حکمت متعالی

فرمایشات عرشی مرحوم دولابی که توسط استاد معظم جناب آقای مهدی طیب شرح گردیده است

حکمت متعالی

فرمایشات عرشی مرحوم دولابی که توسط استاد معظم جناب آقای مهدی طیب شرح گردیده است

کاستی ها و ابتلائات ، غم ها و نگرانی ها –34

بســــــــم الله الرحمــــــن الرحیــــــــــم

لبت را کنترل کن . ولو به تو سخت می گذرد ، گله و شکوه نکن و از خدا خوبی بگو . حتی به دروغ از خدا تعریف کن و این کار را ادامه بده تا کم کم بر تو معلوم شود که به راستی خدا خوب خدایی است و آن وقت هم که به خیال خودت به دروغ از خدا تعریف می کردی ، فی الواقع راست می گفتی و خدا خوب خدایی بود .

شرح استاد : در مرحله اول انسان باید لبش را کنترل کند و گله و شکایت نکند ، مرحله دوم و بالاتر این است که انسان از خدا تعریف هم بکند و ابراز کند که بهتر از این نمی شد و فوق تصور ما بود که خدا با ما این همه خوبی کند و خدا هیچ جایی را برای ما کم نگذاشته ، در دعای ماه رجب داریم :

" فَاِنَّهُ غَیْرُ مَنْقُوصٍ ما اَعْطَیْتَ (زیرا آنچه تو دهی چیزی کم ندارد ) "

این درجه بالاتر است که بعد از اینکه لبمان را کنترل کردیم و گله و شکایتی نداشتیم ، شروع کنیم از خدا تعریف کردن . البته امکان دارد اول کار شما پیش خودتان بگوئید که من با این تعریف دارم دروغ می گویم و خدا در این مسئله چیزی را کم گذاشته است چرا که من گرسنه ام ، فقیرم ، بیمارم ، بیکارم و ... و اینکه می گویم خدا بهترین کار ممکن را کرده است پس در حال دروغ گفتن هستم .

ولی شما به دروغ از خدا تعریف کنید و این کار را ادامه دهید ، چون این جهل ماست که اجازه نمی دهد ما خوبی ها و کمال فعل خدا را نبینیم و مرتب نقصان ببینیم . همین جهل باعث می شود ما نظام هستی را نظام احسن نبینیم و فکر می کنیم عیبی و کم و کاستی ای در این نظام هست .

وقتی که تعریف از خدا را ادامه دادید و پرده ها کنار رفت متوجه می شوید که دروغی نگفته اید و نظام هستی یک نظام احسن است و واقعاً بهتر از این نمی شد که خدا با ما انجام داد .

این مثال را بارها گفته ام که بچه ای که بیمار است و پزشک داروهای تلخی را برای او تجویر کرده و او را از شیرینی و بستنی منع کرده و برای او جست و خیز را ممنوع کرده است . حالا این بچه بخاطر جهلش فکر می کند دکتر برای او چیزهای بدی برایش تجویز کرده و نق می زند که این هم شد دکتر که باید درد آمپول و تلخی دارو را باید تحمل کنیم و از همه چیزهای خوشمزه و لذیذ ما را محروم کرده است . حالا اگر این بچه بزرگ بشود و بفهمد که با این بیماری شیرینی و شکلات و بستنی برایش ضرر دارد و امکان دارد که او را حتی بکشد و این داروهای تلخ برایش شفا بخش است آنوقت است که متوجه می شود آقای دکتر بهترین کار ممکن را با او می کند . لذا حالا اگر در آن سن طفولیت به او گفتند که به دروغ از آقای دکتر تشکر کن و به او بگو آقای دکتر دست شما درد نکند و شما چقدر قشنگ طبابت می کنید آنوقت وقتی کم کم بزرگ شدی و مثل آقای دکتر فهمیده شدی می بینی که آنوقتی که به دروغ از دکتر تعریف می کردی در واقع دروغ نمی گفتی و به راستی کار دکتر حرف نداشت . چرا که اگر این علم آقای دکتر را به آن کودک بدهند مطمئن باشید که او هم همان چیزی را برای خودش تجویز می کند که آقای دکتر تجویز کرده بود .

انشاء الله این فهم ما باز شود و ببینیم کارهایی که خدا با ما می کند کارهای خوبی است .

مرحوم دولابی می فرمودند جلسه ای پنج شش نفره تشکیل بدهید و در این جلسه بنشیند و به دروغ از خدا تعریف کنید . ملائکه آسمان متعجب می شوند و جلسه شما را به هم نشان می دهند که در جاهای مختلفی که انسانها از خدا گله مندند و مرتب نق می زنند جلسه ای هست که فقط از خدا تعریف می کنند و جلسه شما مانند نوری در آسمانها می درخشد . بعد کم کم که پرده ها کنار رفت می بینید که در واقع دروغ نمی گفتید و خدا خوب خدایی است .

لذا اگر خداوند به بنده اش علم و معرفت بدهد و این بنده را آزاد بگذارد که هر چه دوست داری برای خودت از این زندگی انتخاب کن می بینید که جز همان انتخابهایی که خداوند برای او انجام داده هیچ چیز دیگری را برای خود انتخاب نخواهد کرد چون می فهمد که بهترین چیز ممکن همانی است که خداوند برایش مقدر کرده است .

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد