حکمت متعالی

فرمایشات عرشی مرحوم دولابی که توسط استاد معظم جناب آقای مهدی طیب شرح گردیده است

حکمت متعالی

فرمایشات عرشی مرحوم دولابی که توسط استاد معظم جناب آقای مهدی طیب شرح گردیده است

خود را مهمان خدا دیدن – 8

بســــــــم الله الرحمــــــن الرحیــــــــــم

  • هزار غم به دل صاحبخانه است که یکی به دل مهمان راه ندارد . در زندگی خودت را مهمان خدا بدان تا راحت شوی .

  • در دنیا اگر خودت را مهمان حساب کنی و حق تعالی را میزبان ، همه غصه ها میرود . چون هزار غصه به دل میزبان است که دل مهمان از یکی از آنها خبر ندارد .

شرح استاد : این نکات لطیف ، آداب شاد و راحت و بی دردسر و بی زحمت زندگی کردن است . تمام اینها برای این است که در زندگی ، حرص و حسرت و غصه نداشته باشیم و در زندگی دنیا خوش بگذرانیم . کسی که مهمان است ، زحمت و تقلا ندارد ، مهمان که در فکر و خیال نیست که مثلاً برای وعده بعدی چه غذایی درست کنم و چه مواد غذایی را بروم بخرم و چگونه آنرا بپزم . مهمان اصلاً از این غصه ها ندارد . اینها همه غم هایی است که به دل صاحبخانه هست . انشاءالله اگر ما در زندگی دنیایی خودمان را مهمان خدا بدانیم با خیال راحت باید لم بدهیم و تمامی زحمات هم برای خدا باشد .

مطمئناً فردای ما را همان کسی اداره می کند که دیروز و امروز ما را اداره کرده است .

گذشته خودتان را مرور کنید از زمانی که به اندازه یک سلول در رحم مادر شکل گرفتیم ، از همان روز مهمان خدا بودیم ، در رحم مادر ما چه فهم و عرضه و جربزه ای داشتیم ؟ ، چه کسی ما را تغذیه کرد؟ چه کسی نیازهای ما را در آن رحم تأمین کرد ؟ و زمانی هم که می خواستیم متولد بشویم قبل از تولد سینه های مادر پر از شیر شد تا زمانی که این بچه متولد شد بی غذا نماند و سفره این بچه را قبل از اینکه به دنیا بیاید چیده اند . اینها را باید ببینیم که فقط خدا بود که از ما پذیرائی کرد .

اینها را باید ببینیم تا اعتماد کنیم به این میزبان . اینها را باید ببینیم  خدا چه زمانی ما را گرسنه گذاشته است ؟ در حالی که ما فهم و شعوری نداشتیم . در حالی که ما هیچ دغدغه خاطری برای رفع نیازهامان نداشیتم . آن خدای دیروز ، خدای امروز هم هست . پس نه غم امروز را بخوریم و نه نگران فردا باشیم . در فردای قیامت هم همین میزبان از ما پذیرائی می کند . کسی که ادب میهمانی در دنیا را مراعات می کند غصه قیامت را هم ندارد .

اینهایی را که گفتیم به معنای بیکار شدن نیست ، اینها به آن معنا است که نباید دغدغه خاطر و اضطراب داشته باشیم . مؤمن واقعی بسیار پر تلاش و مولّد و پر تحرک است . منتها این تلاش و تحرک زائده نگرانی و دغدغه خاطر و اضطراب و استرس نیست . خیال مؤمن راحت راحت است .

حاج آقای دولابی می فرمودند : مؤمن همانند یک مسافر کشتی است ، این مسافر در کشتی لم داده ولی کشتی ، امواج اقیانوس را می شکافد و این اقیانوس پر تلاطم را پشت سر می گذارد و به جلو می رود . دل مؤمن همانند آن مسافر است ، با قلبی مطمئن و دلی آرام آرام ، سر سوزنی استرس و اضطراب و تشویش ندارد . این دل را لم داده داخل کشتی بدن ، ولی این بدن که مثل آن کشتی است دارد امواج اقیانوس دنیایی را می شکافد و به جلو می رود . بدن مؤمن پر از تلاش و کوشش و فعالیت است .

انسانی که دارای اضطراب و استرس است تلاش مفیدی را هم انجام نخواهد داد و بسیاری از انرژیهای او را همین اضطرابها تخلیه می کند . حتی فرد مضطرب نمی تواند یک برنامه ریزی مناسبی را انجام دهد .

پس اگر می گوئیم که میهمان خدائیم نه اینکه دست از تلاش و کوشش برداریم و بگوئیم که باید لم بدهیم . لم بدهیم ولی دلمان باید لم بدهد ، یعنی اینکه قلب مطمئن پیدا کنیم ، همانند همان دعائی که در زیارت امین الله می گوئیم که خدایا من را مطمئن کن به قدرات خودت ، تا به این وسیله با دلی آرام آرام مشغول کار و تلاش و سازندگی شویم .  

 

  • مهمان خیلی هوشیار است . هیچ کس مثل مهمان از اسرار صاحبخانه با خبر نیست .

شرح استاد : اگر کسی بیشتر از سه روز در خانه شخصی میهمان باشد می گویند که دیگر آن کس میهمان نیست بلکه صاحبخانه است ، چون سر از همه چیز آن خانه درآورده است و جای همه چیز را می داند و از اسرار صاحبخانه با اطلاع می شود .

ما هم اگر بخواهیم صاحب سر الهی بشویم باید خود را میهمان پروردگار بدانیم و مانند یک میهمان در این میهمان خانه زندگی کنیم .

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد