بســــــــم الله الرحمــــــن الرحیــــــــــم
گذشته که گذشت و نیست ، آینده هم که نیامده و نیست . غصه ها مال گذشته و آینده است . حالا که گذشته و آینده نیست ، پس چه غصه ای ؟ تنها حال موجود است که آن هم نه غصه دارد و نه قصه .
شرح استاد : آنچه که گذشت و از دستت رفت که گذشت و نیست و آنی هم که قرار است فردا بیاید الآن کجاست ؟ الآن که نیست . گفت :
از آن چیزی که گذشت هیچ از او یاد مکن فردا که نیامده است فریاد مکن
همه غصه های ما از گذشته مان است . چرا دیروز چنین اتفاقی افتاد ، چرا دیروز فلانی مرد ، چرا دیروز از کار بیکارم کردند .
همه اضطرابهای ما مربوط به آینده است . نکند فلان چیز آنطوری بشود ، نکند فلان اتفاق بیافتاد .
حالا اگر گذشته نیست و آینده هم نیست پس نقد ما لحظه حال ماست . گفت :
از فرصت بین دو عدم یعنی حال ، دم ، لحظه بهره ببر .
اگر ما در حال زندگی کنیم آیا غصه ای داریم ؟ آیا اضطراب و نگرانی داریم ؟
غم و غصه که مربوط به دیروز بود و نابود شد و دیگر وجود ندارد و نگرانی ها که مربوط به فرداست که هنوز نیامده و وجود ندارد ، پس همین حال را دریاب که نه غم و غصه ای دارد و نه نگرانی .
-----------------------------------------------------------------------------------
اهل دنیا یک پارچه غمند . دوستان اهل بیت (ع) اولِ راهشان گاهی شاد و گاهی غم دارند . خدا و خدایی ها یک پارچه شادی اند .
شرح استاد : اینکه مرحوم دولابی فرموده اند : دوستان اهل بیت (ع) اول راهشان گاهی شاد و گاهی غم دارند منظورشان همان برزخ مؤمن است که قبلاً توضیح داده ایم . چرا که یک مقداری از دنیا دارند و یک مقداری از آخرت . یک مقداری از غفلت و یک مقداری از ذکر . گاهی که به یاد خدا هستند خوش و سرحال و شنگولند و گاهی هم که خدا را فراموش می کنند آنوقت غم می آید .
آنهایی هم که خدایی هستند دیگر جایی برای غم و غصه در زندگیشان نیست .