بســــــــم الله الرحمــــــن الرحیــــــــــم
یا من عطائهُ عطاوٌ و مَنعهُ عطاءٌ : ای خداوندی که عطا کردنت عطا است و دریغ نمودن و ندادن تو هم عطاست . کسی که دهنده و غنی است ، این گونه است . خوبان این گونه اند . دوستان اهل بیت (ع) و مؤمنین هم همین گونه اند . وقتی می دهند که می دهند ، وقتی هم نمی دهند ، باز هم می دهند . ولی اهل طبیعت عکس این هستند ، وقتی که می گیرند می گیرند ، وقتی هم می دهند ، می گیرند. اهل آخرت کارشان عطا و دادن است ، اهل طبیعت منع و گرفتن .
شرح استاد : این گفتار مثال یک مادر مهربانی است نسبت به فرزند خودش که زمانی یک خوراکی را به فرزندش می دهد که فرزند آن خوراکی را دوست دارد و طالب آن خوراکی است که این کار مادر عطایی است که به فرزند خود می کند ، و وقتی هم آن چیزی را که آن بچه هوس کرده ولی برایش ضرر دارد و مادر هوس او را عملی نمی کند و آن چیز را به او نمی دهد در اصل مادر با آن ندادنش دارد خیر می رساند به فرزندش ، چون با دادن آن چیز به فرزند مواجبات بیماری و ناراحتی او را فراهم می کند . لذا این مادر در دادن و منع و ندادنش دارد به فرزند محبت می کند و این خصوصیت مؤمن است . این صفت خداست که از خدا به اولیاء خدا و از اولیاء خدا به مؤمنین رسیده است . وقتی می دهند که می دهند و وقتی نمی دهند ، باز هم می دهند .
کافر و شقی که اهل طبیعت هستند وقتی چیزی می دهند ، برای این می دهند که حتماً چیزی از شما بگیرند . چون قصد آنها این نیست که چیزی به شما بدهند ، اگر حقوقی به شما می دهند برای این است که چهار برابر آن حقوق از شما کار بکشند . پس آن دادنشان برای گرفتن است . قصد آنها این است که کاری از شما بکشند و برای این کار دانه ای هم جلوی شما می پاشند . لذا زمانی که دارند به شما چیزی می دهند به نیت گرفتن ، آن کار را انجام می دهند .
در احکام دین توجه فرمائید آنجائی که خمس و ذکات می گیرند در اصل با پرداخت آنها ، چیزهای بسیار بزرگتری را می دهند . این احکام بهانه هایی است برای دادن آن چیزهای بزرگتر . خداوند خواسته چیزهایی بدهد که راهش و بهانه اش را پرداخت خمس و ذکات قرار داده است .
حتی زمانی که انسانی در میدان جنگ جان خودش را از دست می دهد که به فرموده قرآن : " إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى مِنَ الْمُؤْمِنینَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ ... (توبه/111) خدا از مؤمنان جانها و مالهایشان را خریده به این (بهاء) که بهشت از آن آنها باشد ... " خداوند خواسته بهشت را بدهد این را بهانه کرده است . اصل بر دادن است که وقتی چیزی را می گیرد قصدش دادن است .
اگر حضرت ابا عبدالله الحسین (ع) در ساعات آخر که همه اصحاب و نزدیکانشان شهید شده بودند و دیگر کسی باقی نمانده بود و حتی کوچکترین سرباز، حضرت علی اصغر (ع) هم شهید شده بودن و حضرت سیدالشهداء (ع) تنهای تنها بودند که در آن لحظات حضرت حال و هوای عجیبی داشتند ، از یک طرف اهل حرم نگران و از طرف دیگر دشمن حمله ور ، و این نقل شده است که حضرت سوار بر اسب خود بودند و حمله می کردند به سمت دشمنی که قصد داشت به طرف خیمه ها و خود حضرت حمله کنند و بعد برای اینکه اهل حرم متوجه بشوند که حضرت هنوز زنده هستند حضرت می فرمودند : " لا حول ولا قوة الا بالله " و با این ذکر پیغام می فرستادند برای اهل حرم که من هنوز هستم و با این روش مرتب به سمت دشمن حمله می کردند و آنها را عقب می زدند و مجدداً به عقب بر می گشتند . حالا تصور کنید با این حملات و با توجه به داغ هایی که حضرت در طول این روز دیده بودند و گرمای زیاد و آن تشنگی ببینید چه بر سر انسان می آورد و این بود که حضرت رمق را از دست دادند ، حضرت چند لحظه ای از اسب پیاده شدند و نیزه را بر زمین زدند و اصحاب خودشان را صدا زدند و فرمودند : آیا کسی هست که مرا یاری کند ؟ آیا کسی هست به نصرت من بر خیزد ؟ آیا کسی هست از حرم رسول خدا (ص) دفاع کند ؟ اگر حضرت در اینجا طلب نصرت می کند آیا حضرت نیاز به نصرت خلق دارد ؟ حضرتی که تمام خلقت بر سر او می چرخد ، همه اهل عالم از مجرای وجود او فیض و کمالات هستی را می برند ، حضرت به چه کسی محتاج است جز به خداوند متعال ؟ همه اهل عالم ریزه خوار سفره حضرت هستند ، حتی همین اشقیایی که امروز شمشیر به دست گرفتند و قصد جان حضرت را کرده اند ، آنها هم همین الآن وجودشان را از مجرای وجود حضرت دریافت می کنند . حیات و قدرت و علمشان را از مجرای وجود آن حضرت دریافت می کنند . حضرت به چه کسی نیاز دارد که نصرت بگیرد ؟ لذا آنجایی که حضرت می فرمایند : "هل من ناصراً ینصرنی " در واقع دارند می فرمایند : آیا کسی هست که بیاید تا من او را یاری کنم ؟ اولیاء خدا اینگونه اند که وقتی چیزی می گیرند در واقع دارند می دهند ، حضرت می خواهند یاری کنند . حضرت وقتی طلب آب کردند به این معنا است که حضرت می خواهند آب بنوشانند ، می خواهند آب معرفت ، آب کمال ، آب حقیقت ، آب توحید ، شراب توحید و ولایت را بنوشانند وقتی می گوید یک جرعه آب به من بدهید .
خدا و اولیاء خدا و مؤمنین اینگونه اند که وقتی می گیرند فی الواقع دارند می دهند بر خلاف اهل طبیعت که دانه می پاشانند تا صیدی بکنند .