بســــــــم الله الرحمــــــن الرحیــــــــــم
بچه دبستانی که بودم ، روزی از کوچه عبور می کردم . بچه ها گویا لانه ی زنبورها را خراب کرده بودند و زنبورهای عصبانی در پی انتقام بودند که من از هم جا بی خبر را گیر آوردند و به سرم که برای مدرسه کاملاً موهایش را از ته زده بودم ، حمله کردند و تا توانستند نیش زدند . تا به خانه رسیدم ، از شدت سوزش جای نیش زنبورها ناله ام بلند شد و پدر و مادرم شروع کردند به نوازش من و مادرم هم مقداری شیره انگور جای نیش زنبورها مالید تا زهر آن را بیرون بکشد و سوزشش تمام شود . از شما چه پنهان ، اگر چه سوزش سرم ظاهراً مرا نارحت می کرد ، اما از یک طرف به خاطر اینکه چند روز از رفتن مدرسه معاف بودم و از طرف دیگر نوازش های شیرین و دلنشین پدر و مادرم ، ته دلم خوشحال بودم و برای اینکه پدر و مادرم بیشتر نوازشم کنند ، گاهی اوقات تصنعی آه و ناله ام را شدیدتر می کردم . خودمانیم رفقا ، ما با خدا و اولیائش همین کار را نمی کنیم ؟ آیا خیلی از این آه و ناله ها و نازها که برای خدا و ائمه (ع) می کنیم ، به خاطر لذتی نیست که از نوازش های آنها می بریم و از این طریق می خواهیم نوازش های آنها بیشتر شود ؟ البته خدا و اولیائش ناز کردن های بنده ها را هم خریدارند . در حالیکه اگر انصاف بدهیم ، ناز کردن به آنها می آید و ناز خریدن و نیاز کردن به ما .
شرح استاد : این بزرگوار از حادثه های کوچک چه نکته های بزرگی را از آن دریافت می کردند . برای ما که روزانه تعدادی از همین حادثه ها از جلوی چشمان را می گذرانیم و توجه نداریم که چه پیامهای بزرگ معرفتی را در خود دارند .
گاهی اوقات ما آه و ناله هایی برای خدا و اولیائش سر می دهیم که اینها واقعاً ناز کردن است . حالا چرا این کار را می کنیم ؟ چون نازمان خریدار دارد و خدا و اولیائش ناز ما را می خرند و ما هم چون نوازش های آنها را دوست داریم برای آنها ناز می کنیم . یاد گریه های سر سجاده نماز بیافتید که خیلی هایش ناز کردن است .
البته ناز کردن به خدا و اولیائش می آید چون ناز کردن به بزرگ و صاحب جمال می آید و در واقع آنها باید ناز کنند و ما ناز آنها را بخریم ، اما شما می ببینید آنها ناز که نمی کنند هیچی تازه ناز ما را هم می کشند .
انسان چقدر خجل می شود که گاهی اوقات ما به گونه ای رفتار می کنیم که نعوذبالله خداوند محتاج است و ما غنی ، و جالب اینکه خداوند هم این نازها را می خرد که به آن می گویند ادلال .
در دعای افتتاح می خوانیم : " ... مُدِلاًّ عَلَیْکَ فیما قَصَدْتُ فیهِ اِلَیْکَ / ... و تازه در مطلوب و مقصود خود با ناز و عشوه به درگاهت آیم "
شما ببینید کدام معشوق است که نازت را بخرد بلکه باید آنقدر نازش را بکشی تا تحویلت بگیرد . ولی معشوقی که محبوب تمام هستی است ناز می خرد بجای اینکه ناز بفروشد .