حکمت متعالی

فرمایشات عرشی مرحوم دولابی که توسط استاد معظم جناب آقای مهدی طیب شرح گردیده است

حکمت متعالی

فرمایشات عرشی مرحوم دولابی که توسط استاد معظم جناب آقای مهدی طیب شرح گردیده است

خود را مهمان خدا دیدن – 7

بســــــــم الله الرحمــــــن الرحیــــــــــم

  • در مهمانی خدا وقتی صاحبخانه را شناختی ، مشاهده ی جمال او سیرت می کند و دیگر از غذا می افتی ، بدون غذا سیر و بدون ثروت غنی خواهی بود .

شرح استاد : در همین عشق مجازی این دنیا هم همینطور است که عاشق و معشوق که عاشق هم هستند ، وقتی عاشق در محضر معشوق باشد و همین لذت حضور در محضر او و تماشای جمال او، عاشق را سیر می کند و حتی یاد خودش را هم فراموش می کند و حتی شاید ساعتها از وقت غذایش هم بگذرد ولی اصلاً یاد گرسنگی نیافتد ، چون جمال محبوب او را سیر می کند .

یک پله بالاتر بیائید و در همین جلسات معنوی یاد اهل بیت (ع) درست دقت کنید که شاید ساعتها انسان در جلسه بنشیند و ذره ای گرسنگی به انسان دست ندهد . چون انسان از راه باطن تغذیه می شود . بنابراین جمال محبوب انسان را سیر می کند و انسان را از خورد و خوراک می اندازد .

در ضیافت الهی در ماه مبارک رمضان ، آیا غیر از این است که مؤمن از خورد و خوراک می افتد ؟ روزه یعنی چه ؟ مؤمن حقیقی در صیافت الهی چنان جذب تماشای الهی است که از غذا خوردن سیر می شود ، و لذا روزه می گیرد . این خاصیت عشق است که انسان را سیر می کند .

وقتی حضرت موسی (ع) دعوت شد به ملاقات با خداوند متعال و این سفری که سی روز طول کشید ، حضرت از شوق دیدار در طول این مسیر نه چیزی خوردند و نه چیزی آشامیدن .

شرط زنده بودن بدن ما خوردن و آشامیدن و نفس کشیدن نیست . این مرتاضها را نگاه کنید که حتی مقام معنوی هم ندارند . آنها را داخل تابوت می گذارند و تابوت را هم میخ می زنند و او را ته قبر می گذارند و رویش را هم خاک می ریزند و هفتاد روز بعد میروند و خاک را می کنند و در تابوت را که باز می کنند مرتاض بلند می شود و راه می افتد . خوب این چطوری می شود در این مدت هفتاد روز ؟

باید به این باور برسیم که شرط زنده بودن این نیست که وابسته باشیم به خوردن و آشامیدن و تنفس کردن . البته این به آن معنا نیست که انسان دیگر چیزی نخورد و نیاشامد و یا نفس نکشد بلکه اینها نشانه ای است که انسان می تواند از جای دیگر تغذیه کند . انشاءالله به گونه ای بشویم که به سیری روح دست پیدا کنیم و به حالت استغناء روح برسیم که بی نیاز از همه خلق می شود . بی نیازی ، مقام بزرگی است تا این حالت دَلگی و گدا صفتی و حرص و طمع و ولعی که در روح است خاموش بشود . غنا در خارج قابل به دستیابی نیست چون ثروت نمی تواند انسان را بی نیاز کند . در روایات داریم که ثروت همچون آب دریای شور است که انسان هر چه میخورد بیشتر تشنه تر می شود .

غنا و بی نیازی مربوط به روح انسان است و این جمال محبوب است که این روح را تغذیه می کند .

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد