بســــــــم الله الرحمــــــن الرحیــــــــــم
اینکه خداوند فرموده است : لِکَیْلا تَأْسَوْا عَلى ما فاتَکُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاکُم . تا بر آنچه از دستتان میرود ، اندوهگین و متأسف نشوید و به خاطر آنچه به دستتان می آید ، فرحناک نگردید . اگر نبود یقین به اینکه خداست که چیزها را از ما می گیرد یا به ما می دهد و خداوند خیرخواه و عالِم به مصالح بندگان خود می باشد ، پس وقتی چیزی از دستمان میرود ، مصلحت ما در نداشتن آن است و وقتی به دستمان می رسد ، خیر ما در داشتن آن است . اگر این یقین نبود ، العیاذبالله این حرف زور بود.
شرح استاد : قبلاً گفتیم که احدی جز خداوند متعال در زندگی ما کاره ای نیست . " لا مؤثر فی الوجود الی الله " .
این چیزی را که از دست ما رفته است را اولاً ما باید به آن پی ببریم که این چیز را خداوند از زندگی ما خارج کرده است و این مشکل و گرفتاری را خداوند در زندگی ما پیش آورد . ثانیاً این خداوندی که این گرفتاری را برای من پیش آورد خیرخواه من است . پس آنچه که در حال شدن است به مصلحت ماست. چون همه آن چیزی را که می شود ، چه به دست انسانهای دیگر ، چه به دست عوامل طبیعی ، همه کار خداوند متعال است .
حضرت امیر (ع) در مناجات شعبانیه می فرمایند : " ... مِنْ سَرِیرَتِی وَ عَلانِیَتِی وَ بِیَدِکَ لا بِیَدِ غَیْرِکَ زِیَادَتِی وَ نَقْصِی وَ نَفْعِی وَ ضَرِّی . ... قلم تقدیرت نافذ و جاری است و افزونی و کاهشم و سود و زیانم، تنها به دست توست. "
حالا اگر این باور و یقین نبود و فرض کنیم بنده صد میلیون تومانم دود و خاکستر بشود و من خم به ابرو نیاورم و متأسف نشوم ، و یا صد میلیون تومان گیرم بیاید و اصلاً خوشحال نشوم ، خوب این حرف زوری است .
فقط وقتی می شود این بدست آوردن ها و از دست دادن ها روح ما را به موج در نیاورد ، چه موج غم و چه موج شادی ، که انسان وصل شده باشد به آن بیکرانه توحید .
انسان باید بداند که دادن و گرفتن ، هر دو کار خداست و هر دو ، هم یکی است و هم خیر . بدست آوردن و از دست دادن هر دو یکی است . اگر به این یقین رسیدید آنوقت اگر چیزی گیرتان آمد ذوق زده نمی شوید و اگر چیزی را از دست دادید غمگین و ناراحت نمی شوید .
اینها راز شاد زیستن است و کلیدهای بزرگ زندگی است . که ابتداعاً باید شناخته شده و بعد به باور تبدیل بشود . به قول مرحوم دولابی " وقتی باور شد این باور ، یاور می شود " . تفاوت باور با یاور در یک نقطه است که آن نقطه ، نقطه تحت باء بسم الله الرحمن الرحیم و آن حضرت امیر المؤمنین (ع) است .
اگر علی (ع) بیاید کنار باور می شود یاور .
راه رسیدن به باور تلقین مکرر به خویشتن است .
وقتی تحقیقات علمی خودمان را انجام دادیم و تردیدهای عقلی امان برطرف شد و دیگر قبول کردیم که مطلب ما حرف درستی است ، حالا اگر این مطلب را بارها و بارها برای خودمان تکرار کنیم و مرتب یادآور بشویم و تلقین بکنیم ، کم کم این مطلب به باور و یقین تبدیل می شود .
این همان رمز تکرار اذکار و عبادات است که ما را به یقین میرساند .
" وَ اعْبُدْ رَبَّکَ حَتَّى یَأْتِیَکَ الْیَقین (حجر/99) پروردگار خویش را عبادت کن تا برایت یقین فرا رسد "
پس برای رسیدن به یقین راه این است که انسان این حقایق را برای خودش تکرار کند .
مرحوم دولابی می فرمودند : " اگر انسان به این حیوانات حلال گوشت دقت کند می بیند که یکی از مشخصات این حیوانات آن است که نشخوار کننده هستند . مثل گاو ، گوسفند ، شتر که وقتی به مرتعی می رسند آن علفها و سبزه ها را می خورند بعد در زمان فراغت همان خورده ها را از معده برمی گردانند و دو باره می جوند و می جوند تا آن علفها قابل هضم بشود ، شاید این عمل نشخوار چندین بار انجام می شود . حالا اگر انسان می خواهد که حلال گوشت بشود راهش نشخوار کردن است و این لقمه ها و غذاهای معنوی را که می خورید حالا چه در جلسات باشد و چه در کتابها باشد را رها نکنید ، این لقمه ها را در فرصت فراغت دو باره نشخوار کنید و آن مطالب روحی را برگردانید در ذهنتان و فکر کنید که آن مطالب چه معنایی داشت و این کار را چندین بار تکرار کنید که این تکرار کمک می کند که هم مطلب را بهتر بفهمید و هم بر روح و جانتان رسوخ کند و بنشیند تا به یقین تبدیل بشود. وقتی به یقین تبدیل شد دیگر آثار بسیار شیرین او را بدست خواهیم آورد . و گرنه با تکرار لفظ بهره زیادی را نصیب انسان نمی کند ."
حالا اگر بزرگترین امواج و طوفانها و مشکلات در زندگی انسان برپا شود ولی او خم به ابرو نیاورد و یا بزرگترین موفقیت ها که دیگران را مست می کند حتی یک ذره او تکان نمی دهد .
" مؤمن همچون کوه راسخ و مستحکمی است که تندبادها نمی توانند او را حرکت بدهند ."
پس اگر این خصوصیت مؤمن است ، خداوند می فرماید علت اینکه حادثه ها و ابتلائات و اتفاقات و موفقیتها را پیش می آوریم برای این است که : " لِکَیْلا تَأْسَوْا عَلى ما فاتَکُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاکُم (حدید/23) این را بدان جهت خاطر نشان ساختیم تا دیگر از آنچه از دستتان مىرود غمگین نشوید، و به آنچه به شما عاید مىگردد خوشحالى مکنید "
انسان وقتی به این یقین رسید به یک شادی دست پیدا می کند که دیگر این شادی های دنیوی اثری ندارد . روح انسان دیگر آرام است و از تلاطم خبری نیست " ِ أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوب (رعد/28) تنها با یاد خدا دلها آرامش پیدا مىکند "