بســــــــم الله الرحمــــــن الرحیــــــــــم
خدا ما را برای شادی آفریده است نه برای غم . خدای واحد غنی قوی ، محال است مخلوقی را برای ناراحتی و غم بیافریند . اگر این بشارت را که ما را برای شادی آفریده اند ، باور کردی و به خودت قبولاندی ، دیگر غم وجود نخواهد داشت . این مژده مال کسی است که آن را باور کند . همین که فهمیدی دنیا فانی شدنی است و مشکلات و محرومیت هایش هم همیشگی و دائمی نیست و بالاخره روزی تمام خواهد شد ، نصف غم هایش باطل می شود . مشقت و غم دنیا وسیله ای است برای خوشی و شادی .
شرح استاد : غم زائده تخیل و توهم و جهل است . بچه کوچکی که داخل اتاق تاریکی قرار بگیرد می ترسد ، حالا در همان اتاق چراغ را روشن کنید دیگر نمی ترسد . پس ترس زائده جهل است . حال این ترس می تواند شامل هر چیزی بشود مثل ترس از کار ، ترس از بیماری ، ترس از آینده و حتی ترس از شب اول قبر و ... که همه اینها زائده جهل است و وقتی چراغ را روشن کنند ترس می رود .
پس وقتی شناخت و معرفت آمد دیگر ترسی نمی ماند . این توهمات ماست که اینگونه ما را وحشت زده کرده است . حالا اگر چراغ روشن شد و متوجه شدیم که خدا ما را آفریده و این خداست که به بنده اش رزق می رساند و همین که به این نکته توجه کردیم دیگر چه جای اضطراب و نگرانی و ترس ؟
لذا اگر این باور را در خود پیاده کردیم دیگر غم و غصه ای نخواهد بود . باید این چراغ را روشن کنیم تا روح و دل ما روشن شود .
بچه ای که داخل اتاق تاریک از ترس به خود می لرزد به راستی که چیزی داخل اتاق برای ترس نیست و همان موقع هم چیز ترسناکی وجود ندارد ، و نه اینکه چون چراغ را روشن کردیم آن چیز ترسناک فرار کرد ، خیر از اول چیز ترسناکی نبود و این بچه به دلیل توهم و تخیل دچار ترس شده بود . از اول چیز ترسناکی نبود ، از اول چیزی را که برایش غصه بخوریم وجود نداشت ، غصه هایی که ما خوردیم از جهل ما بوده است . حالا که چراغ را زدیم خنده مان می گیرد از غصه هایی که بیخود خورده ایم و به گذشته خود قاه قاه می خندیم .
همین که باور کنید تمام غم های دنیا ماندنی نیست نصف غم هایتان باطل می شود . این درست مانند این است که در منزلگاهی چند ساعتی توقف می کنید و می بینید مثلاً رختخوابش نرم نیست ، به خود می گوئید من که این جا ماندنی نیستم و چند ساعت دیگر حرکت می کنم . طول عمر در این دنیا نسبت به آن بی نهایتی که قرار است در آن باشیم از آن چند ساعت داخل منزلگاه هم خیلی کوچکتر است .
مشقت و گرفتاری برای شادی ما خلق شده که قبلاً گفتیم " ان مع العسر یسرا " که ظاهرش مشقت است اما باطنش شادی است .