بســــــــم الله الرحمــــــن الرحیــــــــــم
ابتلا و امتحان ، فضل ثانوی خداوند است که انسان را متوجه ضعف های خود می سازد و امکان می دهد در مسیر رفع آنها گام بردارد . احساس خسارت شکست در امتحان الهی موجب می شود انسان گام های بلندتری در این مسیر بردارد .
شرح استاد : خود انسان مکلف است که برود و در خودش جستجو کند تا عیب هایش را بیابد و آنها را برطرف کند .
" قَدْ أَفْلَحَ مَن زَکَّئهَا (شمس/9) (سوگند به این آیات) که هر کس جان خود را از گناه پاک سازد رستگار مىشود "
فلاح میوه تزکیه است و تزکیه مستلزم این است که انسان کاستی ها و نقص ها و ایرادات و آلودگیهای درون خودش را بشناسد و برطرف کند . اما خداوند متعال لطف و عنایتی بر ما کرده که کار بر ما ساده تر باشد .
جستجو برای پیدا کردن عیوب پنهان درونی وجود ما کار بسیار دشواری است . خداوند متعال برای اینکه مؤمن به راحتی بتواند عیوب نفس خودش را پیدا کند و در صدد برطرف کردنش بر بیاید آمده یک معرفهایی را در دسترس قرار داده ( همانگونه که ما در علم شیمی یک معرفهایی را در یک محلولی می زنیم تا ببینیم آن محلول باز است یا اسید ) و این ابتلائات نقش یک معرف را دارد .
خداوند متعال وقتی ابتلائاتی را در مسیر زندگی پیش می آورد عیوب و نقص نفس مؤمن آشکار می شود و به راحتی او عیبهای خودش را می فهمد و وقتی عیب ها را متوجه شد به سادگی می تواند قدم در رفع آنها بردارد .
اگر ابتلائات در زندگی نبود کار بسیار دشوار بود . این ابتلائات کاستی ها و نقص ها و ضعف های درون ما را آشکار می کند . این مثال آن جوش چرکینی است که در پوست انسان می زند تا آنرا از عفونتهای درون وجودش آگاه کند . اگر این جوش چرکین نمی زد انسان چگونه از عفونت درون خودش مطلع می شد ؟ چه بسا که آن عفونت رشد می کرد و انسان جان خودش را از دست می داد . اما این جوش چرکین وقتی بر پوست آشکار شد انسان می تواند برود و خودش را معالجه کند . آن ابتلائات باعث می شود که ضعفهای درونی ما آشکار بشود و این از فضل خداوند متعال است . این امتحانات که بنام امتحان قوه یا کوئیز در مدارس است را دقت کنید ، نمراه اش را دخالت نمی دهند ولی با این امتحان دانش آموز متوجه ضعفهای خودش در دروس مختلف می شود و راه جبران ضعف برای امتحان اصلی فراهم می شود. این امتحان لطف معلم به دانش آموز است که او را کمک می کند تا ضعف دروس خودش را متوجه شود .
ابتلاء و امتحان فضل ثانوی خداوند است .
حالا این دانش آموزی که در امتحان میان ترم نمره کمی گرفته همین باعث می شود که تکانی بخورد و خیز بلندتری بردارد و همتش را با عزم بیشتری به کار ببندد تا نواقصش را جبران نماید و دروس خودش را با موفقیت به پایان برساند .
مؤمن هم همینطور است و وقتی احساس کرد که در یک امتحانی از نفسش شکست خورده و از جهل و هوا و هوسش زمین خورده ، بلند می شود و محکم تر از گذشته ادامه راه می دهد و اگر احساس کرد که خسارتی به او خورده تلاشش را بیشتر می کند تا عقب ماندگی خودش را جبران نماید . پس این زمین خوردن چیز بدی نبود و سرعت حرکت کردنمان را بیشتر کرد ، دقت و مواظبت مان را در سیرمان بالا برد ، استحکام گامهایمان را بیشتر کرد . البته هیچ انسان عاقلی قصد نمی کند که زمین بخورد ولی اگر زمین خورد این زمین خوردن چیزی بدی نیست ، که هم ضعف های خودش را فهمید و هم عزمش جدی تر شد و هم همتش قوی تر شد در جدی راه رفتن و ادامه مسیر .