بســــــــم الله الرحمــــــن الرحیــــــــــم
شرح استاد : این نکات لطیف ، آداب شاد و راحت و بی دردسر و بی زحمت زندگی کردن است . تمام اینها برای این است که در زندگی ، حرص و حسرت و غصه نداشته باشیم و در زندگی دنیا خوش بگذرانیم . کسی که مهمان است ، زحمت و تقلا ندارد ، مهمان که در فکر و خیال نیست که مثلاً برای وعده بعدی چه غذایی درست کنم و چه مواد غذایی را بروم بخرم و چگونه آنرا بپزم . مهمان اصلاً از این غصه ها ندارد . اینها همه غم هایی است که به دل صاحبخانه هست . انشاءالله اگر ما در زندگی دنیایی خودمان را مهمان خدا بدانیم با خیال راحت باید لم بدهیم و تمامی زحمات هم برای خدا باشد .
مطمئناً فردای ما را همان کسی اداره می کند که دیروز و امروز ما را اداره کرده است .
گذشته خودتان را مرور کنید از زمانی که به اندازه یک سلول در رحم مادر شکل گرفتیم ، از همان روز مهمان خدا بودیم ، در رحم مادر ما چه فهم و عرضه و جربزه ای داشتیم ؟ ، چه کسی ما را تغذیه کرد؟ چه کسی نیازهای ما را در آن رحم تأمین کرد ؟ و زمانی هم که می خواستیم متولد بشویم قبل از تولد سینه های مادر پر از شیر شد تا زمانی که این بچه متولد شد بی غذا نماند و سفره این بچه را قبل از اینکه به دنیا بیاید چیده اند . اینها را باید ببینیم که فقط خدا بود که از ما پذیرائی کرد .
اینها را باید ببینیم تا اعتماد کنیم به این میزبان . اینها را باید ببینیم خدا چه زمانی ما را گرسنه گذاشته است ؟ در حالی که ما فهم و شعوری نداشتیم . در حالی که ما هیچ دغدغه خاطری برای رفع نیازهامان نداشیتم . آن خدای دیروز ، خدای امروز هم هست . پس نه غم امروز را بخوریم و نه نگران فردا باشیم . در فردای قیامت هم همین میزبان از ما پذیرائی می کند . کسی که ادب میهمانی در دنیا را مراعات می کند غصه قیامت را هم ندارد .
اینهایی را که گفتیم به معنای بیکار شدن نیست ، اینها به آن معنا است که نباید دغدغه خاطر و اضطراب داشته باشیم . مؤمن واقعی بسیار پر تلاش و مولّد و پر تحرک است . منتها این تلاش و تحرک زائده نگرانی و دغدغه خاطر و اضطراب و استرس نیست . خیال مؤمن راحت راحت است .
حاج آقای دولابی می فرمودند : مؤمن همانند یک مسافر کشتی است ، این مسافر در کشتی لم داده ولی کشتی ، امواج اقیانوس را می شکافد و این اقیانوس پر تلاطم را پشت سر می گذارد و به جلو می رود . دل مؤمن همانند آن مسافر است ، با قلبی مطمئن و دلی آرام آرام ، سر سوزنی استرس و اضطراب و تشویش ندارد . این دل را لم داده داخل کشتی بدن ، ولی این بدن که مثل آن کشتی است دارد امواج اقیانوس دنیایی را می شکافد و به جلو می رود . بدن مؤمن پر از تلاش و کوشش و فعالیت است .
انسانی که دارای اضطراب و استرس است تلاش مفیدی را هم انجام نخواهد داد و بسیاری از انرژیهای او را همین اضطرابها تخلیه می کند . حتی فرد مضطرب نمی تواند یک برنامه ریزی مناسبی را انجام دهد .
پس اگر می گوئیم که میهمان خدائیم نه اینکه دست از تلاش و کوشش برداریم و بگوئیم که باید لم بدهیم . لم بدهیم ولی دلمان باید لم بدهد ، یعنی اینکه قلب مطمئن پیدا کنیم ، همانند همان دعائی که در زیارت امین الله می گوئیم که خدایا من را مطمئن کن به قدرات خودت ، تا به این وسیله با دلی آرام آرام مشغول کار و تلاش و سازندگی شویم .
شرح استاد : اگر کسی بیشتر از سه روز در خانه شخصی میهمان باشد می گویند که دیگر آن کس میهمان نیست بلکه صاحبخانه است ، چون سر از همه چیز آن خانه درآورده است و جای همه چیز را می داند و از اسرار صاحبخانه با اطلاع می شود .
ما هم اگر بخواهیم صاحب سر الهی بشویم باید خود را میهمان پروردگار بدانیم و مانند یک میهمان در این میهمان خانه زندگی کنیم .