حکمت متعالی

فرمایشات عرشی مرحوم دولابی که توسط استاد معظم جناب آقای مهدی طیب شرح گردیده است

حکمت متعالی

فرمایشات عرشی مرحوم دولابی که توسط استاد معظم جناب آقای مهدی طیب شرح گردیده است

کاستی ها و ابتلائات ، غم ها و نگرانی ها – 14

بســــــــم الله الرحمــــــن الرحیــــــــــم

بوسه و دشنام را تک تک بده                       تا ببینم زین دو شیرین تر کدام

شرح استاد : اگر انصاف انسان باز بشود ، اگر فهم انسان باز بشود واقعاً انسان گیر می کند که خداوند در نوازش ها بیشتر خوبی می کند یا در ابتلائاتی که برای ما بوجود می آورد .

در دعای پانزدهم صیحفه سجادیه می خوانیم : اللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ عَلَى مَا لَمْ أَزَلْ أَتَصَرَّفُ فِیهِ مِنْ سَلامَةِ بَدَنِى، وَ لَکَ الْحَمْدُ عَلَى مَا أَحْدَثْتَ بِى مِنْ عِلَّةٍ فِى جَسَدِى : خداوندا! سپاس تو را بر آن تندرستى که همیشه از آن برخوردار بودم، سپاس تو را بر این بیمارى که در تن من پدید آوردى.

توجه بفرمائید همانطور که حضرت برای سلامتی خود شاکرند برای بیماری خودشان هم شاکر هستند.

بعد می فرمایند : فَمَا أَدْرِى، یَا إِلَهِى، أَیُّ الْحَالَیْنِ أَحَقُّ بِالشُّکْرِ لَکَ، وَ أَیُّ الْوَقْتَیْنِ أَوْلَى بِالْحَمْدِ لَکَ : و نمى دانم کدام یک از این دو حال به شکرگزارى سزاوارتر است و کدام یک از این دو هنگام به سپاس اولى تر؟

أَ وَقْتُ الصِّحَّةِ الَّتِى هَنَأْتَنِى فِیهَا طَیِّبَاتِ رِزْقِکَ، وَ نَشَّطْتَنِى بِهَا لابْتِغَاءِ مَرْضَاتِکَ وَ فَضْلِکَ، وَ قَوَّیْتَنِى مَعَهَا عَلَى مَا وَفَّقْتَنِى لَهُ مِنْ طَاعَتِکَ؟ : آیا هنگام تندرستى که روزهاى پاکیزه خود را بر من گوارا ساخته بودى و مرا در طلب رضایت و فضل خود چالاک گردانیده و براى اداى طاعاتى که توفیق دادى مرا نیرو بخشیده اى.

أَمْ وَقْتُ الْعِلَّةِ الَّتِى مَحَّصْتَنِى بِهَا، وَ النِّعَمِ الَّتِى أَتْحَفْتَنِى بِهَا، تَخْفِیفا لِمَا ثَقُلَ بِهِ عَلَیَّ ظَهْرِى مِنَ الْخَطِیئَاتِ، وَ تَطْهِیرا لِمَا انْغَمَسْتُ فِیهِ مِنَ السَّیِّئَاتِ، وَ تَنْبِیها لِتَنَاوُلِ التَّوْبَةِ، وَ تَذْکِیرا لِمَحْوِ الْحَوْبَةِ بِقَدِیمِ النِّعْمَةِ؟ : یا هنگام بیمارى که مرا از آلودگى ها پاک کردى و تحفه ها فرستادى که بار پشت مرا از گناهان سبک گردانى و از چرک معصیت که بدان آلوده ام پاک سازى و متوجه کردى مرا که قدر نعمت پیشین را بدانم و به یاد من آوردى که به توبه زنگ گناه را از خویشتن بزدایم .

وَ فِى خِلالِ ذَلِکَ مَا کَتَبَ لِىَ الْکَاتِبَانِ مِنْ زَکِیِّ الْأَعْمَالِ، مَا لا قَلْبٌ فَکَّرَ فِیهِ، وَ لا لِسَانٌ نَطَقَ بِهِ، وَ لا جَارِحَةٌ تَکَلَّفَتْهُ، بَلْ إِفْضَالا مِنْکَ عَلَیَّ، وَ إِحْسَانا مِنْ صَنِیعِکَ إِلَیَّ. : در این میان نویسندگان براى من چندان عمل صالح نوشتند که در اندیشه هیچ دلى نگنجد و و هیچ زبان، یاراى بر شمردن آن را ندارد و هیچ یک از اندام هاى من رنجى براى آن عمل نکشیده، بلکه محض فضل و احسان توست.

این است که وقتی فهم انسان باز بشود متحیر می ماند که خدایا ابتلائات تو شیرین تر است یا نعمتهای تو ؟

ای جفای تو زمهرت خوبتر                           انتقام تو زجان محبوبتر

و لذا انسان می ماند که کدام یک از اینها را سپاس بگذارد و کدام یک شیرین تر و لذیذ تر است و کدام یک از اینها ارزشمند تر است ؟

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد