فرمایشات عرشی مرحوم دولابی که توسط استاد معظم جناب آقای مهدی طیب شرح گردیده است

حکمت متعالی

فرمایشات عرشی مرحوم دولابی که توسط استاد معظم جناب آقای مهدی طیب شرح گردیده است

دروس توحیــد – 38

بســــــــم الله الرحمــــــن الرحیــــــــــم

  • تو اسم اصغر خدا را به من نشان بده تامن اسم اعظم را به تو نشان بدهم . مگر اسم خدا می شود اصغر باشد ؟

شرح استاد : کسانی که می افتند در این مباحث ادعیه و ... و می گردند که اسم اعظم پیدا کنیم و می گویند با اسم اعظم می شود هر کاری کرد .

ولی حالا واقعاً اسم اعظم یک لفظ است که مثلاً برویم فلان لفظ را که با واژه ها ترکیب شده یاد بگیریم و او را بگوئیم و هر کاری انجام بشود ؟ یا اینکه اسم اعظم چیز دیگری است یا بهتر بگویم یک حقیقتی است ؟

در زبان عربی اسم از « سمه » می آید یعنی علامت ، فلش ، فلش نقطه ای را نشان می دهد و خودش مهم نیست ، فلش توجه ما را می برد به سمت یک چیزی . اسم هم همین است . اسم چیزی است که وقتی با آن مواجه می شویم توجهمان میرود به سمت صاحب اسم . یعنی اگر اسم کسی را الآن ببرم بلافاصله همه شما توجهتان میرود به سمت مسمی ( شخصی که دارای این اسم است ) . خود اسم برایتان موضوعیتی ندارد و مانند فلش می ماند و ذهن شما را می برد به سمت صاحب اسم .

اسماء لااقل دو حالت هستند : یکی آن موجوداتی هستند ، آن حقیقتهایی هستنند در عالم که وقتی آنها را نگاه می کنیم توجه شما را می برند به سمت خدا . و به این اعتبار همه موجودات اسماء اله هستند . چرا ؟ چون به هر مخلوقی نگاه کنی می گوید من خالقی دارم ، به هر مصنوعی نگاه کنی می گوید صانعی هست .چون خودش چیزی ندارد ، هر چه دارد از خداست . هستی اش از خداست ، کمالاتش از خداست ، ممکن که به خودی خود چیزی ندارد . نه اقتضاء وجود دارد نه اقتضاء ادب . ممکن ، یک لوح سفید است که چیزی داخلش ننوشته اند . اگر نوشته ای می بینی این نوشته از جای دیگر است . ممکن یک آیینه است ، هیچ صورت و تصویری داخلش نیست . اگر تصویری داخل آن می بینی این تصویر از جای دیگر است . لذا وقتی شما داخل این آیینه نگاه کردی و عکس یک آدمی را داخل آن می بینی متوجه می شوی که داخل این اتاق کسی ایستاده ، این آیینه خودش را نشان نمی دهد ، این آیینه عکس آن چیزی که روبرویش ایستاده را نمایش می دهد . مخلوق یک آیینه است و خدا را دارد نشان می دهد . هر مخلوقی در حد ظرفیت وجودی خودش جلوه ای از اسماء و صفات الهی را نشان می دهد . آیینه ای است خدا نما . جلوه اسماء و صفات الهی در آن نمایان است . پس همه مخلوقات اسماء اله هستند .

با این معنا اسم اعظم می شود چی ؟ می شود آن موجودی که بزرگترین آیینه است و کاملترین جلوه خدای متعال در آن متجلی است . آیینه تمام نمای اسماء و صفات حضرت حق . آن موجود می شود اسم اعظم .

اسم اعظم به این معنا حقیقت انسان کامل است . انسان کامل به معنای مطلق کلمه پیامبر خاتم (ص) می باشد . لذا او اسم اعظم خداست . تجلی اعظم خداست . اسم اعظم، امیر المؤمنین (ع) است که نفس حضرت خاتم (ص) است . اسم اعظم، اهل بیت عصمت و طهارت (ع) می باشند . این حقیقت اسم اعظم است .

حالا هر کسی وجودش تجلی گاه این بزرگان شد به همان مقداری که وجودش پذیرای تجلی این بزرگان شده در واقع به اسم اعظم رسیده است .

اسم اعظم واژه و لفظ نیست .

اگر کسی که چشمان شهلایی دارد و جلوی آیینه می ایستد ، آن آیینه هم چشم شهلا نشان می دهد . اگر کسی رخ زیبایی دارد و جلوی آیینه می ایستد ، آن آیینه رخ زیبا نشان می دهد . حالا اگر کسی وجودش آیینه ای شد که حسن الهی در او متجلی شد ، این به اندازه ظرف وجودی خودش به مظهریت آن اسماء یی رسیده که در او تجلی کرده . خدا اگر کریم است می بینیم که او هم کریم است ، خدا اگر غفور است می بینیم او هم غفور است ، خدا اگر جواد است می بینی او هم صاحب جود و جواد است . در واقع خودش می شود اسم . نه اینکه یک کلمه ای و لفظی و چهار تا حرف یاد می گیرد و اگر این چهار تا حرف را بگوید می گویند اسم اعظم است .

آن لفظ می شود اسم الاسم . اسم ، خود این حقیقت است  .

فرمود : اسم اصغر را نشان بده تا من اسم اعظم را نشان بدهم . مگر اسم خدا کوچک می شود ؟ آن چیزی که اصغر است همان اکبر است . در داستان کربلا داریم حجت کبرای ابا عبدالله (ع) ، علی اصغر ، ظاهرش اصغر است ولی حقیقتش اکبر است . خدا اسم اصغر ندارد که من اسم بزرگش را نشانت بدهم . کدام اسم خدا کوچک است ؟ منتها باید برسی به آن حقیقت اسم ، حقیقت سلوک هم همین است ، راه سلوک برای این است که این آیینه جان سالک را به یُمن عنایات الهی و الطاف اهل بیت (ع) پاک کند ، زنگار را از روی لوح دلش پاک کند تا آن حقیقت ربوبیت در آن آیینه وجود متجلی بشود .

خُلقش بشود خُلق الهی . بشود آیینه خدا . رفتارش بشود فعل الهی ، یعنی کار خدا از او سر بزند . خدا اگر دستگیر افتادگان است او هم دستگیر افتادگان شود . خدا اگر خطا بخش و خطا پوش است او هم خطای دیگران را ببخشد . یعنی فعلش بشود فعل الله . خُلقش بشود خُلق الله . اصلاً راه همین است .

حالا اگر اینطور شد دیگر هیچ اسم خدا کوچک نیست . آیا اسم غفور خدا کوچک است ؟ آیا اسم کریم خدا کوچک است ؟ کدام اسم خدا کوچک است ؟ همه اسماء خدا بزرگند .

نظرات 2 + ارسال نظر
محمد چهارشنبه 7 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 11:23 ق.ظ http://www.mozhgan.blogsky.com

مفید و قابل استفاده - خسته نباشید علیرضا جان

موفق باشید

طه دوشنبه 28 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 12:53 ب.ظ http://taha1375.blogfa.com

اسم از « سمه » می آید یعنی علامت ، فلش ، فلش نقطه ای را نشان می دهد و خودش مهم نیست ، فلش توجه ما را می برد به سمت یک چیزی
با سلام و عرض ادب
توجه به ترجمه و ریشه لغات بابهای معرفتی برای ما میگشاید.
ممنون از این که چنین بابی را باز فرمودید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد