حکمت متعالی

فرمایشات عرشی مرحوم دولابی که توسط استاد معظم جناب آقای مهدی طیب شرح گردیده است

حکمت متعالی

فرمایشات عرشی مرحوم دولابی که توسط استاد معظم جناب آقای مهدی طیب شرح گردیده است

کاستی ها و ابتلائات ، غم ها و نگرانی ها – 8

بســــــــم الله الرحمــــــن الرحیــــــــــم

اینکه خداوند فرموده است : لِکَیْلا تَأْسَوْا عَلى‏ ما فاتَکُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاکُم‏ . تا بر آنچه از دستتان میرود ، اندوهگین و متأسف نشوید و به خاطر آنچه به دستتان می آید ، فرحناک نگردید . اگر نبود یقین به اینکه خداست که چیزها را از ما می گیرد یا به ما می دهد و خداوند خیرخواه و عالِم به مصالح بندگان خود می باشد ، پس وقتی چیزی از دستمان میرود ، مصلحت ما در نداشتن آن است و وقتی به دستمان می رسد ، خیر ما در داشتن آن است . اگر این یقین نبود ، العیاذبالله این حرف زور بود.

شرح استاد : قبلاً گفتیم که احدی جز خداوند متعال در زندگی ما کاره ای نیست . " لا مؤثر فی الوجود الی الله "  .

این چیزی را که از دست ما رفته است را اولاً ما باید به آن پی ببریم که این چیز را خداوند از زندگی ما خارج کرده است و این مشکل و گرفتاری را خداوند در زندگی ما پیش آورد . ثانیاً این خداوندی که این گرفتاری را برای من پیش آورد خیرخواه من است . پس آنچه که در حال شدن است به مصلحت ماست. چون همه آن چیزی را که می شود ، چه به دست انسانهای دیگر ، چه به دست عوامل طبیعی ، همه کار خداوند متعال است .

حضرت امیر (ع) در مناجات شعبانیه می فرمایند : " ... مِنْ سَرِیرَتِی وَ عَلانِیَتِی وَ بِیَدِکَ لا بِیَدِ غَیْرِکَ زِیَادَتِی وَ نَقْصِی وَ نَفْعِی وَ ضَرِّی . ... قلم تقدیرت نافذ و جاری است و افزونی و کاهشم و سود و زیانم، تنها به دست توست. "

حالا اگر این باور و یقین نبود و فرض کنیم بنده صد میلیون تومانم دود و خاکستر بشود و من خم به ابرو نیاورم و متأسف نشوم ، و یا صد میلیون تومان گیرم بیاید و اصلاً خوشحال نشوم ، خوب این حرف زوری است .

فقط وقتی می شود این بدست آوردن ها و از دست دادن ها روح ما را به موج در نیاورد ، چه موج غم و چه موج شادی ، که انسان وصل شده باشد به آن بیکرانه توحید .

انسان باید بداند که دادن و گرفتن ، هر دو کار خداست و هر دو ، هم یکی است و هم خیر . بدست آوردن و از دست دادن هر دو یکی است . اگر به این یقین رسیدید آنوقت اگر چیزی گیرتان آمد ذوق زده نمی شوید و اگر چیزی را از دست دادید غمگین و ناراحت نمی شوید .

اینها راز شاد زیستن است و کلیدهای بزرگ زندگی است . که ابتداعاً باید شناخته شده و بعد به باور تبدیل بشود . به قول مرحوم دولابی " وقتی باور شد این باور ، یاور می شود " . تفاوت باور با یاور در یک نقطه است که آن نقطه ، نقطه تحت باء بسم الله الرحمن الرحیم و آن حضرت امیر المؤمنین (ع) است .

اگر علی (ع) بیاید کنار باور می شود یاور .

راه رسیدن به باور تلقین مکرر به خویشتن است .

وقتی تحقیقات علمی خودمان را انجام دادیم و تردیدهای عقلی امان برطرف شد و دیگر قبول کردیم که مطلب ما حرف درستی است ، حالا اگر این مطلب را بارها و بارها برای خودمان تکرار کنیم و مرتب یادآور بشویم و تلقین بکنیم ، کم کم این مطلب به باور و یقین تبدیل می شود .

این همان رمز تکرار اذکار و عبادات است که ما را به یقین میرساند .

" وَ اعْبُدْ رَبَّکَ حَتَّى یَأْتِیَکَ الْیَقین‏ (حجر/99) پروردگار خویش را عبادت کن تا برایت یقین فرا رسد "

پس برای رسیدن به یقین راه این است که انسان این حقایق را برای خودش تکرار کند .

مرحوم دولابی می فرمودند : " اگر انسان به این حیوانات حلال گوشت دقت کند می بیند که یکی از مشخصات این حیوانات آن است که نشخوار کننده هستند . مثل گاو ، گوسفند ، شتر که وقتی به مرتعی می رسند آن علفها و سبزه ها را می خورند بعد در زمان فراغت همان خورده ها را از معده برمی گردانند و دو باره می جوند و می جوند تا آن علفها قابل هضم بشود ، شاید این عمل نشخوار چندین بار انجام می شود . حالا اگر انسان می خواهد که حلال گوشت بشود راهش نشخوار کردن است و این لقمه ها و غذاهای معنوی را که می خورید حالا چه در جلسات باشد و چه در کتابها باشد را رها نکنید ، این لقمه ها را در فرصت فراغت دو باره نشخوار کنید و آن مطالب روحی را برگردانید در ذهنتان و فکر کنید که آن مطالب چه معنایی داشت و این کار را چندین بار تکرار کنید که این تکرار کمک می کند که هم مطلب را بهتر بفهمید و هم بر روح و جانتان رسوخ کند و بنشیند تا به یقین تبدیل بشود. وقتی به یقین تبدیل شد دیگر آثار بسیار شیرین او را بدست خواهیم آورد . و گرنه با تکرار لفظ بهره زیادی را نصیب انسان نمی کند ."

حالا اگر بزرگترین امواج و طوفانها و مشکلات در زندگی انسان برپا شود ولی او خم به ابرو نیاورد و یا بزرگترین موفقیت ها که دیگران را مست می کند حتی یک ذره او تکان نمی دهد .

" مؤمن همچون کوه راسخ و مستحکمی است که تندبادها نمی توانند او را حرکت بدهند ."

پس اگر این خصوصیت مؤمن است ، خداوند می فرماید علت اینکه حادثه ها و ابتلائات و اتفاقات و موفقیتها را پیش می آوریم برای این است که : " لِکَیْلا تَأْسَوْا عَلى‏ ما فاتَکُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاکُم (حدید/23) این را بدان جهت خاطر نشان ساختیم تا دیگر از آنچه از دستتان مى‏رود غمگین نشوید، و به آنچه به شما عاید مى‏گردد خوشحالى مکنید "

انسان وقتی به این یقین رسید به یک شادی دست پیدا می کند که دیگر این شادی های دنیوی اثری ندارد . روح انسان دیگر آرام است و از تلاطم خبری نیست " ِ أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوب‏ (رعد/28) تنها با یاد خدا دلها آرامش پیدا مى‏کند "

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد