بســــــــم الله الرحمــــــن الرحیــــــــــم
شرح استاد : در قدیم غلامهایی در خانه ارباب زندگی می کردند که هر روز اربابشان به آنها غذا می دادند و در طی این مدتی که این غلام در خانه ارباب زندگی می کرده یک وعده هم بی غذا نمانده ، حالا اگر یک روز این غلام بنشیند و زانوی غم به بغل بگیرد و غصه بخورد که وعده غذای بعدی من چه می شود و برای این وعده غذا من چکار باید بکنم ؟ خوب این توهین به صاحبخانه است .
چرا ؟ چون آیا این صاحبخانه من این فهم و شعور را ندارد که بداند من برای فردا به غذا نیاز دارم و ممکن است که من گرسنه بمانم ، یا فهم و شعور دارد ولی اینقدر دارایی ندارد که چیزی به من بدهد ، یا اینکه هم فهم و شعور دارد و هم متمکن است ولی بخیل است که به من چیزی بدهد ، لذا من گرسنه می مانم . همه اینها توهین به صاحبخانه است .
آن خدایی که ما را خلق کرده و از زمانی که ما نبودیم رزق ما را معین کرده و در هر مرحله زندگی رزق ما را داده است ، حالا اگر ما بنشینیم و غصه بخوریم ، آیا این توهین به خدا نیست ؟
نفس مطمئنه یعنی همین که به خدای خودش اطمینان دارد و نگرانی و اضطراب ندارد . مطمئن است به خدا . اگر کسی می خواهد سیر و سلوک الی الله بکند ، باید نفسش مطمئنه بشود تا خطاب ]ارْجِعِى إِلىَ رَبِّک ... (فجر/28) [ برایش بیاید ، اگر کسی رجوع به سمت پروردگار را طالب است ، باید به این نفس مطمئنه برسد . و این نفس مطمئنه راهش همین یقین است که خدا رزاق ماست و خدا اداره کننده و مدیر ماست و خدا ما را کافی است ] أَ لَیْسَ اللَّهُ بِکافٍ عَبْدَه ... (زمر/36) آیا خدا کافى براى امور بنده خود نیست؟ ... [ .
شمایی که نشسته ای و غصه می خوری آیا خداوند نمی تواند نیاز تو را تأمین کند ؟
هر جا درماندید به خودتان بگوئید : (أَ لَیْسَ اللَّهُ بِکافٍ عَبْدَه ) .
هر جا دیدید نگرانی به شما نزدیک است و میخواهد به شما نزدیک بشود بلافاصله بگو : (أَ لَیْسَ اللَّهُ بِکافٍ عَبْدَه ) . هر جا نگرانی آمد بگو : خدا هست و خدا کافی است برای تأمین نیازهای بنده خودش .
خدا ضعیف نیست ، خدا ناتوان نیست ، خدا غافل نیست ، خدا بخیل نیست ، خدا فقیر نیست .
بعد از عمری روزی خدا را خوردن ، جا ندارد برای روزی فردایمان غصه دار و نگران باشیم .